کیفیت در مدیریت پروژهها چالش رویاروی صنعت پیمانکاری کشور امیدرضا ریاحی محمد حامد امامجمعهزاده چکیده امروزه پروژهها به عنوان ابزارهایی اساسی برای دستیابی به اهداف و پاسخگویی به نیازها و تأمین سودآوری سازمانها، خصوصاً سازمانهای پیمانکاری به اجرا در میآیند. راهبری صحیح پروژهها با برقراری تعادل و بهینهسازی عوامل سهگانه «هزینه- زمان – کیفیت» […]
کیفیت در مدیریت پروژهها چالش رویاروی صنعت پیمانکاری کشور
امیدرضا ریاحی
محمد حامد امامجمعهزاده
چکیده
امروزه پروژهها به عنوان ابزارهایی اساسی برای دستیابی به اهداف و پاسخگویی به نیازها و تأمین سودآوری سازمانها، خصوصاً سازمانهای پیمانکاری به اجرا در میآیند. راهبری صحیح پروژهها با برقراری تعادل و بهینهسازی عوامل سهگانه «هزینه- زمان – کیفیت» جهت دستیابی به عملکرد مطلوب مقدور میباشد. مدیریت کیفیت پروژه به عنوان یکی از حوزههای اصلی دانش مدیریت پروژه، از مهمترین عوامل مؤثر در اجرای پروژههاست که به طور جدی در دنیا مورد توجه دستاندرکاران قرار گرفته است.
در بخش اول این مقاله به بررسی رویکردهای موجود در زمینه مباحث کیفی در پروژهها پرداخته شده و در بخش دوم مطالعات موردی بر پروژههای سدهای بزرگ در دست احداث در ایران، به عنوان بخش عظیم و مهمی از پروژهها و طرحهای عمرانی کشور که عامل اجرایی آنها شرکتهای پیمانکاری ساختمانی میباشند، تمرکز یافته است. در این راستا با الگو قراردادن استاندارد ایزو ۱۰۰۰۶:۲۰۰۳ (راهنماییهایی برای مدیریت کیفیت در پروژهها) وضعیت کیفیت در مدیریت پروژه این طرحها سنجیده شده، حوزههای ضعف و قوت پیمانکاران مشخص گردیده و لزوم پرداختن به این مقوله به عنوان چالشی در صنعت پیمانکاری کشور نمایانتر گشته است. بخش پایانی به جمعبندی و ارایه راهکارهای پیشنهادی اختصاص یافته است.
۱- مدیریت کیفیت پروژه
۱-۱ مفهوم و ویژگیهای پروژه
امروزه سازمانها فعالیتهای عمده خود را در دو ساختار عملیاتی و پروژهای اجرا مینمایند. تفاوت اساسی بین این دو رویکرد ایناست که عملیات، مداوم و مستمر بوده، در حالیکه پروژه موقتی و منحصر به فرد میباشد.
تاکنون تعاریف مختلفی از پروژه توسط صاحبنظران و اندیشمندان و سازمانهای مرتبط، صورت گرفته است. یکی از جامعترین این تعاریف، به صورت ذیل میباشد:
«پروژه به مجموعهای هماهنگ از فعالیتها اطلاق میگردد که تنها برای یکبار صورت گرفته و یک طرح (ایده) را در مدت زمان معین و با استفاده از منابع تعیین شده قبلی و رعایت مشخصات و کیفیت توافق شده عینیت بخشیده و اهداف مشخصی را فراهم آورد.»
که در این صورت میتوان مهمترین ویژگیهای یک پروژه را هدفمند بودن، دارای دوره حیات، نیازمند به تجزیه و تحلیل و تأمین منابع، پدیدهای یکتا، نیازمند به برنامهریزی نیازمند به سازمانی برای کنترل و راهبردی و دارای ساختاری موقت برشمرد.
