حرفهای خودی و بیخودی کلاه خود را بچسبید، باد نبرد! از قدیم گفتهاند که کلاه خود را بچسبید، باد نبرد و از آنجا که قدیمیها خیلی کمتر از ما امروزیها حرف بیربط میزدند، منظورشان این نبوده است که در عرصه خانواده و جامعه، حواستان به دیگران و اطرافیان نباشد و فقط فکر و ذکرتان […]
حرفهای خودی و بیخودی
کلاه خود را بچسبید، باد نبرد!
از قدیم گفتهاند که کلاه خود را بچسبید، باد نبرد و از آنجا که قدیمیها خیلی کمتر از ما امروزیها حرف بیربط میزدند، منظورشان این نبوده است که در عرصه خانواده و جامعه، حواستان به دیگران و اطرافیان نباشد و فقط فکر و ذکرتان خودتان و منافع و مشکلات و خوشیهایتان باشد، بلکه قطع بهیقین منظور این است که امورات خود را به امید خدا رها نکنید و ایضاً امیدی به اینکه دیگران و اطرافیان و مسؤولان و متولیان حواسشان جمع شما باشد و کاری برای شما انجام بدهند، نباشد و در حد توان و بضاعتی که دارید از خود و خانواده و منافع و روح و روانتان نگهبانی و مراقبت کنید.
البته این وسط باید کلاه خود را قاضی عادل بفرمایید که مبادا این حواسجمعی باعث ضرر و زیان غیرلزوم و غیرمنصفانه به دیگری و ظلم و غِش و تَدلیس و غَبن و این قسم چیزها شود که در اینصورت جنابتان از هول حلیم در دیگ افتاده و دچار سوءتفاهم شدهاید و راه را از بیراه رفتهاید که بیراهه هم سر از ناکجاآباد در خواهد آورد. بنابراین، این چسبیدن کلاه آنقدرها هم ساده نیست و اگر دیر بجنبید یا از سرتان بر میدارند، یا به پَس معرکه میاندازند، یا باد میبرد و یا خدایناخواسته بر سر دیگران میگذارید و از راه رسم کلاهداری به دور میافتید!
در خبر است که این جناب فیلترینگ که عجالتاً آینه دق شدهاند و داستان فیلترشکن که هم در هزینه و هم در وقت و زمان و روح و روان، همه خلقا… ایرانی جماعت از مواهب آن نصیب میبرند، قصه پرغصه دیگری هم دارد و آن استفاده فرزندان و کودکان از این فیلترشکنهای معلومالحال مصیبتزا برای رجوع به اینترنت است که آنچه آمار فرمایش میکند، استفاده نوجوانان ۱۵ تا ۱۷ سال از فیلترشکن فقط سه درصد با ۱۰۰ درصد فاصله دارد، که احتمالاً آن سهدرصد را هم باید بگذاریم پای خطای آماری و ایضاً ۶۳ درصد از کودکان که در مقطع ابتدایی هستند نیز از ویپیان برای شکستن فیلتراسیون استفاده میکنند و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مصیبت!
عرض هوشنگخانی ما به اولیای گرانقدر، پدران و مادران دلسوز و دغدغهمند و ایضاً مدیر و ناظم و معلمین سختکوش و نازنین این است که همانطور که قبلاً عرض کردیم، عجالتاً در این ملک، گردنگیری برخی از افراد و شرکتها و کسبه و دیگر اصناف و متولیان و مدیران و سازمانها و مسؤولان مشکل فنی پیدا کرده است و بخشی از این خیل عظیم، هیچ چیز و اتفاق و رویداد خطا و اشتباده و بینظم و ناموزونی را گردن نمیگیرند، یعنی نه اینکه نخواهند گردن بگیرند، اصلاً ظاهراً برای این افراد حقیقی و حقوقی، سامانه گردنگیری و مسؤولیتپذیری و قبول فول و خطا و اشتباه، تعریف نشده است و چه میشود کرد که گفتهاند المحجور المعزول!
بنابراین، حالا که کسی یا کسانی و سازمان و دستگاهی وجود ندارد که اثرات این فیلتراسیون و آن فیلترشکنهای شیرده را بر جامعه و کسب و کارها و زندگی مردم، قبول کند و مضافاً بحث کودکان و نوجوانان و خطرهای فراوانی که مدتهاست از کمین درآمده و روح و روان و ادبیات و بیان و شأن و شخصیت و رفتار ایشان را مورد تاخت و تاز قرار داده است، جای تأمل و صبر و حالا ببینیم چه میشود و کسی فکری میکند یا نمیکند و این قسم انتظارات بیجا و بیسرانجام، نیست، بنابراین بر والدین و ایضاً اولیای مدارس فرض است که مسؤولیت این مصیبت روبه بحران را قبول فرمایند، زمام امور نظارت و کنترل و مراقبت و محافظت را تمامقد برعهده بگیرند و مثل شیر بالای سر و پشت و پناه فرزندان سادهدل بینوا شوند که یا آرامآرام، روبه راه شوند و سموم از روح و روانشان خارج شود و اگر هم گرفتار نشده و در سلامت جسم و جان هستند، فاصله مطمئنه و ضروری این نوگلان زندگی را با هرچه فضای نامأنوس و نامعهود و فیلترشکن و آدم و سایت ناجور است، رعایت شود!
همین …
هوشنگخان
دیدگاه بسته شده است.