ضمن عرض تشکر و امتنان فرامصیبت، خدمت مسؤولین و متولیان و فعالان و کاسبکارها و همه اقشار مختلفی که دستی در حوزه تحصیل و فوق برنامه و انتفاع و غیرانتفاعی و آموزش و کنکور و مدرسه و سمپات و برتر و استثنایی و پرورش و کمکآموزشی و کلاس و دورههای […]
ضمن عرض تشکر و امتنان فرامصیبت، خدمت مسؤولین و متولیان و فعالان و کاسبکارها و همه اقشار مختلفی که دستی در حوزه تحصیل و فوق برنامه و انتفاع و غیرانتفاعی و آموزش و کنکور و مدرسه و سمپات و برتر و استثنایی و پرورش و کمکآموزشی و کلاس و دورههای آمادگی و قسعلیهذا دارند، عبور موفقیتآمیز از عدالت آموزشی و دستیابی افتخارگونه به تحصیل پولکی و توفق پولدارها بر تلاش و زحمت ندارها را به این عزیزان، بزرگواران، دلسوزان، کاربلدها، همهفن حریفها و اصلاً هرچی خودشان میفرمایند، تبریک و تهنیت عرض کرده و استدعا مینماییم کلاهشان را قدری بالاتر بگذارند تا بهتر بتوانند این اتفاق بدیع و دستپخت لذیذ و آش دو صد آشپز ملیح را مشاهده، رؤیت، نظاره و نوش چشمان سختپسندشان نمایند!
به هرحال اینجور که از شواهد و قرائن پیداست این خداحافظی طولانی با عدالت آموزشی روبه اتمام است، هرچند آنچه در این چندین و چند ساله دیدهایم، از همان اول هم مسیر تحصیل و آموزش برای قشر ضعیف و فقیر آنچنان هموار و همطراز خانوادههای با درآمدهای بالا و توانمند نبود ولی این گسل طبقاتی کار را به دره عمیق مابین موفقیت تحصیلی افراد ضعیف و کمدرآمد و آنهایی که دستشان به دهنشان میرسد، کشانده است جوری که وقتی لیست نفرات برتر کنکور را به دید خریداری نگاه میکنی، فقط هشت درصد از نفرات برتر از مدارس دولتی هستند و بقیه از دیگر مدارس پولی و انتفاعی و خیلی پولی و یا از مدارسی که هرچند آنقدرها اعداد درشتی برای تحصیل نیاز ندارد ولی ورود به آنها یک خروار هزینه برای کلاس و کتاب و فلان استاد و بهمان آموزشگاه طلب میکند، که البته خیلی هم بعید نیست که همان هشت درصد نیز یکدر میانشان، دورههای مؤسسههای کنکوری را سپری کرده و والدین محترمشان حسابی دست به جیب شده باشند.
وقتی به گفته مسؤولین مربوطه و آمار رسمی، فقط در مقطع ابتدایی ۱۶۰ هزار دانشآموز بازمانده از تحصیل داریم (که بعید نیست آمار واقعی بیش از این باشد)، این سادگی و حواسپرتی هوشنگخانی ماست که نگران کم و زیاد و پرپر شدن عدالت تحصیلی در رسیدن به تحصیلات عالیه هستیم و وامصیبتا سر میدهیم.
عدهای اساساً رنگ و روی تحصیل را نمیبینند که بخواهند تفاوت بین رایگان و انتفاعی و نمونه و هیأتامنائی و سمپات و تیزهوشان و استثنایی را بدانند و یا در یکی از این انواع رنگارنگ، به تناسب جیب ابوی بزرگوار تحصیل کنند. آنهایی هم که در مسیر اول ابتدایی تا سال آخر متوسطه دوم به مرور ریزش میکنند و عطای تحصیل را به لقایش میبخشند هم اگر بیشتر از تعداد جاماندگان اولیه نباشد، کمتر نیست و این هم درد مضاعف و زخم بدخیم مزمنی است که ظاهراً درمان ندارد و جناب کوویدخان نوزدهم هم بدفرم آن را تازه و عمیقتر کرد!
جسارتاً خدمت بزرگواران مسؤول و مدیر و آنهایی که دستی بر آتش دارند و ایضاً عزیزان دلسوز و دیگرانی که کاری از دستشان برمیآید و اعتبار و قوه و زور و بنیه تغییر و تصمیمسازی و تحولی دارند، عرض میکنیم که وقتی بخش زیادی از جامعه بهواسطه نداشتن پول و عدم توان شرکت در دورههای فوق برنامه و مؤسسات و کلاسهای خصوصی و مدارس پولی، عملاً از دور رقابت خارج میشوند. و بخش مهمی از آنهایی هم که میمانند به نسبت ریالهایی که خرج تحصیلشان میشود، با موفقیت و قبولی، همراه و همقدم میشوند. فهم هوشنگخانی ما و آمار و احتمالات و قطع بهیقین عقل و درایت شما بزرگواران، میگوید که برآیند متوسط هوش و استعداد و نخبگی ورودیهای دانشگاه و مؤسسات آموزشعالی با برآیند هوش و استعداد و نخبگی کل فرزندان کشور، همخوانی ندارد و در همین ورودی دانشگاه بخش مهمی از استعدادهای ارزشمند و مغزهای قدرتمند را از دست دادهایم و به همین سیاق خروجی دانشگاه و فارغالتحصیلان کارشناسی و مهندسی و پزشکی و ارشد و دکتری، همین نسبت فاصله و ریزش، باقی میماند. بنابراین تا خیلی دیر نشده است باید کاری کرد، کارستان!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.