۱-۲- رویکرد پروژهای در سازمانها
در چند دهه اخیر با ظهور فلسفههای گوناگون در علم مدیریت و نیز لزوم تغییرات اساسی در محصولات و ارایه خدمات و شرایط حاکم بر محیطهای داخلی و خارجی سازمانها، اهمیت پروژهها بیش از پیش شده است، زیرا تحولات به وجود آمده باعث میشود که دیگر عملیات دورهای و مداوم گذشته، برای فائق آمدن بر مسایل امروزی کفایت نکند و بدینترتیب پروژهها به عنوان ابزارهایی برای پاسخگویی به نیازهای سازمانها، اجرا گردند. پروژهها، اغلب به عنوان راهکارهایی جهت دستیابی به برنامههای استراتژیک سازمانها به اجرا در میآیند. اهمیت اجرای کارها به شیوه پروژهای در سازمانها، چه خصوصی و چه عمومی روز به روز گسترش بیشتری در دنیا مییابد. سازمانها به طور دائم با نیازها و الزامات جدیدی برای تغییر، توسعه و بهبود مواجه هستند. عمدتاً پیچیدگی فعالیتها باعث میگردد که نه تنها یک سطح مختلفی از سازمان درگیر آن گردند.
ترنر در کتاب مدیریت مبتنی بر پروژه، عناصر یک پروژه را در مدلی به شکل ۱ نشان میدهد. در این مدل اهداف پروژه جهت ایجاد تغییر و تحول سودمند در محیط تعریف میگردند. با وجود اهداف، میتوان دامنه (محدوده) پروژه را معین نمود. دامنه (محدوده)، چارچوبی است که پروژه در آن تعریف میگردد. برای اجرای پروژه نیاز به تشکیل و ایجاد سازمان (با کارکنان شاغل در آن) میباشد.
شکل ۱ :
عناصر پروژه (عملکردهای پنجگانه مدیریت مبتنی بر پروژه) در قاعده هرم، مثلث «زمان/ هزینه/ کیفیت» وجود دارد؛ به نظر ترنر، این ۳ عنصر فقط محدودیتهای مهم پروژه هستند. یکی از مهمترین ضروریات در پروژهها برقراری تعادل و بهینهسازی ارتباط بین عوامل ۳گانه با تأمین منظور دامنه توسط سازمان پروژه جهت دستیابی به اهداف میباشد و نکتهای که حائز اهمیت است، اینکه برقراری تعادل در هر پروژه نسبت به پروژه دیگر متفاوت میباشد.
۱-۳- اهمیت کیفیت و مدیریت بر آن در کارهای پروژهای
توسعه کیفیت در پروژهها با اثرات مستقیم و غیر مستقیم خود موجب رشد و بالندگی سازمانها و نیز بهرهمندی و رضایت مشتری (کارفرما) و سایر طرفهای ذینفع پروژه میگردد. استاندارد پیکره دانش مدیریت پروژه PMBOK) (کیفیت را «تمامیت مشخصههای یک مقوله که به قابلیت آن برای برآوردن نیازهای تصریحی و تلویحی مرتبط باشد» تعریف مینماید و یکی از جنبههای مهم در مدیریت کیفیت پروژه را، ضرورت تبدیل نیازمندیهای تلویحی به الزامات میداند. این استاندارد، مدیریت کیفیت پروژه را مجموعه فرایندهای مورد نیاز جهت حصول اطمینان از انجام رضایتبخش و مورد قبول تعهدات پروژه که دربردارنده کلیه فعالیتهای مدیریتی لازم برای تعیین اهداف، خطمشیها و تضمینهای کیفی پروژه میباشد، تعریف مینماید. از دیدگاه این استاندارد، مدیریت کیفیت نوین، مکمل مدیریت پروژه بوده و تیم مدیریت میباید نسبت به این امر مهم توجه ویژهای را اعمال نمایند.
با توجه به ماهیت موقتی بودن پروژهها، میباید بهبود مداوم محصول در زمانهای مجاز و معین توسط سازمان اجرایی پروژه تعهد گردد، زیرا ممکن است زمان پروژه به حد لازم طولانی و درازمدت نباشد که سازمان اجرایی بتواند از منافع و نتایج به دست آمده بهرهبرداری نماید. مدیریت کیفیت با تضمین کیفیت در هر مرحله از فرایندهای پروژه و جلوگیری از هزینه دوبارهکاریها، تعمیرات، کیفیت را برای مشتری (کارفرما) تضمین مینماید.
۱-۴- نگرش به کاربرد مدیریت کیفیت در پروژهها
استاندارد PMBOK،پروژه را ترکیبی متشکل از فرایندها دانسته و این فرایندها را به دو دسته ذیل تقسیم مینماید:
۱) فرایندهای مدیریت پروژه که شامل تشریح و سازماندهی فعالیتهای هر پروژه میباشد. این فرایندها در اغلب مواقع و در بیشتر پروژهها قابل استفاده و به کارگیری میباشند.
