حرفهای خودی و بیخودی قدما فرمودهاند؛ آب که سر بالا برود، قورباغه ابوعطا میخواند، اینجور که از شواهد و قرائن و قیمتهای کف بازار و شوآف و شلوغکاری برخی واسطه و دلالهای منفعتطلب بچهزرنگ پیداست، جنابان خودروی فرسوده هم با دستیابی به کیمیای بینظیر برخی ابلاغیهها و مقررات و ایضاً ابهام و بیانات متنوع […]
حرفهای خودی و بیخودی
قدما فرمودهاند؛ آب که سر بالا برود، قورباغه ابوعطا میخواند، اینجور که از شواهد و قرائن و قیمتهای کف بازار و شوآف و شلوغکاری برخی واسطه و دلالهای منفعتطلب بچهزرنگ پیداست، جنابان خودروی فرسوده هم با دستیابی به کیمیای بینظیر برخی ابلاغیهها و مقررات و ایضاً ابهام و بیانات متنوع و متکثر متولیان و هنر نهنگهای آماده به یراق سودجو و ابنالوقت، جانی تازه در کالبدشان دمیده شده است و ابوعطا که هیچ، بیات و اصفهان و افشاری و حتی کل دستگاههای شور و همایون را یکجا میخوانند. و کار جوری شده است که میترسیم چارصباحی دیگر، برای خرید هر خودروی فرسوده، لازم باشد یک چیزی هم روی خودروی نو بگذاریم و تقدیم کنیم!
البته در کنار فرصتطلبی عدهای نان به نرخ روز خور که از عدم شفافیت و ابلاغ و مقررات ناکافی و دیر و زود شدن مصوب و ابلاغ رسمی قطعی و درست و درمان و دستوپادار، استفاده کرده و یک دل سیر موجسواری کرده و حظوافر برده و همچنان دوست دارند کیف و حال بیشتری هم ببرند!
بهطور کلی و خارج از این داستان و موضوع عرض میکنم که وقتی برخی متولیان و مسؤولان فارغ از اثرات و پیوستهای اقتصادی و اجتماعی و… طرح و ایده و یا ابلاغ و آییننامه و دستورالعملی را مطرح میکنند و بعد از آنکه خبر آن در سطح جامعه منتشر شد و بازخوردهای خوبی از آن ایجاد نگردید و بعضاً محل سوءاستفاده عدهای و یا زحمت و نگرانی برخی دیگر شد و حتی با قوانین بالادستی هم تناسبی نداشته و در تعارض بوده ولی به جای آنکه پس از هر ابلاغ و انتشاری، نتایج را به دقت رصد کرده و در صورت بروز بازخوردهای منفی، وارد عمل شوند و اصلاحیههای لازم و مورد نیاز را تدوین و اعمال کنند، موضوع را رها میکنند و یا زیر بار مشکل و مسأله پیش آمده نمیروند و معضل را از جای دیگر و بهخاطر دلیل دیگری میدانند و باید کار بالا بگیرد و دردسرها افزون و مقامات بالاتر ورود کنند، شاید این بزرگواران همت کنند و قدمی پیش بگذارند.
البته همانطور که بارها بسیاری از مقررات و دستورالعمل و حتی قوانین، ابتدا بهصورت آزمایشی و موقت و در شعاع محدودی به اجرا درآمده است و پس از تأیید همه نتایج، سراسری و کلی شده است، فهم هوشنگخانی ما میگوید، عزیزان متولی و مسؤول نسبت به قریب بهاتفاق ابلاغیهها و مقررات و… هم همین حساسیت را داشته باشند و بهقول معروف بیگدار به آب نزنند. حتی در مسائلی هم که امکان اجرای محدود و پایلوت نمیباشد، لااقل برنامه و کار و تصمیم و ایدهای که میخواهد به اجرا درآید، به سمع و نظر متخصصان و صاحبنظران برسد تا ایشان هم فارغ از وابستگیهای سازمانی و اداری و تشکیلاتی، آنها را مورد بررسی و تحلیل و استنتاج قرار دهند.
بماند که اگر به ما باشد، هر تصمیم جدید و تغییر روش و ایجاد قانون و مقرراتی را براساس تحقیقات دانشگاهی، تهیه و تدوین میکردیم و بند به بند آن را از مسیر مشورت و کارتیمی و دریافت نظر نخبگان و اساتید آن حوزه، به پیش میبردیم.
به هرحال اینجور که پیداست قیمت خودروهای فرسوده بیش از آنکه نگرانکننده و عجیب و غریب و حتی باورنکردنی باشد، ترسناک و خوفانگیز شده و معلوم است که این وسط بدفرم پای یک چیزی میلنگد، قانون است یا مقررات، اصرار و عدم رصد جامعه و کف بازار است، سوءاستفاده و منفعتطلبی است، ابهام و عدم شفافیت است و یا بخشی از اینها و شاید هم، همه اینها، ولی هرچه هست ادامه این روند قیمتهای ناجور و عددهای عجیب، میتواند کل تلاش مسؤولین را در این چند ماهه که برای تثبیت و آرامش بازار خودرو و تعدیل قیمتها بهکار بردهاند را دچار تنش و ریزش و زبانمان لال، بیاثر و علیالسویه کند.
قبلترها گفتهایم، باز هم میگوییم، بعدها هم خواهیم گفت، برخی اوقات نقرهداغ کردن آدمهای خاطی و فرصتطلب که جز منفعت خودشان و انباشته شدن جیبهای گشادشان به چیز دیگری فکر نمیکنند، عین صواب است و خدمت به دولت و ملت!
هوشنگخان
دیدگاه بسته شده است.