پروژه‌های بازدیدخور!

                   حرف‌های خودی و بی‌خودی پروژه‌های بازدیدخور! خاطر مبارکمان می‌آید که چندین سال پیش که تازه به استخدام یک مجموعه بزرگ صنعتی در آمده بودم، واحد جدیدی در آن مجموعه شکل گرفته بود که وظیفه طراحی تجهیزات و ماشین‌آلات جدیدی را برعهده داشت که قبلاً سابقه تولید آن در کشور نبود و البته فقط چند […]

                   حرف‌های خودی و بی‌خودی

پروژه‌های بازدیدخور!

خاطر مبارکمان می‌آید که چندین سال پیش که تازه به استخدام یک مجموعه بزرگ صنعتی در آمده بودم، واحد جدیدی در آن مجموعه شکل گرفته بود که وظیفه طراحی تجهیزات و ماشین‌آلات جدیدی را برعهده داشت که قبلاً سابقه تولید آن در کشور نبود و البته فقط چند کشور در دنیا بودند که دانش فنی تولید آن‌ها را در دست داشتند.

بعد از مدتی که از نزدیک با کارشناسان آن مجموعه در ارتباط بودم، متوجه شدم که دانش فنی طراحی برخی از این تجهیزات به‌مراتب بالاتر از توان علمی و تکنیکی ایشان است و آن‌ها هم به کم و بیش به این امر واقف هستند، ولی به دلیل آنکه تنها راه ماندگاری آن‌ها در آن واحد که هم اعتبار و هم مزایای ویژه‌ای داشت، برنامه‌ریزی و حرکت به سمت طراحی آن تجهیزات بود و البته یک مدیر فوق‌العاده بلندپرواز هم به آن‌ها انگیزه می‌داد و بیش از حد در این زمینه جسور شده بودند، در نتیجه از طرف آن واحد به مدیریت شرکت اعلام شده بود، طراحی و ساخت آن تجهیزات پیشرفته کاملاً امکان‌پذیر است و کافی است فعل خواستن صرف شود و ایشان کار را به جلو خواهند برد و حتماً به نتیجه خواهند رسید!

این بزرگواران هر چند وقت یکبار می‌بایست گزارشی به مدیرعامل ارائه می‌دادند و درصد پیشرفت را اعلام می‌کردند ولی بعد از چندین ماه، آنقدر این درصد‌ها اعلام شده به عدد ۱۰۰ نزدیک شده بود که دیر یا زود مشخص می‌شد که قرار نیست اتفاق ویژه‌ای بیفتد و احتمالاً این کارشناسان همراه با مدیر گرانقدرشان، یا کارشان را از دست می‌دادند و یا باید به واحدهای فنی و اجرایی شرکت منتقل می‌شدند که اصلاً برای این دوستان مطلوب نبود. بنابراین باید فکرهایشان را روی هم می‌ریختند و کاری می‌کردند، بنابراین در گزارش بعدی که به مدیرعامل ارائه دادند، خیلی شیک و مجلسی اعلام کردند که با افتخار تمام اعلام می‌کنیم که ۱۰۰درصد مرحله طراحی مفهومی به انجام رسیده و وارد فاز طراحی مقدماتی شدیم!

عجالتاً برخی از پروژه‌ها در این سرزمین بر همین سیاق در حال پیشرفت و انجام است، یعنی آن‌گونه که تخصیص اعتبار و فعالیت‌های اجرایی و پیشرفت میدانی نشان می‌دهد، تا دو هزار سال دیگر هم پروژه به اتمام نمی‌رسد ولی هر چند وقت یکبار، فلان مسؤول و بهمان مقام‌عالی وعده چارصباحی دیگر را به خلق‌ا… می‌دهند و وقتی آن مدت به پایان نزدیک شد، یا آن مسؤول تشریف برده و قاعدتاً مسؤول جدید حق دارند که زمان را ریست کرده و زمان جدید اعلام کنند و یا مسؤول قبلی همچنان بر سرکار است و قاعدتاً در جایگاه مسؤول حق دارد زمان را برای هر چندباری که نیاز است ریست کرده و زمان موعود جدیدی اعلام کند.

اصلاً اینجوری برایتان بگویم که برخی پروژه‌ها و اهداف چه در صنعت خودرو‌سازی و صنایع پیشرفته باشد و چه در امر ساختمان و ابنیه و پروژه‌های بزرگ ریلی و جاده‌ای، طراحی فلان تجهیزات باشد و یا ساخت بهمان ماشین‌آلات، فرقی ندارد، بعضی از پروژه‌ها به‌دلیل آنکه خیلی با کلاس و دهان پرکن هستند و تا دلتان بخواهد بازدیدخور و نمایش و شوآف‌شان مَلَس است. قابلیت این را دارند که در رزومه چند نسل از مدیران حضور داشته و نردبان ترقی این بزرگواران باشند و حتی هر چند وقت یکبار به بهره‌برداری و افتتاح و گشایش و بازگشایی رسیده و جشن و سرور و پاداش و ارتقا‌های مربوطه هم به راه باشد و هر بار هم می‌توان با افتخار تمام اعلام کرد که پایان غرورانگیز فاز شونصدم و ورد به فاز جدید نورس را خدمت خودمان و خودتان و همه اهالی این ملک تبریک می‌گوییم!

خیلی هم نیاز نیست که دنبال مورد مصداقی و مدرک مستند بگردیم، دور و اطراف همه ما از این قسم پروژه‌های سالیان سال در دست اقدام، وجود دارد که فقط تابلو روزشمارشان به‌خاطر فرسودگی از کار افتاده است و هر چند وقت یکبار شاهد حضور پرافتخار بازدیدکنندگانی است که از سرعت پیشرفت کار‌ها و کم‌نظیر بودن کیفیت، احساس غرور می‌کنند و چه منت‌هایی که بر سر خلق‌ا… گذاشته نمی‌شود!

هوشنگ‌خان