حرفهای خودی و بیخودی جزایر خودمختار! بالاخره چه میشود کرد، از قدیم گفتهاند وقتی که آب سربالا برود، قورباغه ابوعطا میخواند، البته همانطور که میدانید در مثل مناقشه نیست، بنابراین برخی از تولید و توزیع و فروشندگان محترم که در این بساط شیر تو شیری قیمتها و نبود نظارت و کنترل و یا […]
حرفهای خودی و بیخودی
جزایر خودمختار!
بالاخره چه میشود کرد، از قدیم گفتهاند وقتی که آب سربالا برود، قورباغه ابوعطا میخواند، البته همانطور که میدانید در مثل مناقشه نیست، بنابراین برخی از تولید و توزیع و فروشندگان محترم که در این بساط شیر تو شیری قیمتها و نبود نظارت و کنترل و یا بهتر بگوییم، رهاشدگی و بیخیالی متولیان مربوطه و قوانین و جرایم ضعیف و علیالسویه، فرصت را غنیمت شمردهاند و هر جور که عشقشان میکشد قیمتها را بالا میبرند، از کمیت و کیفیت، کم میگذارند و عینخیال مبارکشان هم نیست که خلقا… در چه وضعیتی هستند. بهتر است از اینکه این ضربالمثل را بهکار بردیم، خیلی دلخور نشوند و عارض نشوند. البته بعید است کسانی که به عدم توان خرید و سرگردانی مردم، هیچگونه حساسیتی ندارند، توجهای به حرفهای خودی و بیخودی ما داشته باشند. آنقدر حرف و توصیه و قواعد و چارچوبهای درستدرمان و حسابی بوده که برایش تره خرد نکردهاند که مزاح و طنز و فکاهه ما در میان آنگاه گُم است.
قصه پُرغصه دیگری که در این بازار مکاره قیمتها و تورم و بازار کترهای وجود دارد، خودمختاری و ملوکالطوایفی برخی اتحادیههای صنفی است که رسماً و عملاً بهصورت جزیرههای استقلالیافته متحدالپرچم اداره میشوند، یعنی داستان اینجور است که عزیزان یک صنف در فلان شهر بهمان استان کشور پهناورمان، دور هم جمع میشوند، چند نفر را بهعنوان رئیس و هیأت مدیره از بین خودشان انتخاب میکنند، بعد این چند نفر به دو دلیل کاملاً موجه یعنی انتفاع شخصی و رأی آوردن در دوره بعد، تعرفهها و نرخهای مربوط به کسب و کار خود را جوری مشخص و مصوب میکنند، که به یک کرشمه برآید دو ناز، هم جیبهایشان بیشتر صدا کند و هم در دوره بعد بر چشم اعضاء نشسته و بر کرسی ریاست و نمایندگی جلوس فرمایند!
فیالمجلس با دو امر واقع دیگر کاری ندارم، اول آن داوریهایی که در شکایات مردم از اعضاء به ایشان سپرده میشود که هر عقل سلیمی میتواند حدس بزند وقتی که پای رأی آوردن در میان باشد، به کدام سمت غش میکند و ایضاً نظارت نهادهای بالادستی است که بر روی نرخ و تعرفههای مصوب شده این اتحادیهها وجود دارد، در مورد اول، قضاوت نکنیم بهتر است! و در مورد دوم، نظارت نباشد بهترتر!
البته این را هم عرض کنیم که جنابمان دست آن هیأت مدیره و رؤسای اتحادیه و البته اعضای کاردرست آن را میفشارد که در تعیین نرخها حواسشان به وضعیت مردم و انصاف و رواداری و قاعده و قانون هست و بهخاطر ماندگاری در پست و مقام، مردمداری و عدالت را ذبح نکرده و مقررات را دور نمیزنند با آنکه برخی از کسب و کارها و محصولات هستند که حتی بر روی کاغذ هم آنقدرها سختگیری و نظارتی بر آنها نیست و دستها باز است!
خاطر مبارکمان هست که قبلاً نیز نوشتیم که این دور اشتباه و هزینهساز و نارضایتیآفرین نرخگذاری توسط اتحادیهها و نظارت و کنترل نیمبند توسط صمتیها و دیگر سازمانهای بالادستی، عملاً بهنفع خلقا… تمام نمیشود و این مسؤولین اتحادیهها هستند که زمام قیمتگذاری را در دست میگیرند و یکدرمیانشان هم بدفرم حواسشان به جیب مبارک و رضایت اعضاء و حفظ صندلیهاست!
در مثل است که گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من، البته آنچه به جایی نرسد، فریادست… ما هم فکر میکنیم حرف و غُر و نقدهای ما به گوش کسی نمیرسد یا اگر میرسد، این ثقل سامعه متولیان و مسؤولین است که در همچنان بر همان پاشنه میچرخد و هر روزمان بدتر از دیروز میشود و کار بهجایی رسیده است که برخیها که میدان را بازتر از این حرفها دیدهاند، تختگاز در حال جولان دادن و موجسواری بر روی ضعف و سستی و سکوت قانون و مقررات و غفلت و سادهانگاریها هستند و فیالحال دنیا بر کام ایشان است…!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.