رانتاری!

                   حرف‌های خودی و بی‌خودی رانتاری!    نمی‌دانم شما هم مثل جنابمان، فیلم سینمایی رستگاری در شاوشنک را دیده‌اید؟ داستان یک زندانی که بیش از ۱۵ سال تلاش می‌کند تا با یک تیشه کوچک دیوار زندان را سوراخ کرده و از راه لوله‌های فاضلاب خود را به خارج از زندان برساند و با پول‌های رئیس […]

                   حرف‌های خودی و بی‌خودی

رانتاری!

   نمی‌دانم شما هم مثل جنابمان، فیلم سینمایی رستگاری در شاوشنک را دیده‌اید؟ داستان یک زندانی که بیش از ۱۵ سال تلاش می‌کند تا با یک تیشه کوچک دیوار زندان را سوراخ کرده و از راه لوله‌های فاضلاب خود را به خارج از زندان برساند و با پول‌های رئیس زندان که از راه‌های غیرقانونی به‌دست آمده، فرار کرده و برود که برود؟

اگر رستگاری در شاوشنک را ندیده‌اید، قطع به‌یقین در مورد برنده شدن در لاتاری و رفتن به ینگه دنیا خیلی شنیده‌اید، شاید هم خودتان هم به امید برنده شدن، در آن شرکت کرده‌اید، اما چیزی که این وسط مهم است، دیدن و یا ندیدن فیلم و مطلع بودن یا شرکت در لاتاری نیست، قصه این است که بعضی افراد در موقعیت‌های خاص، فکر می‌کنند برای زندگی بهتر باید از جایی که هستند به جایی دیگر بروند، حتی قدیمی‌ها هم می‌گفتند اگر در شهر و محلی که زندگی می‌کنی، هرکاری می‌کنی کار درست‌درمانی برایت پیدا نمی‌شود، یا نمی‌توانی به کسب و کارت رونق داده و خلاصه آنجور که باید و شاید سروسامانی نگرفته‌ای، به دیار و شهری دیگر مهاجرت کن، شاید روزی تو در این شهری که هستی نباشد و با تغییر، اوضاع به نفع تو شود!

به هرحال کسب درآمد و زندگی بهتر دلیلی است برای تلاش خلق‌ا… و همه این‌در و آن‌در زدن‌ها برای رسیدن به آسودگی است، اما وقتی به جای تلاش، جناب رانت را ملاقات می‌کنی و با ارتباط و اتصال و خوش‌خدمتی و بودن در جمع خودی‌ها و رفقا، بساط رانت چرب و شیرینی برایت پهن می‌شود و در واقع شما هم در حال تغییر و تحول زندگی خود هستید، آن هم با برنده شدن در رقابت رانتاری! (باور بفرمایید عبارت رانتاری خود جنس است که حق مطلب را ادا می‌کند، جدید و ساختگی بودنش را به روی مبارک نیاورید)

همان‌طور که حتماً عزیزان برخوردار از رانت و حاضرین در دایره خودی‌ها و لنگراندازان در محفل دورهمی و گعده یاران غار بهتر از هرکسی می‌دانند، سوار شدن بر اسب خوش‌رکاب رانت آنقدر‌ها هم آسان نیست، مثلاً اینکه باید اهلیت داشته باشی (این کاره باشی!)، تقسیم منافع و تسهیم سود با بالادستی و هم‌قطار و هم باندی را بلد باشی، بدانی که رانت هم مثل زندگی، به هیچ کس وفا نکرده و هر موقع قرار شد از دور خارج شوی، بدون چانه زدن و سرتق‌بازی و دردسر به همان پول‌هایی که کاسب شده‌ای قانع باشی و اسباب زحمت نشوی و مهم‌تر از همه اینکه اگر هم دری به تخته خورد و در مقام و جایگاه و شغلی قرار گرفتی، دیگران را فراموش نکرده و از خوان نعمت، همه را بهره‌مند نمایی، چون سیب تا وقتی به زمین بیفتد، صد تا چرخ می‌خورد!

این را هم بگویم که رانت بر هزار و یک قسم است که یکی از آن انحصار است که شما خوانندگان گرامی بهتر از من می‌دانید که این انحصار بی‌مرام، خود بر هزار و یک قسم است و اگر به‌خاطر آشنایی، رفاقت، خودی بودن، بچه مثبت بودن، خفن بودن، ژن خوب، پول داشتن، عطش زیادی، بله قربان‌گو و چاپلوسی، آتو داشتن، بده‌بستان و از این مدل چیزها، باعث شود کانال و فرصت و امکان تأمین و خرید و یا تولید و فروش، راه‌اندازی شرکت و مؤسسه و… ویژه و تپل و چرب و شیرین و شاید هم اطلاعات و خبرهای دست اول پولساز، به رویت باز شد، شک نکن که جنابتان هم در ردیف رانت‌بازان و برندگان رانتاری قرار گرفته و لابد انتظار دارید رستگار هم شوید!

کاسبی و تولید و زحمت و تلاش شبانه‌روزی و نمی‌دانم خدمت به‌خاطر خدا و بنده و جامعه و هر اسم و رسمی که می‌خواهید رویش بگذارید، کاملاً مختارید، ولی وقتی هرطور که حساب کنی در ظرف عسل ویژه‌خواری افتادی، بالا بروی، پایین بیایی، تو هم جزء چمباتمه‌زده‌ها بر سر سفره پُر تنعم رانتخواری هستی، نه یک کلمه کمتر ولی تا دلت بخواهد کلمه و جمله بیشتر!

 

         هوشنگ‌خان