حرفهای خودی و بیخودی امر واقع و آمار نافع! اینکه من و شما نمیتوانیم بفهمیم که چطور است شرکتهای بزرگ خودروساز در دنیا، ماشینهای در کلاس شهری میسازند که چند سر و گردن از خودروهای همرده ایرانساز از نظر کیفیت و قابلیت و آپشن، بالاتر هستند ولی قیمتشان چند سر و گردن از […]
حرفهای خودی و بیخودی
امر واقع و آمار نافع!
اینکه من و شما نمیتوانیم بفهمیم که چطور است شرکتهای بزرگ خودروساز در دنیا، ماشینهای در کلاس شهری میسازند که چند سر و گردن از خودروهای همرده ایرانساز از نظر کیفیت و قابلیت و آپشن، بالاتر هستند ولی قیمتشان چند سر و گردن از سمند و پژو و پارس پایینتر و در طراز اعجوبه خلقت خودروسازی یا همان پراید زِهبغلدار افسانهای، بهفروش میرسد ولی زیان انباشته دوقلوهای افسانهای حدود ۲۰ برابر بودجه سالیانه سازمان محیطزیست کشور است ولی سود همان خودروسازان اجنبی در برخی اوقات به کل بودجه یک سال کشور، پهلو میزند!
به هرحال اینکه ساخت خودرو در کشور عزیزمان خیلی گران درمیآید شکی نیست! حتی در این هم شکی نیست که قیمت نهایی مونتاژ خودروهای فول چینی هم برای مردم بینوا خیلی گران تمام میشود، حتی دیده شده است که قیمت خودروی آماده به استارت از خاور دور تا بارانداز بنادر کشور در حد و اندازه دیگر خودروهای همطراز دنیاست ولی همینکه پایش با خاک کشور آشنا میشود یکدفعه ۳ تا ۴ برابر دچار جهش میشود ولی با این همه همچنان هر سال بر زیان انباشته جنابان خودروسازان افزونتر میشود و کسی به کسی هم نیست!
بحث این مدیر و آن مدیر و عدم توان و کفایت مسؤولان و متولیان هم نیست، مدیرعامل هیوندای و تویوتا و بنز و بیامو را هم که بیاورید، آش همین آش و کاسه همین کاسه است، فقط فرقش این است، بعد از چند وقت سر و کله زدن با قواعد و ساختار و سلسلهمراتب شرکت و انتظارات و دخالتهای خارج از شرکت، قطع به یقین یا سکته ناقص میزنند و پس از بهبودی استعفاء داده و میروند که میروند و یا فعل سکته را بهطور کامل ادا کرده و میروند که میروند که میروند!
در خبر است که طلب قطعهسازان از خودروسازان وطنی به ۶۰ هزار میلیارد تومان رسیده است، نمیدانم بخشی از آن ۵۵ هزار میلیارد تومان زیانانباشته این شرکتها، ربطی به این میزان بدهی دارد یا نه ولی هرچه هست، ظاهراً این دفعه فرق میکند و چند سال پیش که زیان انباشته نجومی با ترفند افزایش سرمایه شرکتها، قلع و قمع و یا بهعبارتی شیر تو شیر شد، عزیزان خودروساز که بهخاطر بزرگتر شدن حجم زیانانباشتهشان نسبت به سرمایه و ارزش شرکتها، در آستانه ورشکستگی قرار گرفته بودند را نجات داد، ظاهراً اینبار افزایش سرمایه شرکت و تغییر ارزش دفتری داراییها به کمک نخواهد آمد و یحتمل این گشادهدستی و خاصه خرجی خزانه و صندوق توسعه ملی است که همانند بحران مؤسسات اعتباری باید مثل سیمرغ افسانهای از راه برسد و از جیب خلقا… تراز مالی خودروسازها را به تعادل برساند!
شخصاً امید واهی داریم که این روز را به چشم مبارک نبینیم و همه این حرف و حدیثهای زیانانباشته و نسبت داراییها و ورشکستگی و جبران مافات، شیطنت رسانههای معاند و آنور آبی و یا شوخی و دروغ سیزده باشد که بعد از دو، سه ماه همچنان جدی گرفته میشود، وگرنه سونامی تزریق این پول گنده داغ قدرتمند به اقتصاد متورم از خلق پول، معیشت لرزان و بخورنمیر خلقا… را با قدرت بالای ۱۰ ریشتر به خاک و خاکستر نزدیک و نزدیکتر کند!
به هرحال حرف و سخنان پلیس راهور و انتقادات برخی وکلای ملت و این زیانانباشته و آن قیمت دستوری مصیبتزا و بدهی معوق به قطعهسازها، همه را که روی هم بریزی، نتیجهاش یک سؤال ساده است که اساساً چه لزومی دارد که خودروسازی با این شکل و شمایل و هزینه تمامشده و کیفیت، ادامه پیدا کند و جلو ضرر را هر وقت بگیری، منفعت است!
ولی چه میشود کرد که این داستان هزار و یکشب، همچنان ادامه خواهد داشت و دوباره با شعبدهای همه چیز به سامان میشود، خودروساز از لبه تیغ ورشکستگی نجات پیدا میکند، سازمان حمایت و شورایرقابت با افزایش دومرتبه قیمتها موافقت میکنند، آپشنها از زهبغل به حق انتخاب باد کویر یا باد کوهستان برای لاستیکها تغییر پیدا میکند، صف خرید طولانیتر میشود و همه راضی بیخیال مردم ناراضی… .
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.