۲) فرایندهای محصولگرا که به مشخص نمودن محصول پروژه و تولید آن میپردازند. این فرایندها معمولاً توسط چرخه حیات پروژه تعریف گردیده و بسته به زمینههای کاری مختلف، تغییر مییابند.
در خلال پروژه، تعامل مداومی بین دو دسته فرایند فوق برقرار میباشد. استاندارد ایزو ۱۰۰۰۶:۲۰۰۳ نیز بیان میدارد که جهت کاربرد مدیریت کیفیت در پروژهها، اثبات گردیده است که دو جنبه وجود دارد، یکی فرایندهای مرتبط با محصول پروژه و دیگری فرایندهای مدیریت پروژه مدیریت کیفیت پروژه همواره میباید دو مقوله مذکور را به صورت توأم مدنظر قرار دهد. کوتاهی اعمال مدیریت کیفیت در هر یک از این ابعاد و قصور در فراهمآوری آنها میتواند اثرات مهم و عواقب وخیمی را بر محصول پروژه، مشتری و سایر طرفهای ذینفع پروژه و سازمان پروژه بر جای گذارد.
۱-۵- سازمانهای پیمانکاری در ایران و مدیریت کیفیت در پروژهها
بررسیها نشان میدهد سازمانهای پیمانکاری در ایران و خصوصاً پیمانکاران صنعت احداث هر چند دیرتر و کندتر از سایر صنایع وارد عرصه سیستمهای مدیریت کیفیت شده، لیکن توانستهاند نسبت به طراحی و پیادهسازی این سیستمها در سازمان خود و پروژهها اقدام نموده و موفق به اخذ گواهینامههایی همچون سری ایزو ۹۰۰۰ گردند: و تا حدی کیفیت محصولات و خدمات خود را افزایش دهند اما نگرش این استانداردها و سیستمها در پروژهها محصولگرا بوده و توجه کمتری به جنبه دیگر مدیریت کیفیت در پروژهها که همانا کیفیت در مدیریت پروژه میباشد، داشته است و این امر منجر خواهد شد تا کیفیت در پروژهها به طور مطلوب حاصل نگردد و حتی پیامدهای جبرانناپذیری هم به دنبال داشته باشد: لذا حل این مسأله چارهجویی و حساسیت سازمانهای پیمانکاری ایرانی را میطلبد.
۱-۶- لزوم به کارگیری استانداردهای معتبر
جهان امروز با سرعتی شگرف در تغییر و تحول است. این تحولات که بیش از هر چیز، تحتتأثیر پیشرفتهای تکنولوژیک صورت میپذیرد، به طور مؤثری در بخشهای مختلف فعالیتهای بشری و به ویژه در بخشهای صنعتی و عمرانی تجلی مییابد. صنایع مختلف و سازمانهای پیمانکاری کشور ما نیز نمیتواند از این تحولات بیتأثیر بماند و ناگزیر برای حضور و توانایی رقابت در بازارهای جهانی، میبایست ابزارهای مورد نیاز را کسب نمایند. آنچه که امروز بیش از همه در عرصه بینالمللی و بازار رقابتی مورد توجه جهانیان قرار گرفته است، رعایت استانداردهای کیفی در تولید و ارایه محصولات و خدمات و توجه به خواستههای مشتری و سایر طرفهای ذینفع است. این موضوع در کنار توسعه روزافزون فعالیتهای صنعتی در عصر حاضر موجب گردیده تا سازمانهای استاندارد، استانداردهای جهانی در زمینه مدیریت کیفیت را نیز تدوین و ارایه نمایند. متعاقب این امر اکثریت قریب به اتفاق کشورهای صنعتی، اجرای این استانداردها را در برنامههای توسعه اقتصادی خود لحاظ نمودهاند، به طوریکه در حال حاضر در دنیا اکثر خریداران محصولات و خدمات، رعایت این استانداردها و کسب گواهینامههای مربوط به آن را، پیش شرط تجارت خود قرار دادهاند.
روند تحولات سریع اقتصادی و اجتماعی در کشور ما و ضرورت حضور فعال در بازار رقابت جهانی نیز ایجاب میکند که بخشهای اقتصادی به ویژه بخش صنعت با درک صحیح از موقعیت و شرایط حساس فعلی، نسبت به این استانداردها آگاهی یافته و ضمن فراگیری اصول آن، به تدریج در جهت ایجاد، استقرار و برقرار نگهداشتن سیستم مدیریت کیفیت گام بردارند. در این راستا استفاده از استانداردهای تجربه شده و مورد پذیرش در عرصه جهانی جهت دستیابی به اهداف اشاره شده کمک شایانی به این امر خواهد نمود.
