حرفهای خودی و بیخودی ما بیخبرانیم! عجب دنیای عجیب و غرببی شده است، جنابمان خیلی روی هوشنگخانی خودمان و مطلع بودن از همه چیز و ارتباط با کف جامعه و آگاهی به وضع و اوضاع معیشت و درآمد و هزینهها، حساب میکردیم ولی ظاهراً اوضاع خیلی با آنچه ما فکر میکنیم، شباهتی ندارد، یک […]
حرفهای خودی و بیخودی
ما بیخبرانیم!
عجب دنیای عجیب و غرببی شده است، جنابمان خیلی روی هوشنگخانی خودمان و مطلع بودن از همه چیز و ارتباط با کف جامعه و آگاهی به وضع و اوضاع معیشت و درآمد و هزینهها، حساب میکردیم ولی ظاهراً اوضاع خیلی با آنچه ما فکر میکنیم، شباهتی ندارد، یک چیزی میگویم یک چیزی میشنوید، اصلاً یک وضع ناجوری…!
ما، همه بیخبرانیم ز حیرانی خویش
همتی سخت نمودیم به ویرانی خویش
دور دنیا دل ما را به بازی خوش کرد
جهل کردیم و ندیدیم پشیمانی خویش (زهره عمران)
راستش را بخواهید، ما هرچه در اینجا هم بنویسیم شما بزرگواران فاصله دانستههای ما و واقعیت کف جامعه را متوجه نمیشوید که تفاوت از زمین تا آسمان است، برای همین خیلی مختصر و مفید، بیانات و نظرات عزیزان مسؤول و متولی در مورد گل و بلبل بودن شهر و دیارمان را البته قریب به مضمون مینویسم، شاید شما هم از اشتباه درآمده (البته اگر خدایناخواسته مثل ما از مرحله پَرت هستید) و منبعد هم حواسمان جمع باشد که بین واقعیت و تخیل و توهم، فاصله بگذاریم و هم اینکه به درک عمیقتری از میزان و شدت خوب و درجه یک و کاردان و پیشرو بودن مربوطین و مدیران و مسؤولین رسیده و از عمق جهالت به قله معرفت شتافته و حظوافر ببریم.
سطح زندگی مسؤولان به سطح زندگی مردم نزدیک است، مردمیسازی اقتصاد و مردمیسازی دولت در حال انجام است، دولت نوبخت، سالیانه حدود یکمیلیون شغل ایجاد کرده است (با سالی یک میلیون مسکن اشتباه گرفته نشود، خیلی وقت پیش معلوم شد که اساساً دولت در این خصوص وظیفهای ندارد)، بخش قابلتوجهای از فقر مطلق ریشهکن شده است، کاهش رانت و فساد و سوءاستفاده و کلی اتفاق خوب و مبارک دیگر که حتی افرادی مثل جنابمان، در خواب نیز آنها را نمیدیدیم بهوقوع پیوسته است، غافل از اینکه همه اینها واقعیات امروز این ملک است!
به هرحال اینکه عزیزان اجرایی، با سطح زندگی نزدیک به مردم، همیشه نگران اجارهبهاء و هزینه معیشت و حذف یک به یک اقلام مصرفی و کوچک شدن هر روزه سفرهشان هستند، قدرت پرداخت هزینههای درمانی را ندارند، و زندگی با چنین کیفیت بینظیری را میگذرانند، واقعاً اینکه همچنان فکر و ذکرشان خدمت به خلقا… است، از آن هم بینظیرتر است! البته اینکه طبق آمار رسمی ۲۸ میلیون نفر با سلام و صلوات به حول و حوش و زیرخط فقر تشریف بردهاند به ضرسقاطع آمار و اطلاعات اشتباه و نادرستی است که باید دید از چه راهی به دست آمده و برای چه منتشر میشود.
اگر بخواهم با شما خواننده گرامی صادق باشم، باید بگویم وقتی فاصله علم ناقص و نادانستههای خودم را با امر واقع و وضعیت معیشت و زندگی و امور اجرایی و اشتغال و رفاه مردم که بر زبان برخی مسؤولین جاری است را دیدم و این همه اشتباه و توهم و تخیلی که داشتم را با کف جامعه و خیابان و بازار و شهر و روستا مقایسه کردم، چند مدتی است دچار افسردگی آنی شدهام و اینجور که پیداست به این زودیها هم از شر آن خلاص نخواهم شد و چه بسا کار بالا بگیرد و از دلسوزی و همراهی تخیلی که با جامعه و خلقا… داشتیم به جامعهستیزی و جامعهگریزی تمامعیار تبدیل شده تا حقمان کف دستمان گذاشته شود که منبعد خواب و خیال و رویا و آرزوهایمان را به اشتباه با شرایط و وضعیت روز جامعه و مردم و کسب و کار و نان شب و امورات مهمه، یکی ندانیم! اوف بر ما…!
راستی تا یادمان نرفته است، عقل کج فهم ما میگوید تورم در یک سال اخیر قیمت کالاهای پرمصرف خوراکی و پوشاکی و تأسیساتی و خودرویی و ساختمانی و صنعتی و… را به قاعده دو برابر، شاید هم کمی بیشتر بالا برده است، از عزیزان مربوط و متولیان مسؤول استدعا داریم ما را از گمراهی و تاریکی خارج و تنویر افکار عمومی نمایند!
در نظربازیِ ما بیخبران حیرانند من چُنینم که نمودم دگر ایشان دانند
مُفلِسانیم و هوایِ میو مُطرب داریم آه اگر خرقه پشمین به گرو نَسْتانند
لافِ عشق و گِلِه از یار زَهی لافِ دروغ ماه و خورشید همین آینه میگردانند
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.