نظارت بر بازار مکاره

                   حرف‌های خودی و بی‌خودی نظارت بر بازار مکاره:   در زمان‌های قدیم بازارهایی برگزار می‌شد که در آن به غیر از عرضه محصولات و احشام، انواع خدمات هم ارائه می‌شد، همچنین نمایش‌های سرگرم‌کننده نیز برپا می‌شد و برخلاف بازارهای محلی که یا به‌صورت روزانه و یا هفتگی برگزار می‌شد، بازارهای مکاره سالانه یک یا […]

                   حرف‌های خودی و بی‌خودی

نظارت بر بازار مکاره:

  در زمان‌های قدیم بازارهایی برگزار می‌شد که در آن به غیر از عرضه محصولات و احشام، انواع خدمات هم ارائه می‌شد، همچنین نمایش‌های سرگرم‌کننده نیز برپا می‌شد و برخلاف بازارهای محلی که یا به‌صورت روزانه و یا هفتگی برگزار می‌شد، بازارهای مکاره سالانه یک یا دو بار بیشتر برپا نمی‌شد و بازرگانان از نقاط دوردست نیز به آن می‌آمدند، یعنی یکجوری بود که در این بازار‌ها ممکن بود هرچیزی برای فروش و ارائه پیدا شود و در ضمن قرار هم نبود همه کالاهای مورد نیاز مردم در آن به‌فروش برسد، و به‌خاطر اینکه از هر گوشه شهر و کشور افراد مختلف خریدار و فروشنده به آنجا می‌آمدند و بازی و نمایش و سرگرمی هم به راه بود، عملاً نوعی هرکی هرکی خاصی حاکم بود و قیمت و کیفیت و وزن و تعداد اقلام و محصولات و خدمات ارائه شده آنقدر‌ها دقیق و حساب شده نبود!

  فی‌الحال با این وضعیت شیر تو شیری قیمت‌ها و اینکه از این فروشگاه تا آن فروشگاه همه چیز ممکن است دچار تغییر و دگردیسی شود و ضابطه و قاعده‌ای حاکم نیست و ظاهراً عزیزان مسؤول یا به‌دلیل آنکه در بازرسی و نظارت دچار محدودیت هستند و جریمه و تنبیهات آنقدر‌ها زور و بنیه‌ای ندارند که ترس و واهمه‌ای در دل گران‌فروش و کم‌فروش و بَدفروش ایجاد کنند و یا به‌خاطر اینکه برخی متولیان و مسؤولان، همت‌شان نَم کشیده و حال و حوصله‌ای در کار نیست و ایضاً تقاطع و ناهماهنگی بین دستگاهی و گروهی و باندی، همه چیز را روی هوا نگه‌داشته و نمی‌گذارد کاری به سامان برسد و شاید هم تعارض منافع اشخاص حقیقی و حقوقی، شده است راه‌بند و دست‌انداز، هرچه هست این بساط بیشتر به بازار مکاره پر از تنوع و تکثر و شعبده و نمایش و شیر تو شیری و همینه که هست، شبیه است تا نظام بازار و قانون عرضه و تقاضا و مقررات نظارتی و کنترلی!

   بازرسی و تنظیم بازار و تعزیر سودجو و بچه‌زرنگ‌ها سرمان را بخورد، برخی عزیزان تولیدی و توزیعی و فروشگاهی و فنی و خدماتی، انصاف و رواداری و اخلاق را هم به‌طور کل بی‌خیال شده‌اند و رسماً زده‌اند جاده خاکی، هرچه هم از مرکز شهر و شهرهای بزرگ دورتر می‌شوی و به شهرهای اقماری و کوچک‌تر می‌رسی، بساط قیمت‌پَرانی و تند و تیزی نرخ‌ها گسترده‌تر می‌شود و برخی‌ها در این شهرها، تورم سال آینده را هم پیش‌خور می‌کنند تا حسابی از خجالت همیت و اخلاق و نان حلال درآمده و آن‌ها را با یک حرکت ضربه‌فنی و زمین‌گیر کنند!

  تورم چند ۱۰ درصدی و پرش‌های قیمتی سرجای خود، اینکه ساختار تورم‌زا و خلق پول مصیبت‌زاست هم سرجای خود، اما فهم هوشنگ‌خانی ما می‌گوید حال که بزرگواران مسؤول از پس ترمیم زیرساخت و ساختار و رانت و باند برنمی‌آیند و کسری بودجه و خلق پول هم میهمان از صاحب خانه مدعی‌تر و چاره ناچاری است، مدیران و متولیان گرانقدر، برای رضای خدا هم که شده تمرکز و حواس جمع خود را بگذارند بر روی یکنواختی قیمتی در تمام فروشگاه‌ها و عدم اجحاف برخی تولید و توزیع و کسبه به خلق‌ا… و سود و انتفاع قانونی و عرفی و از شیر مادر حلال‌تر و ایضاً در جمع کردن بساط کم‌فروشی و بَدفروشی و غِش و خدعه، همت عالی داشته باشند که اینجور که ما حساب و کتاب کرده‌ایم، همین یک قلم حواس‌جمعی و کنترل سفت و سخت، لااقل ۱۰ تا ۲۰ درصدی روی هزینه خانوار اثر می‌گذارد و بخشی از بار سنگین و کمرشکن گرانی‌ها و گذران زندگی را کم می‌کند.

  اوضاع جوری شده که عجالتاً کسی ترس و واهمه‌ای از گوش بریدن و شِلتاق و یکه‌تازی ندارد و فقط انصاف و خداترسی و مردم داری است که بسیاری را به دام اجحاف و بی‌مرامی نینداخته است و هر روز هم که می‌گذرد دام‌ها گسترده‌تر و نجات‌یافتگان کمتر می‌شود.

  خدا به دور…!

 

    

                                 هوشنگ‌خان