حرفهای خودی و بیخودی چانهزنی رفاقتی! خیلی کار سختی نیست، اصلاً نیازی هم به دانستن علوم غریبه و هنر پیشگویی و دانستن کرامات رمل و اسطرلاب و داشتن سواد بالا نیست، کافی است یک نگاه نهچندان خریداری به وضعیت ورزش و اقتصاد و استخدام و قیمتها و نظارت و کنترلها و اعلام نرخهای […]
حرفهای خودی و بیخودی
چانهزنی رفاقتی!
خیلی کار سختی نیست، اصلاً نیازی هم به دانستن علوم غریبه و هنر پیشگویی و دانستن کرامات رمل و اسطرلاب و داشتن سواد بالا نیست، کافی است یک نگاه نهچندان خریداری به وضعیت ورزش و اقتصاد و استخدام و قیمتها و نظارت و کنترلها و اعلام نرخهای رسمی و وضعیت بورس و خودرو و دلار و آمارهای رنگارنگ رشد اقتصادی و میزان تورم و رشد پایه پولی و قسعلهیذا بیندازید.
یک در میان ردپای مدیریت رفاقتی، کنترل و نظارت چانهزنی، قیمتگذاری و فروش سلیقهای و اعمال قانون و مقررات همراه با رودربایسی و مماشات را خواهید دید، البته نه اینکه همه چیز زیر سایه بلند رفاقت و چانهزنی و میل مبارک و سلیقه و رودربایسی انجام پذیرد و بخشخصوصی و اصناف و مجموعههای شبهدولتی و عمومی و دولتی همگی بر این سیاق، امورات بگذارند، بلکه این مصیبتهای مدیریتی، نظارتی، کنترلی و اجرایی یک درصدش هم زیاد است چه رسد به اوضاع نابهسامان فعلی که حرف از چندین و چند است!
به هرحال وقتی به سراغ قیمت نان و گوشت و مرغ و پوشاک و لوازمخانگی و ابزار و مصالح و میوه و غیره و ذالک میروی و قیمتها از یک شرکت به شرکت دیگر، از فروشگاهی تا فروشگاه دیگر و از تولید و توزیعکنندهای تا تولید و توزیعکننده دیگر، متفاوت است و بعضی اوقات آنقدر اختلاف در کیفیت و کمیت و قیمت زیاد است که باور نکرده و مجبور به چک کردن چند باره میشوی، معلوم میشود این جناب سلیقه و میل مبارک است که در این فقره صاحبنظر و تکلیف معلومکن است.
وضعیت باشگاهداری و قیمت بازیکنان و تدارکات و تیمداری و قراردادهای ورزشی هم که هرچند وقت یک بار خبر و اطلاعاتی از آن به بیرون درز میکند و ایضاً برخی دیگر از دستگاهها و مجموعههای خصولتی و شبهدولتی و نشسته بر سر سفره بیتالمال، مدیریت رفاقتی و دورهمی و ریخت و پاش از جیب خلقا… آنقدر گلدرشت است که برخی اوقات شک میکنی که اینها که میگویند و میبینی و میشنوی، شوخی است و برای مزاح و سرکار گذاشتن خلقا… بینواست و یا شوخیشوخی، همه چیز، جدیجدی است و اصل با سند برابر است و دقیقاً خلقی سرکار!
وضعیت قیمتگذاری دستوری و شبهدستوری هم که اظهرمنالشمس است، هر صنف و مجموعه و اتحادیه که زبان گفتوگو را بهتر بداند، قدرت چانهزنی و یا زور و بنیهاش بیشتر است، در صدور بیانیه و نامهنگاری و شلوغکاری و فرافکنی، ید طولائی داشته باشد، نرخ و قیمتها را جوری هماهنگ میکند و میبندد که همه راضی جز خلقا… ناراضی که از قدیم گفتهاند، بیخیال ناراضی…
اینها که گفتیم همهاش مربوط به برخی از امور و کالا و خدمات است که مثلاً تحت نظر و کنترل و قاعدهمند هستند که قرار بر این بوده جوری مدیریت و هدایت و نظارت شوند که در نتیجه هم بیتالمال حیف و میل و زیر پا گذاشته نشود و هم حقوق عامه مخدوش نشود و هم اینکه رضایت و معیشت خلقا… دچار مشکل و کم و کسری و دردسر نشود، شما حساب کنید وضعیت قیمت و کیفیت و کمیت اقلام و خدماتی که از این شمول خارج بوده و ضروری و اساسی حساب نمیشوند، چه خبر است… .
اما چه میشود کرد که از اتفاق وقتی یک مدیر و مسؤول و یا متولی و فروشنده و صاحب کسبوکاری، براساس رفاقت و سلیقه و میل شخصی، کارش را جلو میبرد و یا با گفتوگو و تفاهم و چانهزنی، به نتیجه دلخواهش دست پیدا میکند و یا با تساهل و ملاحظه و رودروایسی با آشنا و دوست و رفیق برخورد میکند، برای خودشان خیلی شیرین و باحال و پر از رضایت شخصی است و چه چیزی بهتر از این، و چه نیازی به تغییر و تحول!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.