مهاجرت دو ورزشکار دیگر ایران به خارج ادامه بیتوجهی مسؤولان به ورزشکاران به خصوص در رشتههای پایه زمینهساز مهاجرات دو ورزشکار دیگر ایران به کشورهای خارجی شد. این اتفاق این بار در ژیمناستیک رخ داد و دو ملیپوش رفتند. به گزارش مهر، «دو ژیمناست ایرانی دیگر به خارج از کشور مهاجرت کردند». این شاید بیاهمیتترین […]
مهاجرت دو ورزشکار دیگر ایران به خارج
ادامه بیتوجهی مسؤولان به ورزشکاران به خصوص در رشتههای پایه زمینهساز مهاجرات دو ورزشکار دیگر ایران به کشورهای خارجی شد. این اتفاق این بار در ژیمناستیک رخ داد و دو ملیپوش رفتند.
به گزارش مهر، «دو ژیمناست ایرانی دیگر به خارج از کشور مهاجرت کردند». این شاید بیاهمیتترین خبر برای مسؤولان ورزش کشور و البته فدراسیون ژیمناستیک ایران باشد. خبری که حکایت از اوضاع نابسامان این رشته در کشور دارد.
خبر تکراری است. پیش از این هم خبر مهاجرت خدادادی به ترکیه، رمضانپور به دانمارک، یادگاری به آمریکا و … منتشر شده بود. حالا هم امین ارباب، قهرمان نام آشنای ایروبیک ژیمناستیک ایران که مدتی پیش موفق شد ۸ حرکت جدید در این رشته در فدراسیون جهانی ژیمناستیک به ثبت برساند به کشور آمریکا مهاجرت کرده است تا هم مربیگری کند و هم خودش در لیگ آن کشور فعالیت کند.
به جز وی مژگان تاجیک قهرمان بانوان ژیمناستیک ایران در رشته ایروبیک به یکی از کشورهای اروپایی مهاجرت کرده است و در یکی از باشگاهها به مربیگری مشغول است. به راستی ورزش مادر را چه شده است که قهرمانانش یکی پس از دیگری کشور را بالاجبار ترک میکنند و به کشوری دیگر میروند؟ آنها نه به صورت غیرقانونی میروند و نه قصد پناهندگی دارند. این قهرمانان آرزویشان است در کشورشان فعالیت کنند ولی متأسفانه بیتوجهی مسؤولان به این رشته پایه و مهم باعث شده تا مجبور شوند برای ادامه فعالیت در رشته محبوبشان مقصد دیگری را نشانه بروند.
ژیمناستیک ایران بیش از ۵۰ سال است که به المپیک راه پیدا نکرده و علت نیز کاملاً مشخص است. ژیمناستهای ایرانی فرصت حضور در هیچ رقابتی را پیدا نمیکنند و حتی خیلی از آنها در اردوهای کوتاهمدت داخلی توسط سلیقه مربیان ثابت تیم ملی خط میخورند. در تمام این سالها ژیمناستیک ایران در جا زده است و هیچ مسؤولی نه از وزارت ورزش و جوانان و نه از کمیته ملی المپیک حتی یکبار هم به این فکر نکرده است که این رشته یکی از مهمترین رشتههای ورزشی کشور است چرا که به صورت مستقیم و غیرمستقیم روی رشتههای دیگر ورزشی هم اثر میگذارد.
آنچه طی سالیان اخیر ثابت شده این است که ژیمناستهای ایرانی بسیار مستعد هستند و جای رشد زیادی دارند. نمونه آن ژیمناست بوشهری که پس از ۹۰ سال موفق شد به مدال برنز رقابتهای آسیایی رشته هنری دست پیدا کند بدون اینکه حتی یک ماه در اردوی تیم ملی باشد!
اگر مسابقات بینالمللی اعم از جهانی و آسیایی را هم کنار بگذاریم فدراسیون ژیمناستیک ایران حتی ناتوان در برگزاری لیگ داخلی است و چندی پیش رقابتهای لیگ باشگاههای هنری هم لغو شد. طی سالیان اخیر این رشته محکوم به عدم اعزام، لغو اردو و خانهنشینی بوده است و خیال برخی مسؤولان مافیای بله قربان گوی این فدراسیون هم راحت بوده است که هیچ نظارتی بر این رشته نمیشود. نتیجه این بیتدبیریها هم همین میشود که هر روز یکی از قهرمانان این رشته عطا را به لقا میبخشند و مهاجر میشوند تنها برای اینکه عاشق این رشته هستند و عاشق به چیزی جز عشقش نمیاندیشد.
ورزش مادر رو به ویرانی میرود و حالا شاید نوستالژی دیالوگ اکبر عبدی را بشنویم در فیلم تاریخی «مادر» علی حاتمی آنجا که با بغضی اندوهناک میگفت: مادر مرد از بس که جان ندارد…
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.