مردمی شدن یهویی!

                   حرف‌های خودی و بی‌خودی مردمی شدن یهویی! قبل از هرچیز، حضور محترم باسعادتتان عرض کنیم که حرف‌هایی را در ادامه به سمع و نظرتان می‌رسانیم، اصلاً و ابداً هیچ خط و ربطی به نمایندگان و وکیل‌المله‌های عزیز و دیگرانی که سودای رسیدن به صندلی‌های سبز بهارستان را دارند و پیش‌ثبت‌نام فرموده‌اند، ندارد، همه و […]

                   حرف‌های خودی و بی‌خودی

مردمی شدن یهویی!

قبل از هرچیز، حضور محترم باسعادتتان عرض کنیم که حرف‌هایی را در ادامه به سمع و نظرتان می‌رسانیم، اصلاً و ابداً هیچ خط و ربطی به نمایندگان و وکیل‌المله‌های عزیز و دیگرانی که سودای رسیدن به صندلی‌های سبز بهارستان را دارند و پیش‌ثبت‌نام فرموده‌اند، ندارد، همه و عده‌ای و برخی و حتی یک نفر از این بزرگواران هم مدنظر نیست، کلاً بحث ما به کشوری دیگر در قاره‌ای دیگر و شاید هم سیاره‌ای دیگر، آن هم در دوردست‌های ناکجاآبادی که چشمان تیزبین تلسکوپ فضایی جیمزوب هم به آن راهی ندارد، مربوط می‌شود، بنابراین خدای‌ناخواسته خاطر نازک کسی آزرده و به تریج قبایی برنخورد!

اینکه بعد از مدت‌ها در مجالس و محافل و اماکن عمومی دیده می‌شوند، خرید مایحتاج زندگی را (البته در حوزه انتخاباتی) خود به انجام می‌رسانند، در فلان اداره و بهمان سازمان سرزده حضور یافته و پای حرف مردم می‌نشینند و کنفرانس خبری می‌گذارند، سخنرانی‌های غرا و حرف‌های خوشگل‌خوشگل پیش از دستور و پس از دستور بیان می‌کنند، خیلی اتفاقی و یهویی یک دوربینی هم همان طرف‌ها هست و همه چیز را ضبط و بدون اجازه گرفتن از ایشان پخش می‌کند و کلی حضور و دیده شدن و برخورد نزدیک و خاکی و مردمی و سرزدگی و یهویی و دغدغه‌مندی و همین قسم چیزهای کم‌سابقه و بی‌سابقه دیگر از این نازنین افراد به منصه‌ظهور می‌رسد، نشانه هیچ چیزی نیست و نباید افراد معلوم و مجهول‌الحال در مورد آن نظرات تخیلی و توهمی ارائه دهند!

کلاً تا بوده همین بوده است، ربطی هم به نماینده و کسانی که در آرزوی نمایندگی تعاونی و اتحادیه و شورای شهر و روستا و مجلس بورکینافاسوی جهانخوار و کشور یانکی‌ها و خلق‌ا.. لاتینی و غربی و چشم‌بادامی و رنگین‌پوست و شرقی و جهان اول و سوم ندارد، حتی قدیمی‌ها گفته‌اند که: «تا موقع انتخابات رفیقتم، قربان اون رأی سفیدتم، که بزرگان فرموده‌اند تا توانی دلی به دست آر که نمایندگی بدون رأی فطیر است!

اصلاً من می‌خواهم بدانم مگر این شیوه نمایندگی کردن و رسم و راه وکیل‌المله بودن بد است که یکی مثل ما با این همه اهن و تلوپی که داریم، برای گفتنش به تته‌پته بیفتد و از دنیای ماورای کهکشان راه‌شیری حرف بزند، خوب برادر من، عزیزان فوق‌الذکر، در طول دوران خدمت‌شان به خلق‌ا… چه در بهارستان و چه در گلستان و بهشت و پاستور و هرجای دیگری که باشند یا بخواهند که باشند، در حال رتق و فتق امور مردم هستند، صبح تا شب گرفتار برنامه‌ریزی و تصمیم گرفتن و تدوین و تبیین و تحلیل و قانون‌نویسی و تصویب و تأیید و نظارت و اجرا هستند، وقت و فرصت اضافی ندارند و یا خدای‌ناخواسته بیکار که نیستند، که بخواهند در انظار دیده شده و با مردم از نزدیک دیدار و گفت‌وگو و مصافحت نمایند، سخنرانی و نطق مردم پسند و مطالبه گرانه داشته باشند و راه به راه در لنز دوربین‌های رسمی و گذری و خوش‌شانس و مداربسته و سربسته و خودی و غریبه، قرار بگیرند. اینجوریا هم نیست!

به هرحال از قدیم گفته‌اند که زندگی دو روزه و بقیه‌‌اش هم روز به روزه! و برای این دو روزه کوتاه و گذران نباید خیلی سخت گرفت و انتقاد اضافی و غرولند زیادی کرد، مهم آن روز به روز‌های طولانی و چند ساله است که از قضا آن هم خیلی جای بحث و پیگیری و کنجکاوی و چرا و چگونه ندارد، اصلاً خلق‌ا… عامی جماعت را چه به این حرف‌ها، همین چارصباحی که تحویل گرفته می‌شوند و به حرفشان گوش داده می‌شود و می‌توانند با نماینده‌های خود از نزدیک دیدار تازه کنند، را باید غنیمت شمرده و بیش از این توقع و انتظار نداشته باشند که قدما گفته‌اند طمع را نشاید که چندان کنی، که صاحب کرم را پشیمان کنی… .

هوشنگ‌خان