حرفهای خودی و بیخودی تکراریات! البته همانطور که میدانید بر ما معلوم و مبرهن است که اقدام و عمل، شرف دارد به جلسه و حرف و سخن و همانطور که بزرگان گفتهاند کار بهعمل برآید به سخندانی نیست که دو صد گفته چون نیمکردار نیست، بنابراین صلاح بر این است که از تعارف […]
حرفهای خودی و بیخودی
تکراریات!
البته همانطور که میدانید بر ما معلوم و مبرهن است که اقدام و عمل، شرف دارد به جلسه و حرف و سخن و همانطور که بزرگان گفتهاند کار بهعمل برآید به سخندانی نیست که دو صد گفته چون نیمکردار نیست، بنابراین صلاح بر این است که از تعارف کم کرده و بر مبلغ بیفزاییم که عمر گرانمایه در این صرف شد تا چه خورم در سمینهار و چه پوشم در جلسات!
آنقدر هم این جملات شریفه و دقیقه و از دُر و گهر بالاتر را مکرر در مکرر، تکرار کردهایم و کردهاند که کمکم گوش جان سپردن به این نصیحتهای ارزنده، از حوصله همگان خارج گشته ولی چه سود که هرآنچه گفتهایم، گوشی ننیوشید و همچنان مدار حرکت بر سیاق اعوجاج است و یک خط در میان، راه و بیراه در تقاطعاند و درجا زدنهای پُرشمار، شاهبیت پرطرفدار قصیدههای دور و دراز تحقیق و ایده و طرح و برنامه و تدوین و تبیین و نشست و بحث و بررسی و تنظیم و تغییر و تحول و روز از نو روزی از نو است! آنچنانکه وقت و فرصت به اقدام و هدفمندی و نتیجهبخشی نمیرسد تا خودی نشان دهد و سره از ناسره معلوم و مشخص شود!
درست است که حضرت حافظ فرمودهاند که از من اکنون طمع صبر و دل و هوش مدار کان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمد ولی انصافاً بعید است در آن قرن هشتم اینچنین سکه وعده و شعار و گفتاردرمانی، پُررونق بوده که در این سنوات اخیره، ساری و جاری است که اگر این بزرگوار در این عصر میزیستند، یحتمل قبل از آنکه به کسوت شاعری درآیند، همه صبر و طاقتشان، طاق میشد و گریبان چاک کرده و سر به بیابان میگذاشتند و جهانی از داشتن چنین شاعر بیمانندی محروم میگشت!
به هرحال اینکه بالاخره دوستان به این صرافت افتادهاند که حواسشان را بیشتر جمع خروجی و نتیجه و حرکت و اقدام کنند تا گفتوگو و مذاکره و جلسه و حرفهای خوشگلخوشگل، کلی جلو هستیم که قدما گفتهاند ماهی را هر موقع از آب بگیری، هفت دهک آرزویش را دارند، اما اینکه باز درب بر همان پاشنه بچرخد و آمار و اعداد و ارقام و نمودار بشود راهگشای کم و کسریها و وعدههای شیرین چون شوکران، افق روشن و فریبنده آینده نهچندان دور را از دنیای تخیل و توهم به دنیای واقع بیاورند تا علیالحساب با خواب و خیال شیرین، روزگار بگذارنیم تا این چند صباح نیز بگذرد و آب و از آب تکان نخورد، باز هم چیزی از ارزشهای بزرگواران اجرایی کم نمیکند. همانطور که نیمی از وقت و فرصت گذشت و نیم دیگر و حتی فرصت مجدد هم خواهد گذشت و همچنان مهار تورم و گشایش اقتصادی و رشد تولید و سامان دادن به بازار ارز و طلا و مسکن و خودرو و بورس و قوت لایموت خلقا… نصبالعین اهداف است و دیر یا زود محقق خواهد شد و بلاشک این عمر و فرصت ماست که گذران و محدود است و تحقق اهداف بلند در قامت دیدار ما نخواهد گنجید و آیندگان خاطرهسازی میکنند با حسرتهای روزگار کجمدار بیمرام ما!
به هرحال خواستیم عرض کنیم که آنچه ما در آینه هم ندیدیم، خیلیها خیلی پیشتر در خشت خام دیدهاند، همانطور که یکی مو میبیند یکی پیچش مو و ما بینوایان تورمزده، چیزی جز ریزش نمیبینیم، هرچند آرزو بر جوانان عیب نیست و همگی به امید زندهایم ولی چه میشود کرد وقتی نسل آرزو و امید خود گمشده این برهوت بلاتکلیفی و باری به هرجهتی است که ساخت خانه بر وعده و وعید و داشتن شغل و پیشه، زیر سایه جناب شعار! الحق و الانصاف کار سخت و نشدنی است…!
زیاده عرضی نیست، این طاماتبافی ما را هم بگذارید به حساب شیدایی و خجستگی و همچنان که برای قبلیها تره خرد نکردید، این را هم به هیچ گرفته، تحویل نگیرید، که اینجور که پیداست همینکه امورات میگذرد، پست و میزها بر سرجا و حقوق و مستمری به راه است، ما را غمی نیست…!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.