مجتبی قدیری-این روزها رکود چنان سایه سنگین خود را بر بازار انداخته است که همه کسبه بازار «پا شکسته هستند» و دیگر در بازار کسی نمیگوید «سرم بشکن، نرخم نشکن» و فروشندگان این روزها با ترفند «ضرر به موقع، بهتر از نفع بیموقع است» تلاش دارند تا با سرلوحه قراردادن این ضربالمثل که «مالت را […]
مجتبی قدیری-این روزها رکود چنان سایه سنگین خود را بر بازار انداخته است که همه کسبه بازار «پا شکسته هستند» و دیگر در بازار کسی نمیگوید «سرم بشکن، نرخم نشکن» و فروشندگان این روزها با ترفند «ضرر به موقع، بهتر از نفع بیموقع است» تلاش دارند تا با سرلوحه قراردادن این ضربالمثل که «مالت را خوار کن، خودت را عزیز» کالای خود را به رخ مشتریان بکشند تا شاید مشتری پا به پاشنه مغازه آنها بگذارد. اما ای دریغ و افسوس که کسی «آه در بساط ندارد» که ادعای «پول گرد بازار دراز داشته باشد» تا «پول خرج کند که عزیز گردد».
رکود اقتصادی باعث گردیده تا مردم ضربالمثل «چودخلت نیست، خرج آهستهتر کن» را سرلوحه کار خود قرار دهند تا شاید «فرجی از این ستون به آن ستون شود» و «بازار تکانی بخورد». اما بعید است «از این ستون به آن ستون فرجی شود» چرا که سیاستهای اقتصادی ما در سالهای گذشته به جای آنکه بر مبنای یک «ده آباد به از صد شهر ویران» باشد برعکس بوده و صد ده آباد را ویران کردهایم تا شاید یک شهر آباد ایجاد کنیم.
این رکود که تلاش داریم آن را به تحریمها ربط داده و پیوند زنیم بیشتر به سیاستهای غلط مدیران گذشته و فعلی باز میگردد که به جای حمایت از تولید داخل و استفاده از توان و ظرفیت خودمان به خارج وابسته شدهایم.
امروز اگر اقتصاد کشور «هشتش گرو نه است» و شاهد «رنگ شدن میز و صندلیهای هستیم که تجارش ورشکست شدهاند» در پی«سرخ نگاه داشتن صورت با سیلی» میباشد که اتفاق افتاده است.
رکود اقتصادی امروز باعث شده تا دیگر کسی «نانش در روغن نباشد»، چرا که مدیران اجرایی کشور «خرجشان بیش از دخلشان» بوده و بدون تأمین اعتبار مناقصه برگزار کردند، پیمانکار برنده انتخاب نمودند و قرارداد بستند و با حضور مقامات بالاتر کلنگزنیهای پروژهها را انجام دادند. بدون آنکه بتوانند صورتوضعیتهای پروژهها را پرداخت کنند و امروز بدهی آنها سر به فلک کشیده که اگر بخواهی نظری به رقم بدهی دولت نمایی، «کلاه از سرت میافتد».
امروز در پی بدحسابی دولت نسبت به پیمانکاران، دیگر پیمانکاران دولت را شریک خود نمیدانند، چرا که دولت خوش حساب نیست. اینکه اقتصاددانان با این وضعیت به حال دولت اشک میریزند و بر این باورند که «دخل دولت نوزده، خرجش صد است» شوخی نیست اما «گوش شنوا» نیز وجود ندارد. دولت میراثدار ضرری شده است که پول آنرا دیگران خرج کردهاند اما منتقدان از اینها «حساب و کتاب پس میکشند.»
هر چند سیاست دولت این روزها قناعت شده تا به توانگری دست یابد، اما هزینههای مدیران نجومی و هزاران هزینه پیدا و پنهان باعث میگردد این توانگریها به این زودیها رخ نشان نمیدهد. از بد حادثه قیمت نفت، طلای سیاه همپای آب شده است و به قولی «آب اگر قدرت داشت قورباغه نهنگ میشد». لذا با این قیمت نفت و بدهیهای دولت بعید است به این زودیها رکود از اقتصاد رخت بربندد. مگر آنکه دولت به دنبال تورم کاذب باشد و با دست بردن در نرخ دلار و طلا به دنبال جبران کمبودهای مالی خود باشد که در این صورت باید گفت اقتصاد کشور به بیماری هلندی مبتلا خواهد شد. حال انتخاب با فعالان اقتصادی است که در دوران رکود «سماق بمکنند» یا در دوران بیماری هلندی به دنبال حفظ سرمایه و ثروت خود باشند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.