حرفهای خودی و بیخودی مرثیهای برای گاوخونی! خدمت عزیزان مسؤول و متولی از جنابان وزارت نیرو و شرکتهای مدیریت منابع آب و آب منطقهای و ایضاً مسؤولین استانهای حوزه آبخیز زایندهرود از سرچشمه گرفته تا به انتها، عرض میکنیم که کلاهشان را کمی بالاتر بگذارند، بالاخره اهتمام جدی این عزیزان به مصوبات شورای […]
حرفهای خودی و بیخودی
مرثیهای برای گاوخونی!
خدمت عزیزان مسؤول و متولی از جنابان وزارت نیرو و شرکتهای مدیریت منابع آب و آب منطقهای و ایضاً مسؤولین استانهای حوزه آبخیز زایندهرود از سرچشمه گرفته تا به انتها، عرض میکنیم که کلاهشان را کمی بالاتر بگذارند، بالاخره اهتمام جدی این عزیزان به مصوبات شورای آب و تأمین حقابه محیطزیست، در حال به بار نشستن است و طبق گفته کارشناسان، ۹۹درصد تالاب گاوخونی خشک شده و بخش زیادی از آبخوانهای دشتهای استان اصفهان در حال نابودی است.
خدمت آن دسته از عوامل و فعالین و نامربوطینی که با کارشکنی و سنگاندازی و تصمیمگیری و تصمیمسازی غلط و جوگیری و جوسازی، باعث و بانی مشکلات و معضلات آبی در این حوزه شدهاند، نیز عرض میکنیم، همچنان بر تلاش و پیگیری خود ادامه دهید، چون کار را آنکه کرد که تمام کرد و هنوز نیمنفس و اندک رمقی در رودخانه هزاران ساله، آبخوانها و تالاب گاوخونی باقی مانده است!
البته مشکل اینجاست که فقط بحث گاوخونی و زایندهرود و آبخوانهای این حوزه آبریز و بیمسؤولیتی و بیخردی و رهاشدگیهایی که کار را به اینجا کشانده نیست، بزنم به تخته هرکجای این ملک که بروی رد پا و دستهگلهای فراوانی وجود دارد از بختگان و ارومیه گرفته تا هورالعظیم و هامون از رودهای ارس و کارون تا سفیدرود و هیرمند و چالوس!
کمبارشی و تغییر اقلیم و بیمسؤولیتی دولتهای همسایه و عدم رعایت مردم و کشاورزی غرقابی و کاشت میوههای آببر و رشد قارچگونه صنایعی که مصرف آب بسیار زیادی دارند، هرکدام برای خودش مثنوی هفتاد من کاغذ است و عجالتاً در این فقره بحران آب همه از دولتی و خصوصی و خانگی و صنعتی و کشاورزی و خرد و کلان، دستی بر آتش دارند ولی همه اینها چیزی از ارزش متولیان و مسؤولان و مربوطان و البته آن افراد غیرمرتبط و نابلد و جوسازی که منافع واقعی و یا حتی موهوم دیگری را دنبال میکنند، کم نمیکند. تا آنجا که یحتمل اگر همه آن کم بارشی و عد رعایتها و کشت و صنعت آببر و… هم نبود، نتیجه آنقدری با حال و روز امروزمان فرق نمیکند.
به هرحال این وضعیت گاوخونی است که تقریباً کارش تمام است و ریزگرد و گرد و غبارش نصیب استانهای همجوار و خصوصاً اصفهان میشود، نفس آبخوانها هم که به شماره افتاده است و اگر تا چند سال آینده فکری به حال آنها نشود، فرونشستهای بزرگ احتمالاً به مهاجرت در شرق و مرکز اصفهان میانجامد و بخشی از شهر اصفهان و چند شهر دیگر را در خود میبلعد، خشکی زایندهرود هم کل درختان در مسیر خود و بخش مهمی از باغات را دچار تنش آبی نموده است، وضع کشاورزان بالادست و پاییندست هم که بدتر از حال و روز درختان نباشد، بهتر نیست.
اینکه در کل کشور شرایط اکثر قریب به اتفاق منابع آبی و رودها و تالابها کم و بیش در همین تراز است و دیگر رودخانه خروشان و تالاب پرآب، انگشتشمار شده و هر روز هم بدتر از دیروز میشود، ولی هنوز اعلام خطر قرمز برای بزرگواران مدیر و مرتبط به صدا در نیامده است و مصیبتی به این بزرگی، همچنان با روزمرگی و باری به هرجهتی و طمانینه و چو فردا آید فکر فردا کنیم و بعضاً چشم بستن و سوت زدن و ندیدن همراه شده است، کل باورهای هوشنگخانی ما را دچار تنش کرده است که شاید اینقدرها هم که ما فکر میکنیم و متخصصان و کارشناسان میگویند و تصاویر و فیلمها نشان میدهند، اوضاع ناجور نیست و عزیزان مسؤول و مربوط، حواسشان جمع است و چیزهایی میدانند که ما عوامالناس ایرانی جماعت نمیدانیم!
بالاخره دیر یا زود وقتش میرسد که یا ما نگران و دلواپسها از عمق نادانی و بیاطلاعی و هیجانزدگی بیمورد خود، مطلع میشویم و یا برخی عزیزان مسؤول مؤثر، بالاخره به این صرافت میافتند که کار بیخ پیدا کرده و باید ترمز بیمسؤولیتی، نابلدی و پرمصرفی و بد مصرفی را بکشند و اگر فرصتی باقی است، جبران مافات کنند!
هوشنگخان
دیدگاه بسته شده است.