حرفهای خودی و بیخودی خودروهای سوار! چند وقت پیش از دوست عزیزی پرسیدم چه خبر، راستی ماشین را درست کردی شنیدم که مشکل فنی پیدا کرده بود، این دوست نازنین هم که معلوم بود حسابی از دست هزینههای تعمیر و تعویض و علافیهای زیاد، خسته و عاصی شده، گفت والا چه بگویم، ما ماشین […]
حرفهای خودی و بیخودی
خودروهای سوار!
چند وقت پیش از دوست عزیزی پرسیدم چه خبر، راستی ماشین را درست کردی شنیدم که مشکل فنی پیدا کرده بود، این دوست نازنین هم که معلوم بود حسابی از دست هزینههای تعمیر و تعویض و علافیهای زیاد، خسته و عاصی شده، گفت والا چه بگویم، ما ماشین خریدیم که سوارش شویم و به کار و زندگی خودمان برسیم، ولی انگار علیالحساب این جناب ماشین است که دارد از ما سواری میگیرد، پدرمان را درآورده از بس خرج روی دستمان گذاشته است.
از آنجا که مخترعان و سازندگان خودرو از روز ازل برای افزایش رفاه و آرامش خلقا… و خدمتی به مردم و ایضاً جیب خود، مرتکب ساخت خودرو شدند و در این روزگار کجمدار بیمرام قصه نفع و سود و پروپیمان بودن جیب سازندگان همچنان بر جای خود مانده است ولی رهاورد خودرو برای خلقا… ایرانیجماعت، رفاه و آرامش که نبوده، مسؤول سلب آسایش هم شده است، مهم نیست خودرو داشته باشی، نداشته باشی، در صف خرید باشی و یا کلاً زور و بنیهات به این حرفها نرسد، جناب خودرو کار خودش را به خوبی به انجام میرساند، خودرو داشته باشی راه به راه باید در مسیر تعمیر و تعویض باشی و اگر در صف انتظار روزگار بگذرانی، دایمالحرص و جوش هستی تا چه شود و خودرو را تحویل گرفته و تازه بروی در خیل تعمیر و تعویضیها قرار بگیری و حالش را ببری، خودرو نداشته باشی و یا کلاً در این قیدها نباشی هم باز خودرو دست از سرت برنمیدارد و بازار پرتلاطم و قیمتهای صعودی و نوسانات گاهبیگاه قیمت خودرو، بقیه اقلام و بازارها را هم تحتتأثیر قرار میدهد و اگر بهصورت مستقیم هدف قرار نگرفتی، ولی غیرمستقیم با ترکشها به نحو شایسته و بایستهای پذیرایی میشوی تا دو ریالی مبارکت بیفتد که در این ملک کُت تن چه کسی است!
اینجور که پیداست واردات خودروی نو و دستدوم هم گرهای از کار فروبسته باز نخواهد کرد و همچنان زنده و مرده، گرفتار این جناب وطنی ساخت ایران خواهیم بود. البته نه اینکه قوانین مربوطه ره به جایی نبرده، بلکه این اجرای قانون و مراحل پرپیچوخم و دستورالعمل و آییننامه و گزینش و اهلیت افراد و تخصیص ارز و قسعلیهذاست که شدهاند خانهای پرشمار مسیر و بعد از چندین و چندماه خودروها وارد کشور شدند و در کمند خان هفتم و جناب گمرک حضور بهمرسانده و یک دورهمی ۲۰ هزار عددی راه انداختهاند و روزگار را به خاک خوردن و حرکت به سمت متروکه شدن میگذرانند تا مجوزها برسد و شمارهگذاریها انجام شود و بالاخره پایشان با خاک غربت آشنا شود!
البته اینها که گفتیم داستان واردات خودروی نو است که یک سال و خردهای از تصویب قانونش میگذرد، حساب خودروهای دستدوم، امری علیحده است و اینجور که پیداست عجالتاً در مرحله دستورالعمل و آییننامه قرار دارد و اگر با همان سرعت و دستفرمان قانون واردات خودروی نو، مسیر را طی نماید، یحتمل اوایل سال دیگر باید منتظر قدوم مستهلک ایشان بر جادهها باشیم، اگر هم در طی طریق پیشرو دچار سکته و تنش و قهر و آشتی شوند (که آنقدرها بعید بهنظر نمیرسد) یحتمل پایان باز داستان خودروهای نو، به پایان تراژیک برای این کارکردههای گرد جاده خورده تبدیل خواهد شد!
ما که با این همه عقل و درایتی که در خود سراغ داریم و دیگران هم بر آن صحه میگذارند، نفهمیدیم که بالاخره عزیزان مسؤول و متولی و تصمیمگیر، قصد و نیتی بر واردات منظم و مؤثر خودروی نو و دستدوم به داخل کشور دارند تا بازار یله و رها و موجسواران و دلالان و کاسبان انحصار و رانت، نقرهداغ شوند و یا همین وضعیت کجدارمریز و نیمبند و سونامیهای گاه و بیگاه قیمتی خودرو، قصه دنبالهدار این روزها و روز و ماه و سالهای پیشرو خواهد بود؟!
هوشنگخان
دیدگاه بسته شده است.