در ادامه به معرفی اجمالی استاندارد جهانی ایزو ۱۰۰۰۶:۲۰۰۳ که با دیدگاه نوین خود راهنماییهایی را در خصوص کیفیت در مدیریت پروژهها ارایه نموده، پرداخته خواهد شد.
۱-۷-استاندارد ایزو ۱۰۰۰۶:۲۰۰۳
استاندارد ایزو ۱۰۰۰۶ توسط کمیته فنی ۱۷۶ سازمان بینالمللی استاندارد، مدیریت کیفیت و تضمین کیفیت زیر کمیته ۲- سیستمهای کیفیت در سال ۲۰۰۳ انتشار یافته است. اولین ویرایش این استاندارد در سال ۱۹۹۷ انتشار یافت. ویرایش دوم این استاندارد که به صورت فنی بازنگری شده است، ویرایش اول را لغو و جایگزین آن میگردد. این ویرایش به دنبال گسترش تطبیق ایزو ۱۰۰۰۶ با استانداردهای بینالمللی سری ایزو ۹۰۰۰ بوده و شامل مطالب جدیدی در خصوص اصول مدیریت کیفیت میباشد.
این استاندارد در خصوص موضوعات کیفی که در پروژهها اثر گذارند، راهنمایی ارایه نموده و شمایی از اصول و شیوههای مدیریت کیفیت را جهت دستیابی به اهداف کیفی پروژهها، نشان میدهد. این استاندارد قابل به کارگیری در پروژهها با ماهیت، اندازه، مدت زمان، محیطها و پیچیدگیهای گوناگون میباشد؛ حتی میتوان آنرا در پروژهای مستقل تا بخشی از برنامه و یا مجموعی از پروژهها و صرفنظر از نوع محصول و یا فرایندهای آن به کار برد.
هدف کلی استاندارد ایجاد و برقرار نگهداشتن کیفیت در پروژهها، از طریق یک رویکرد نظاممند میباشد که اطمینان حاصل نماید:
· نیازهای بیانشده و تلویحی مشتری، درک گردیده و فراهم میشوند.
· نیازهای سایر طرفهای ذینفع درک گردیده و ارزیابی میشوند.
· خطمشی کیفیت سازمان اصلی برای استقرار در مدیریت پروژه، منظور میگردد.
این استانداردها بیان میدارد جهت مدیریت کیفیت در پروژهها، اثبات گردیده است که دو جنبه وجود دارد:
· فرایندهای مدیریت پروژه
· فرایندهای مرتبط با محصول پروژه
در این استاندارد، راهنمایی در خصوص کیفیت در فرایندهای مدیریت پروژه مطرح میگردد و این استاندارد راهنمایی در خصوص کیفیت در فرایندهای مرتبط با محصول پروژه را به استاندارد ایزو ۹۰۰۴ ارجاع مینماید. همچنین صراحتاً بیان میدارد که این استاندارد راهنمای مدیریت پروژه نمیباشد.
ایزو ۱۰۰۰۶ مطرح مینماید که یک پروژه به منظور برنامهریزی و نظارت بر تحقق اهداف و ارزیابی ریسکهای وابسته به فرایندهای مرتبط و فازها تقسیم میگردد. فازهای پروژه، چرخه حیات پروژه را به بخشهای قابل مدیریت مانند مفهوم، توسعه، پدیدآوری و خاتمه تقسیم مینماید. فرایندهای پروژه فرایندهایی هستند که برای مدیریت بر پروژه و همچنین پدیدآوری محصول پروژه ضروری میباشند که در این استاندارد به راهنمایی در خصوص کیفیت در فرایندهای دسته اول پرداخته شده است. در این استاندارد به صورت کلی فرایندهایی که برای اکثر پروژهها، کاربرد دارند، ارایه گردیده است. فرایندها برحسب همانندیشان گروهبندی شدهاند.
یازده گروه از فرایندها به شرح زیر ارایه گردیده است.
