حرفهای خودی و بیخودی در وصف کیمیای آب! چندین و چند سال است که کارشناسان و متخصصان و فعالان محیطزیستی، از کاهش آب و فرونشست زمین و از دست رفتن آبخوانها و کمبارشی و قسعلیهذا حرف میزنند، چند سالی هم هست که هرچند وقت یکبار، مسؤولین مربوطه از فرسودگی خطوط انتقال آب کلانشهرها، […]
حرفهای خودی و بیخودی
در وصف کیمیای آب!
چندین و چند سال است که کارشناسان و متخصصان و فعالان محیطزیستی، از کاهش آب و فرونشست زمین و از دست رفتن آبخوانها و کمبارشی و قسعلیهذا حرف میزنند، چند سالی هم هست که هرچند وقت یکبار، مسؤولین مربوطه از فرسودگی خطوط انتقال آب کلانشهرها، خصوصاً تهران بزرگ و از دست رفتن مقدار زیادی آب در شبکه توزیع و نبود بودجه و اعتبار برای حل این مشکل، خودانتقادی و دیگر مقصری پیشه کردهاند و این قصه همچنان ادامه دارد، سفرههای آب زیرزمینی هر روز پایینتر میرود، تالاب و دریاچهها کمرمقتر و ناپدیدتر میشوند، نبود ذخیرهسازی مناسب و فرسودگیهای شدید خطوط انتقال و… به کمآبی و بیآبی کوتاه و درازمدت برخی مناطق شهری میانجامد و چشم امید آب سدها (و ایضاً برق نیروگاههای آبی) به برف و باران زمستان و بهار است و حقابه محیطزیست هم که در هر شرایطی داده نمیشود و روزگار میگذرد و مسؤولین میآیند، قول و وعده و شعار میدهند و سپس میروند و عرصه برای مدیرجدید و برنامه و چشمانداز و آیندهنگاری و حرف درمانی جدید، باز میشود و عجالتاً هم نقطه پایانی بر این قصه پرغصه نیست!
به هرحال اینکه چندین روز است برخی خیابان و کوچهها و مناطق مسکونی تهران یا بیآب است و یا مرتب با قطعی روبهرو میشوند و ظاهراً هیچ رئیس کل و مدیر ارشد و وکیل و معاون و وزیری در آن محدودهها ساکن نیست و صدای خلقا… در مسیر رسیدن به گوش متولیان، ضعیف و نارسا میشود و حتی رساندن تانکر آب و تأمین موقت بخشی از نیازها هم دچار بینظمی و سوهان روحی شده است و عزیزان مسؤول همچنان سفت و محکم بر روی قول چند ساعت آیندهای که از همان ساعت اول داده بودند، ایستادهاند و روزهاست که قرار است تا ساعاتی دیگر مشکل بهطور کامل رفع بشود، اگر همه اینها در نوع خودش بینظیر نباشد، قطع به یقین کمنظیر است!
البته با این شرایط مدیریت و کنترل و تعهد و دلسوزی و ایضاً تابستان گرم در پیشرو، تهران و اصفهان و مشهد و تبریز و… ندارد، احتمالاً هرجا که آبادانی هست، آنقدرها هم آب نباشد و هر چند وقت یکبار این کمی و قطعی آب و قول و وعده مسؤولان و حرص و جوش و بینوایی خلقا… پرتکرار باشد.
به هرحال از قدیم گفتهاند هرجا که میروی، آسمان همین رنگ است، فرقی ندارد آب و برق و اینترنت است یا خودرو و بورس و بازار دلار و سکه، مشکل گرانی و تورم است یا نبود نظارت و قوانین سفت و سخت، رشد چند برابری قیمتها در عرض یکی، دو سال است یا مردمیسازی اقتصاد و تورم نقطه به نقطه، اوجگیری قیمت مصوب است یا نرخهای دلبخواهی کسبه و فروشنده و تولیدکننده، خلاصه که همه چیزمان به همه چیزمان میآید.
فیالحال که کاهش قیمت و ریزش بازارها و ارزان شدن کالاها بدفرم در اخبار و حرفها و پیشبینیها خودنمایی میکند و اینجور که گفته میشود همه چیز در حال ارزان شدن و سقوط قیمتی و مفت شدن است، ولی آنچه ما میبنیم، اگر نخواهیم گران شدن برخی اقلام را به روی مبارک بیاوریم، از ارزانیها خبری در دسترس نیست، البته اگر رشد چند ۱۰ درصدی قیمتها در عرض سه، چهار ماه اخیر و کاهش یکی دو درصدی آن طی این روزها را ریزش و سقوط و نابودی به حساب بیاورند که باید بگویم، کلاً نرخ همه کالا و خدمات و گوشت و مرغ و خودرو و پوشاک و… به خاک سیاه نشستهاند و به یک سکه سیاه هم خرید و فروش نمیشوند!
هوشنگخان
دیدگاه بسته شده است.