گل بود به سبزه نیز آراسته شد

مجتبی قدیری-«بیژن عالیپور، مدیرعامل شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب اعلام کرد: ۴ میدان نفتی با فرمولی جدید در چارچوب قراردادهای مختص به شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب توسعه می‌یابد، این چارچوب به‌تازگی در هیأت مدیره شرکت ملی نفت ایران تصویب شده که رقیب قراردادهای IPC است.» به راستی این سخنان مدیر نفتی چه معنایی دارد؟ […]

مجتبی قدیری-«بیژن عالیپور، مدیرعامل شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب اعلام کرد: ۴ میدان نفتی با فرمولی جدید در چارچوب قراردادهای مختص به شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب توسعه می‌یابد، این چارچوب به‌تازگی در هیأت مدیره شرکت ملی نفت ایران تصویب شده که رقیب قراردادهای IPC است.»

به راستی این سخنان مدیر نفتی چه معنایی دارد؟ یعنی قراردادهای IPC که تهیه و تنظیم آن چند سال زمان برد و مسؤولان نفتی در خصوص مزایا و امتیازات آن اصرار و پافشاری داشتند و منتقدان را باور نداشتند و هر انتقادی را عنادورزی قلمداد می‌کردند به این زودی به این نتیجه رسیدند که قراردادهای IPC کارآیی ندارد؟

قراردادهایی که به قول خودشان تمام زیر و بم صنعت نفت در آن دیده شده تا بتواند پاسخ‌گوی تمام مشکلات این صنعت نه برای یک سال یا دو سال که حداقل یک دهه باشد، به این زودی از نظر خود مدیران نفتی کنار گذاشته شد! و نوع جدیدی قرارداد نفتی آن هم در هیأت مدیره شرکت ملی نفت ایران تهیه شد تا گره‌های قراردادهای IPC را باز کند؟

البته جناب آقای عالیپور ادعا دارند «با تصویب چارچوب قراردادی خاص شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب، سبد قراردادی که وزارت نفت به دنبال آن بود، تکمیل‌تر شده است.» یعنی تا حال گل بود از این به بعد به سبزه نیز آراسته شده است.

قطعاً کارشناسان صنعت نفت و امور قرارداد‌ها نمی‌توانند بپذیرند که این قرارداد‌ها تکمیل‌کننده سبد قراردادی وزارت نفت است. بلکه از نظر آن‌‌ها این قرارداد‌ها شبهه‌برانگیز است، که مدیران لایه‌های پایین‌تر وزارت نفت برای فرار تدارک دیده‌اند.

یا این‌که دوباره اعمال سلیقه در وزارت نفت بر قوانین پیش گرفته است و این قرارداد‌ها بیش از آن‌که گره‌گشا باشد از سوی لایه‌های زیرین مدیریت نفتی کشور جایگزین قراردادهای IPC گردید تا هرگونه که دوست دارند قرارداد ببندند و به جای حفظ منافع ملی به دنبال منافع فردی یا حزبی باشند!

قطعاً در این قرارداد‌ها بیش از آن‌که تمایل به خودکفایی و استفاده از توان داخل باشد. تمایل به استفاده از نیرو و توان فنی و مهندسی خارجی آن هم‌‌ بدون انتقال دانش فنی به کشور می‌باشد.

به راستی چرا باید این‌گونه باشد؟ این همه هزینه و زمانی که صرف تهیه و تنظیم قراردادهای IPC شده است، چه می‌شود؟ اگر قرار باشد هر کدام از زیرمجموعه‌های وزارت نفت در هیأت مدیره خود نوع جدیدی قرارداد تهیه و تنظیم نمایند و جایگزین قراردادهای IPC کنند! دیگر قراردادهای IPC چه ارزشی دارد و اینجاست که باید حق را به منتقدان قراردادهای IPC داد که ادعا داشتند این قرارداد کارآیی لازم را ندارد و باید گفت دفاع مسؤولان نفتی اساس و منطقی نداشته است. چرا که در زمان کم‌تر از چند ماه از رونمایی قراردادهای IPC از سوی خود مدیران زیرمجموعه وزارت نفت این قرارداد‌ها کنار گذاشته شد.

اگر مدیران و مسؤولان ارشد وزارت نفت هنوز بر حرف خود استوار هستند و باور دارند و فکر می‌کنند که قراردادهای IPC کارآیی لازم را برای صنعت نفت دارد باید جلوی این اعمال سلیقه در زیر مجموعه خود بایستند و نگذارند مدیران پایین‌دستی با اعمال سلیقه که می‌تواند فسادآور باشد قراردادهای دیگری را جایگزین قراردادهای IPC نمایند و اگر خود نیز به این نتیجه رسیده‌اند که قراردادهای IPC کارآیی لازم را ندارد حداقل برای یکبار هم که شده به تبعیت از مدیریت سنتی ژاپنی که از مردم به راحتی عذرخواهی می‌کنند از مردم و افکار عمومی عذرخواهی نمایند.

بحث قراردادهای جدید که ادعا دارند تکمیل‌کننده سبد قراردادی وزارت نفت است گویای همان مثال معروف فارسی می‌باشد که می‌گفت: «نمی‌دانیم قسم حضرت عباس را باور کنیم یا دم خروس را؟» حال کارشناسان و منتقدان وزارت نفت هم نمی‌دانند کدام را باور کنند! چرا که قطعاً این قراردادها، تکمیل‌کننده سبد نفتی برای استفاده از توان فنی‌ و مهندسی داخلی می‌شود. همان ضرب‌المثل «آفتابه لگن هفت دست، ولی شام و ناهار هیچی». لذا سهم پیمانکاران داخلی از این قراردادهای تکمیل‌کننده می‌شود هیچی؛ باور ندارید، منتظر باشید تا ببیند.