۱-فرایند استراتژیک ۲-فرایندهای مرتبط با منابع ۳- فرایندهای مرتبط با کارکنان
۴-فرایندهای مرتبط با وابستگی ۵-فرایندهای مرتبط با محدوده ۶-فرایندهای مرتبط با زمان
۷-فرایندهای مرتبط با هزینه ۸-فرایندهای مرتبط با ارتباطات ۹-فرایندهای مرتبط با ریسک
۱۰-فرایندهای مرتبط با خرید ۱۱-فرایندهای مرتبط با اندازهگیری، تجزیه و تحلیل و بهبود
ایزو ۱۰۰۰۶ ضمن تشریح نمودن این فرایندها (فرایندهای مدیریت پروژه) بر به کارگیری اصول مدیریت کیفیت در آنها با یک جهتگیری استراتژیک تأکید دارد.
۲-مطالعات موردی
۲-۱-معرفی مورد مطالعه
مطالعات موردی این تحقیق بر پروژههای سدهای بزرگ در دست احداث در ایران به عنوان بخش عظیم و مهمی از طرحهای عمرانی که عامل اجرایی بدنه آنها شرکتهای پیمانکاری خصوصی (غیردولتی)- ساختمانی میباشند، تمرکز یافته است. ضمن بررسی مشخص گردید از ۸۱ پروژه سد بزرگ در دست احداث، اجرای ۳۴ پروژه آن به عهده پیمانکاران بخش خصوصی میباشد.
۲-۲-روش و ابزار تحقیق
جهت بررسی و مقایسه تطبیقی فرایندهای مدیریت پروژه، در اجرای پروژههای مورد مطالعه با فرایندهای ارایه شده در استاندارد ایزو ۱۰۰۰۶:۲۰۰۳، روش تحقیق موردی انتخاب گردیده و برای جمعآوری دادهها از ابزار پرسشنامه استفاده گردید.
برای این مقایسه و بررسی وضع موجود با مبنا قراردادن استاندارد ایزو ۱۰۰۰۶:۲۰۰۳، پرسشنامهای طراحی گردید که مؤلفههای اصلی آن در یازده حوزه با توجه به گروههای فرایندی معرفی شده در استاندارد تعیین گردیده و سپس سؤالات (مؤلفههای فرعی) تحقیق با توجه به بندهای زیرمجموعه آن گروهها در ۷۰ بند تدوین شدهاند. (این پرسشنامه به همراه نتایج جمعآوری شده در مرجع ۴ آمده است.).
جهت پاسخگویی به سؤالات از نظام امتیازدهی، هم به صورت توصیفی با درجات (بسیار ضعیف، ضعیف، متوسط، خوب و عالی) و هم به صورت کمی در ۵ رده با تقسیمات ۱۰۰،۷۵،۵۰،۲۵،۰ استفاده گردید.
۲-۳-جامعه و نمونههای آماری
جامعه آماری این تحقیق را مدیران پروژه (و بعضاً مدیران برنامهریزی و یا معاونین فنی) در سدهای بزرگ در دست احداث در ایران در شرکتهای پیمانکاری خصوصی- ساختمانی تشکیل میدهند. با توجه به محدود بودن جامعه آماری، نمونهگیری در کل جامعه آماری صورت گرفت. کل جامعه به تعداد ۳ نفر بود که کلیه آنها انتخاب و پرسشنامه جهت تکمیل در بین آنها توزیع گردیدو در نهایت ۲۲ پاسخنامه واصل گردید که نتایج نمونههای آماری بر مبنای این ۲۲ پرسشنامه استخراج گردیده است.
۲-۴-تجزیه و تحلیل دادهها
پاسخنامههای جمعآوری شده از جامعه نمونه آماری با استفاده از آمار توصیفی و بهرهگیری از نرمافرار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و علاوه بر تعیین نتایج ارزیابی هر یک از مؤلفههای اصلی، وضعیت کیفیت در مدیریت پروژههای مورد تحقیق هم به صورت کمی (امتیازی) و هم به صورت کیفی مشخص گردید و با توجه به رتبهبندی مؤلفههای اصلی، حوزههای ضعف و قوت در آنها قابل شناسایی میباشد.
