یادداشت

پیوند تاریخی معادن زغال‌سنگ و ذوب‌آهن

در دهه ۱۳۴۰که آرزوی دیرینه ایرانیان برای تولید فولاد به وقوع پیوست. براساس طراحی ذوب‌آهن و مطالعات زمین‌شناسی ایران پیش‌بینی شده بود انرژی مورد نیاز ذوب‌آهن از طریق ذخایر زغال‌سنگ کشورمان که کمیت و کیفیت آن مورد قبول بود تأمین شود و فقط یک مارک زغال‌سنگ که حدود ۱۵ درصد مصرف بود از طریق زغال‌سنگ […]

در دهه ۱۳۴۰که آرزوی دیرینه ایرانیان برای تولید فولاد به وقوع پیوست. براساس طراحی ذوب‌آهن و مطالعات زمین‌شناسی ایران پیش‌بینی شده بود انرژی مورد نیاز ذوب‌آهن از طریق ذخایر زغال‌سنگ کشورمان که کمیت و کیفیت آن مورد قبول بود تأمین شود و فقط یک مارک زغال‌سنگ که حدود ۱۵ درصد مصرف بود از طریق زغال‌سنگ وارداتی تأمین شود و حتی پیش‌بینی شده بود با استفاده از صادرات زغال‌سنگ مازاد، منابع آن صرف تأمین واردات شود. حتی در دوره جنگ تحمیلی که کشور با کمبود منابع ارزی مواجه بود در پاره‌ای از سال‌ها واردات زغال‌سنگ قطع شده و کل نیاز کشور از طریق منابع داخلی تأمین شد این روند با فرازونشیب‌هایی تا اواسط دهه ۷۰ ادامه داشت. در آن دوره معادن زغال‌سنگ و ذوب‌آهن در یک مجموعه بودند و حتی واحد‌های تولیدکننده زغال‌سنگ را در شهرهایی مختلف به نام ذوب‌آهن شناخته می‌شدند. از اوایل دهه ۷۰ این ارتباط منطقی و سیستماتیک به تدریج ضعیف شد و با اجرای خصوصی‌سازی معادن زغال‌سنگ از ذوب‌آهن جدا شدند و به همین نسبت سیستماتیک آن‌ها کاهش یافت و همدلی و همکاری جای خود را به رقابت داد. اولین نتیجه این روند جدایی کاهش تولید معادن زغال‌سنگ و به همان نسبت افزایش واردات زغال‌سنگ بود. در سال‌های نه‌چندان دور تولید زغال‌سنگ کرمان از ۷۵۰ هزار تن در سال هم فراتر می‌رفت اما سال گذشته تولید این حوزه به حدود ۲۵۰ هزار تن رسید و همین روند کاهش تولید در سایر مناطق زغالی کشور متأسفانه ادامه پیدا کرد. در نقطه مقابل این کاهش تولید، سال گذشته حدود ۵۵ درصد زغال‌سنگ و کک مورد نیاز کشور با ارزش حدود ۸۰۰ میلیون دلار وارد کشور شده است و با توجه به قیمت بالای زغال‌سنگ وارداتی که حدود سه برابر قیمت زغال‌سنگ داخلی تمام می‌شود عملاً باعث زیان‌ده شدن واحد‌های فولاد‌سازی کوره‌بلند شده است. به‌عنوان مثال طبق صورت‌های مالی در سال گذشته ذوب‌آهن حدود ۵۰۰۰ میلیارد تومان زیان داد و در همین دوره حدود ۱۷۰۰۰ میلیارد تومان زغال‌سنگ و کک را مجبور شدند از خارج وارد کنند. با یک حساب ساده اگر ۳۰ درصد این زغال وارداتی از منابع داخلی تأمین می‌شد که خیلی هم دور از دسترس نیست، ذوب‌آهن می‌توانست تا حدود زیادی از زیان‌دهی خارج شود. البته در نقطه مقابل معادن زغال‌سنگ هم به دلیل قیمت‌گذاری نامناسب دچار همین مشکل هستند و در این خصوص کافی است نگاهی به زغال‌سنگ کرمان داشته باشیم، در این شرایط من به دولتمردان خیلی امیدی ندارم و با توجه به توضیحات فوق می‌توان گفت؛ معادن زغال‌سنگ و ذوب‌آهن در یک کشتی نشسته‌اند و ساکنان این کشتی می‌توانند با نگاهی منطقی از آب رفتن بیشتر کشتی جلوگیری کنند. در چند ماه اخیر با تغییرات مدیریتی در ذوب‌آهن خوشبختانه یکی از مدیران باتجربه حوزه زغال‌سنگ در سمت معاون خرید ذوب‌آهن قرار گرفته، ایشان کاملاً به چالش‌ها و فرصت‌های حوزه زغال‌سنگ کشور آگاه هستند و از طرف دیگر بر شرایط ذوب‌آهن هم اشراف کامل دارند، در همین ابتدای فعالیت هم حداقل در گفتار فرموده‌اند؛ برنامه جامعی برای کاهش واردات زغال‌سنگ و تکیه بر زغال‌سنگ داخلی دارند، با این سیاست‌ها به نظر می‌رسد شرایط برای یک دوره طلایی همکاری معدنکاران زغال‌سنگ و ذوب‌آهن محیا شده است. البته در مسیر این همکاری قطعاً چالش‌های زیادی به‌خصوص چالش‌های مالی ممکن است ایجاد شود اما اگر هدف بزرگ باشد که هست این موانع و مشکلات با همکاری و همدلی طرفین قابل رفع شدن است.

سعید صمدی؛ دبیر انجمن زغال‌سنگ ایران