حرفهای خودی و بیخودی ایرانستیزی ورزشی! اینجور که پیداست، علیالحساب ویزای چند نفری از کادر فنی و بازیکنان تیم ملی والیبال برای سفر به آمریکا صادر نمیشود و حتی رفتن یا نرفتن سرمربی تیم ملی هم، هنوز مشخص نیست و ظاهراً زور فدراسیون والیبال کشورمان و فدراسیون جهانی والیبال و حتی فدراسیون والیبال […]
حرفهای خودی و بیخودی
ایرانستیزی ورزشی!
اینجور که پیداست، علیالحساب ویزای چند نفری از کادر فنی و بازیکنان تیم ملی والیبال برای سفر به آمریکا صادر نمیشود و حتی رفتن یا نرفتن سرمربی تیم ملی هم، هنوز مشخص نیست و ظاهراً زور فدراسیون والیبال کشورمان و فدراسیون جهانی والیبال و حتی فدراسیون والیبال آمریکا به صادرکنندگان زباننفهم ویزا نرسید و ایرانستیزی حضرات آمریکایی بدفرم توی ذوق میزند!
اینکه همه کشورهای دیگر، بدون مشکل بازیکنان و کادر فنی خود را به آمریکا فرستادند و فقط همه این گیر و گور و اما و اگرها برای تیم ملی ایران است، خیلی هم عجیب نیست که هرچه باشد این روش و منش یانکیها مسبوق به سابقه و قانونهای مَندرآوردی آنهاست و برای تیمهای کُشتی و والیبال سالهای قبل و برخی دیگر از ورزشکاران همین داستان تکرار شده است.
ظاهراً فدراسیون کشورمان، کلی تلاش کرده و زحمت کشیده و برای ۱۲ بازیکن و دو نفر کادر فنی ویزا صادر شده است و همچنان برای چند نفری از جمله آقای عطائی سرمربی، آقای کارخانه؛ مربی و آقای اسماعیلنژاد؛ یکی از مؤثرترین بازیکنان تیم، ویزا صادر نشده است که اینجور که از شواهد پیداست، آقای اسماعیلنژاد باید قید رفتن به آمریکا را بزند و مربی و سرمربی هم نهایتاً تا امروز تکلیفشان معلوم میشود که رفتنی هستند یا ماندنی!
به هرحال تلاشهای زیاد فدراسیون کشورمان و ایضاً پیگیری و اظهار تأسف فدراسیونهای جهانی و آمریکا از وضعیت پیش آمده، تا حدی آرامکننده درد ضعف و عدم قدرت ما در سطح مدیریتی والیبال دنیاست، ولی درمان این بیماری مزمن نیست و بعید است با این دستفرمان رایزنی و التماسی و قربان و صدقه رفتن و خواهش و تمنا، ریشه این سبک و سیاق آمریکایی بهطور کل خشکیده شود و این قسم کارشکنی و مسخرهبازیهای بهظاهر امنیتی، بهطور کل برچیده شود.
نظر هوشنگخانی ما این است که از قدیم گفتهاند که یا مزد تمام، یا منت! بنابراین نَرم تاکردن با آمریکاییها و فدراسیون جهانی بر سر این داستان دنبالهدار، هیچ سود و منفعت درستدرمانی ندارد و کار هر روز بدتر نشود، بهتر هم نخواهد شد و بعید نیست اولاً تبدیل به رویه پرتکرار برای آمریکاییها شود و ثانیاً برخی کشورهای بادمجان دور قابچین، برای شیرینکاری هم که شده از روی دست ایشان، اقدام به سنگاندازی برای حضور ورزشکاران به کشورشان نمایند و دیگر سمبه فدراسیونهای داخلی، زوری نداشته باشد و ایضاً فدراسیونهای جهانی هم موضوع برایشان عادی و علیالسویه شده و خود را آنقدرها به زحمت نیندازند!
بنابراین پیشنهاد هوشنگخانی ما این است که بزرگان ورزش برای یکبار هم که شده، دست از ملاحظه و مماشات برداشته و تیم والیبال را به ماممیهن برگردانند و به فدراسیون جهانی والیبال اعلام کنند که به دلیل ایجاد اشکال توسط طرف آمریکایی و عدم صدور ویزا برای تمامی بازیکنان و کادر فنی، ایشان یا آمریکاییها را مکلف به صدور ویزا کنند و یا مسابقات این هفته ایران که قرار بوده در آمریکا برگزار شود را در کشور ثالث دیگری برگزار کنند!
احتمالاً بعد از این فرمایش مسؤولین ورزشی، فدراسیون جهانیها با ابراز تأسف عمیق خود از مشکلات پیش آمده، بیخیال حضور ایران شده و با ادبیاتی روان و سلیس و البته پر از ایهام و ایجاز، میفرماید همینه که هست، اومدید قدمتان روی چشم، نتوانستید بیایید هم که مشرف!
بعله! خودمان هم بهتر از شما میدانیم که این وضعیت پیشآمده بخشی از همان سیاست ایرانستیزی آمریکاییهاست و شدت و حدت آن هم تا حدی برمیگردد به دستپخت چندین و چند آشپز کاربلد از مسؤولین ورزشی و سیاسی و دیپلماسی و… در طی سالیان دراز گذشته و با این دورهای آبگوشتی هم احتمالاً تیم ملی خیلی بیشتر از اینکه با کادر و بازیکنان ناقص به مسابقات برود، ضربه میخورد ولی دفعات بعد، این اوضاع و احوال به این غامضی و پیچیدگی نخواهد شد و یانکیها با ملاحظه و احتیاط بیشتری فکر انجام چنین خبط و خطاهایی را در سر خواهند پروراند… .
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.