مؤلفههای اصلی تحقیق
میانگین امتیازات
فرایندهای مرتبط با زمان
۶۱٫۵۱
فرایندهای مرتبط با کارکنان
۵۳٫۴۱
فرایندهای مرتبط با خرید
۵۲٫۴۶
فرایندهای مرتبط با محدوده
۵۱٫۸۹
فرایند استراتژیک
۵۰٫۸۹
فرایندهای مرتبط با منابع
۴۶٫۸۸
فرایندهای مرتبط با وابستگی
۴۴٫۹۷
فرایندهای مرتبط با ارتباطات
۴۲٫۹۵
فرایندهای مرتبط با هزینه
۴۰٫۴۵
فرایندهای مرتبط با اندازهگیری، تجزیه و تحلیل و بهبود
۳۲٫۷۷
فرایندهای مرتبط با ریسک
۲۳٫۸۶
مجموع (کیفیت در مدیریت پروژه)
۴۵٫۴۶
۲-۵-نتیجهگیری
الف) از مباحث بالا، نتایج ذیل حاصل میگردند:
ü میانگین به دست آمده از امتیاز کل مؤلفههای اصلی تحقیق برابر با ۴۵٫۶۴ درصد میباشد که با توجه به طیف تعریف شده در محدوده ضعیف تا متوسط قرار میگیرد.
ü در تحلیل آماری توصیفی مشخص گردید وضعیت توصیفی متوسط با ۴۵٫۴۵ درصد بیشترین فراوانی و وضعیت عالی با ۱٫۶۲ درصد کمترین فراوانی را دارا میباشد.
ب) حوزههای ضعف و قوت پیمانکاران در مدیریت پروژههای مورد مطالعه نیز قابل استخراج میباشد، بدین ترتیب که:
ü بالاترین امتیاز (۶۱٫۵۱ درصد) مربوط به فرایندهای مرتبط با زمان است. (هر چند امتیاز مطلوبی نمیباشد) و به صورت کیفی در محدوده «متوسط تا خوب» قرار میگیرد که از مهمترین علل بالا بودن امتیاز این مؤلفه میتواند آشنایی پروژه (Primavera،MSProjectو…) در این صنعت اجباری نمودن تهیه برنامههای زمانبندی در قراردادها و… باشد.
دو مؤلفه اصلی تحقیق فرایندهای مرتبط با اندازهگیری، تجزیه و تحلیل و بهبود و نیز فرایندهای مرتبط با ریسک دارای پایینترین امتیاز بین سایر مؤلفه میباشند:
ü فرایندهای مرتبط با اندازهگیری، تجزیه و تحلیل بهبود با ۳۲٫۷۷ درصد امتیاز، نشان دهنده آن است که کسب آموزه از پروژه و بهبود مداوم توسط سازمان اصلی (شرکت پیمانکار) و سازمان پروژه صورت نمیگیرد و این در حالی است که سازمان استاندارد جهانی، بهبود مداوم را به عنوان یکی از اصول ۸گانه مدیریت کیفیت میداند و بیان میدارد که بهبود مداوم در عملکرد کلی سازمان بایستی یک طرف دائمی برای سازمان باشد. عدم پرداختن به این موضوع در پروژهها، صدمات جبرانناپذیری را در حال و آینده به سازمان اصلی (پیمانکار) و سازمان پروژه تحمیل مینماید.
فرایندهای مرتبط با ریسک نیز با قرار گرفتن در محدوده بسیار ضعیف تا ضعیف، پایینترین امتیاز را (۲۳٫۸۶ درصد) دارا میباشند. این موضوع نشاندهنده آن است که در پروژهها فرایند مدیریت ریسک شامل شناسایی، ارزیابی، تجزیه و تحلیل، رفتار با نظارت و کنترل ریسکها در جامعه نمونه آماری دارای وضعیت ضعیف و نامطلوبی میباشد و موارد ذکر شده صورت نمیگیرد. ترنر در کتاب مدیریت مبتنی بر پروژه معتقد است که «جوهره(ماهیت) مدیریت پروژه، مدیریت کردن بر ریسک و عدم قطعیت میباشد»
«The essence of project management is managing the eisk and uncertainty» میباشد. با این دیدگاه نیز میتوان بیان داشت که وضعیت مدیریت پروژه در جامعه نمونه آماری ضعیف است.
۳-جمعبندی و راهکارهای پیشنهادی
با توجه به فراگیر شدن کیفیت و اهمیت ویژه آن در تحقق فعالیتهای برنامهریزی شده امروزه کیفیت به عنوان مفهوم انفکاکناپذیر از نظام مدیریت قلمداد شده و اصول مدیریت کیفیت نیز با فنون مدیریت پروژه درآمیخته است. افزایش، بزرگی، تنوع و حتی ایجاد تحول در زمینه طرحها و پروژههای عمرانی، صنعتی و خدماتی که سازمانهای پیمانکاری عهدهدار اجرای آن میباشند، راهبری و انجام آنها با برقراری تعادل و بهینهسازی عوامل سهگانه «هزینه-زمان-کیفیت» امری ضروری است و با توجه به ویژگیهای پروژهها، پرداختن به مدیریت پروژه و بالا بردن سطح کیفی آن، بیش از سایر موارد موجب توفیق در دستیابی به عملکرد مطلوب پروژهها میگردد.
