حرفهای خودی و بیخودی تیشه خودی بر ریشه رسانه! در خبر است که کلیدداران نصف جهان و از اتفاق زیرمجموعه فرهنگی و رسانهای آن، در راستای افزایش سواد رسانهای شهروندان و اینکه همگی باید حواسمان را جمع کنیم تا مبادا در این جنگ رسانهای، مغلوب و مقهور شویم، ظاهراً حواسشان جمع نبوده و […]
حرفهای خودی و بیخودی
تیشه خودی بر ریشه رسانه!
در خبر است که کلیدداران نصف جهان و از اتفاق زیرمجموعه فرهنگی و رسانهای آن، در راستای افزایش سواد رسانهای شهروندان و اینکه همگی باید حواسمان را جمع کنیم تا مبادا در این جنگ رسانهای، مغلوب و مقهور شویم، ظاهراً حواسشان جمع نبوده و سیبل را به اشتباه، عوضی گرفتهاند و نتیجه همتشان، مقلوب از آب درآمده است و صدر تا ذیل رسانهها را به ناشیانهترین شکل ممکن، مورد نوازش اساسی قرار دادهاند، جوری که کسی نمانده است که آن تصاویر و بنرهای رنگارنگ سواد رسانهای، رسانهکوب را دیده باشد و صدایش درنیامده و شاکی نشده باشد!
نقل است که شهید همت توصیه و مشاورهای میدادند که «هر موقع در مناطق جنگی راه را گم کردید نگاه کنید آتش دشمن کدام سمت را میکوبد همان، جبهه خودی است» حال ما ماندهایم با این دستهگل پژمرده و رنگورو رفتهای که متولیان شهری بهآب دادهاند و بخشی از جبهه خودی، همزمان خودیها و رکن چهارم دموکراسی را کوبیدهاند، چه خاکی بر سر کنیم!
البته پرواضح است که متولیان امر قصد و نیت ناجوری در این اشتباه فاحش نداشته و در مسیر اصلاح، تیشه بر ریشه زدهاند و هدفشان رسانههای آنور آبی و زیرآبی و اینترنشنالی و قسعلیهذا بوده و جالب است طرحهای خوب و خلاقانهای هم اجرا کردهاند ولی وقتی میبینی یک مجموعه تخصصی رسانهای زیرمجموعه کلیدداری شهر، طرحی نو بر رسانههای بیلبوردی شهر به نمایش میگذارند که در این طرحها صدر تا ذیل رسانهها از ملی و میلی و تصویری و مکتوب و دیجیتال و رسمی و غیررسمی را در کنار جبهه دشمن میگذارد و میکوبند و در راستای ارتقای سواد رسانهای، بیسوادی رسانهای را به رخ میکشند، در کار دنیا میمانی، که یعنی یک نفر، یک مسؤول یا یک ناظر در آن دستگاه عریض و طویل نبود که از روز اول ایده و طراحی و محتوا و متن تا موقع تأیید و تصویب و در هنگامه انتشار و نمایش، دوستان دغدغهمند سادهدل را از مسیر اشتباهی خارج کرده و به راه راست هدایت کند!
عجالتاً نمیدانم که قرار است این گاف تاریخی چطور به سرانجام برسد و آیا این وسط احساسات غلبه خواهد یافت و یا منطق چیره خواهد شد، ولی فهم ما این است که شکی بر نیت درست دوستان طراح و مجری و مدیر مربوطه نیست، برای همین، واجب است که حواسها را جمع کنیم که در این وانفسای تخصص و دوره جدال با غولهای رسانهای و تلاطم فضای مجازی و عصر محنت و مهنت، گل بهخودی دوم زده نشده و کاربلد و متخصص و مجربهایی که سهوی انجام دادهاند، از دور خدمت و همراهی خارج نشوند و سعی و همت بر برگرداندن تیزی قلم و اقدام و عملها به همان جبهه نامیمونی باشد که مردم این سرزمین را نشانه گرفتهاند.
بالاخره وقتی کار انحصاری و اندرونی و خیلیخیلی درونسازمانی شد و مسؤولان گرانقدر بالادست، همراهی و همقدمی و نظارت و مشاوره کارشناسان و نخبگان کاربلد خارج از دایره همکاران و خودیها را برنتابیدند، اوضاع کمی تا قسمتی خودگویی و خودخندی میشود و ملاحظه و مماشات و احتیاط و تعارف، کار را به جایی میرساند که چنین دسته خارهای چشمنواز رسانهکوبی بر تارک بیلبوردهای شهری جاخوش میکند و بعد از وقوع همانند روغن ریخته توان جمع کردنش و آب رفته، امکان برگرداندنش، نیست!
نظر هوشنگخانی ما این است که این تصاویر، ضربه خود را زدهاند و درست کردن چشم و ابرو و اضافه و کم کردن یک حرف و کلمه، کار را خرابتر میکند، بهتر است بهکل جمع و در گوشهای به یادگار نگهداری شوند و اهالی رسانه و سواد رسانه از برای عبرت، هرچند وقت یکبار دیداری از آنها تازه کنند!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.