اما این تحقیق نشان میدهد مقولات مدیریت پروژه و مدیریت کیفیت در پروژه در کشور، خصوصاً در طرحهای عمرانی، به طور شایسته مورد توجه سازمانهای پیمانکاری و سایر دستاندرکاران قرار نگرفته و میتوان بیان داشت که مدیریت کیفیت در پروژههای مورد مطالعه به طور نظاممند، مطلوب نبوده و این امر اثرات مخربی را بر پیکره اقتصاد کشور وارد مینماید.
از سوی دیگر با توجه به توان صدور خدمات فنی و مهندسی سازمانهای پیمانکاری به خارج از کشور، شناخت سیستمها و به کارگیری شیوههای نوین مدیریتی متناسب با شرایط کارفرمایان خارجی امری ضروری به نظر میرسد. به علاوه پیامدهای تحولات اساسی تکنولوژیکی اعم از فرایند تولید، صنایع جدید و حتی ایجاد تحول در نوع پروژهها منجر خواهد شد تا ساختار سنتی سازمانهای پیمانکاری در ایران پاسخگوی نیازهای امروزی نباشند.
این در حالیاست که کتب، نشریات، سازمانها و انجمنها، کنفرانسها و دورههای آموزشی مختلف در زمینه آموزش و به کارگیری نظام مدیریت پروژه در کشور وجود داشته ولیکن کمتر توجهی به آنها میشود و همه عوامل یادشده، عدم پرداختن به مدیریت پروژه و ارتقای کیفیت در آن را به عنوان چالشی اساسی رویاروی صنعت پیمانکاری کشور و سازمانهای پیمانکاری پروژهمحور در ایران نشان میدهد.
اینک که ضرورت پرداختن به مباحث مدیریت پروژه و مدیریت کیفیت پروژه توسط پیمانکاران مشخص گردیده، میباید نسبت به بهکارگیری این سیستمها در پروژهها برنامهریزی و اقدام نمود. با توجه به بررسی گزارشها و آمارها و درک وضع موجود، میتوان رویکردهایی را پیشنهاد نمود. نگارندگان برآنند که میباید دو رویکرد استراتژیک و عملیاتی نسبت به موضوع اتخاذ نموده و پرداختن به رویکردهای استراتژیک را نیز در اولویت قرار داد؛ چراکه عمدتاً پرداختن صرف به رویکردهای عملیاتی، بدون داشتن رویکردها و برنامههای استراتژیک، راه به جایی نخواهد برد. لذا توصیههای ارایه شده برای این دو مقوله که لازم و ملزوم یکدیگر یکدیگر میباشند، میبایست جهت کسب موفقیت به صورت توأم به کار گرفته شوند.
این توصیهها میتواند به راهبران و مدیران ارشد سازمانهای پیمانکاری و سازمان پروژه که نقش حساس و تعیینکنندهای را دارا میباشند، کمک نموده تا به سوی کسب موفقیت و بهبود سطح کیفیت در پروژهها گام بردارند.
الف – رویکردهای استراتژیک
اهمیت استراتژیک کیفیت و ارتقا آن در مدیریت پروژهها در استاندارد ایزو ۱۰۰۰۶ : ۲۰۰۳ مشخص گردیده اس. تا جایی که کلیدیترین فرایند این استاندارد، فرایند استراتژیک میباشد که در آن به کارگیری اصول مدیریت کیفیت در سایر فرایندها (ده گروه دیگر) تأکید شده است. رویکردهای استراتژیک پیشنهادی به شرح ذیل میباشند:
Ø گذار از مدیریت سنتی به مدیریت نوین و تغییر دیدگاه نسبت به استفاده از دانش مدیریت و نظامهای مدیریتی (همچون مدیریت کیفیت، برنامهریزی استراتژیک، مدیریت پروژه، برنامهریزی و کنترل پروژه، مهندسی ارزش، مهندسی مجدد، مدل سرآمدی سازمانی، نظام ۵S،Six-Sigmaو…)
Ø درک و تحلیل تحولات و چالشها در عصر جدید (همچون فناوری اطلاعات و…) و سعی در تطبیق با آنها، درک فرصتیابی سریع و به موقع و چالاکی در محیط رقابتی
Ø حمایت و تعهد راهبران و مدیران ارشد در خصوص به کارگیری و پیادهسازی سیستمهای مدیریتی (از جمله سیستم مدیریت پروژه و مدیریت کیفیت)
Ø درک دقیق و توجه همه جانبه به اصول ۸گانه مدیریت کیفیت (مشتریمحوری، راهبری، دخیل بودن کارکنان، رویکرد فرایندی، رویکرد سیستمی در مدیریت، بهبود مداوم، رویکرد واقعبینانه در تصمیمگیری، روابط سودبخش متقابل با تأمینکننده) و به کارگیری آنها در تمام ابعاد سازمان و پروژهها
Ø فرهنگسازی برای کیفیت در سازمان پیمانکار و سازمان پروژه
Ø فراهمآوری شرایط پیشنیازی همچون تحقیق و توسعه (R&D)
Ø درک فرایندهای مدیریت پروژه و مدیریت کیفیت مبتنی بر دیدگاههای نوین (همچون استانداردهای PMBOKو ایزو ۱۰۰۰۶)
Ø توجه به یادگیری سازمانی
Ø تلاش در یکپارچهسازی سیستمهای مدیریتی
Ø درک و پذیرش مدیریت ریسک به عنوان جوهره مدیریت پروژه و تلاش در به کارگیری آن
ب-رویکردهای عملیاتی
Ø تشکیل کمیته راهبری به منظور سازماندهی و استقرار سیستمهای مدیریت کیفیت (ایزو ۲۰۰۰: ۹۰۰۱ یا ۲۰۰۰: ۹۰۰۴و ایزو ۲۰۰۳: ۱۰۰۰۶)
Ø استقرار سیستم مدیریت کیفیت مبتنی بر استانداردهای سری ۹۰۰۰ در شرکتهای پیمانکاری و بهرهگیری از آن در پروژهها
Ø با توجه به مطابقت و ارتباط بین استاندارد ایزو ۲۰۰۳: ۱۰۰۰۶ با استانداردهای سری ۹۰۰۰ پیادهسازی سری ۹۰۰۰ در اولویت قرار خواهد داشت.
Ø آموزش دانش مدیریت پروژه و مدیریت کیفیت (در ردههای مدیریت ارشد، مدیران پروژهها و مدیران عملیاتی) و آشناسازی آنان با این مقولات
Ø تشکیل دفتر مدیریت پروژه (PMO) و راهبری و هدایت پروژه به کمک آن
Ø طراحی سیستم مدیریت پروژه و تعیین فرایندهای آن در پروژهها
Ø طراحی و استقرار سیستم مدیریت اطلاعات و مستندسازی جهت جمعآوری اطلاعات و به کارگیری در پروژههای جاری و آتی
Ø استفاده از فناوری اطلاعات (همچون بهرهگیری از اینترنت و…)
Ø طراحی ساختار سازمانی و تهیه ماتریس مسؤولیتها
Ø انجام ممیزیها و خودارزیابیهای مکرر
Ø به کارگیری و استخدام مشاورین خبره سیستمهای مدیریت کیفیت و مدیریت پروژه جهت طراحی و همکاری در استقرار
Ø سیستمها در پروژهها
Ø الگوبرداری
Ø به کارگیری نرمافزارهای کامپیوتری (در زمینه مدیریت پروژه و حوزههای مختلف آن و مدیریت کیفیت و…)
Ø آشنایی و استفاده از مدلهای بالندگی مدیریت پروژه( OPM3) و مدل سرآمدی سازمانی(EFQM) تشکیل تیم و توجه به کار تیمی
در پایان نیل به موفقیت در به کارگیری سیستمهای مدیریت پروژه و مدیریت کیفیت و نیز سایر سیستمهای توسط پیمانکاران در پروژه علاوه بر تلاش ایشان منوط به ترغیب و حمایت کارفرمایان، با تخصیص به موقع منابع و اعتبارات مالی، دارا بودن اعتقاد و دیدگاه مثبت و نیز اعمال توجه ویژه و قائل شدن مزیت انتخاب و به کارگیری پیمانکارانی که در پیادهسازی سیستمهای مدیریت کیفیت در سازمان و پروژههای قبلی خود موافق بودهاند، میباشد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.