بدون ضامن وارد نشوید!

                   حرف‌های خودی و بی‌خودی بدون ضامن وارد نشوید! جانم برایتان بگوید که این قصه الزام بانک‌ها به اعطای وام بدون ضامن، اگر برای برخی از خلق‌ا… و ایضاً جنابان متولی و تکلیف معلوم‌کن، تازه و نوبرانه است، برای ما و خیل عظیم ملت در کسب وام درمانده، خاطره است و خیلی وقت است که […]

                   حرف‌های خودی و بی‌خودی

بدون ضامن وارد نشوید!

جانم برایتان بگوید که این قصه الزام بانک‌ها به اعطای وام بدون ضامن، اگر برای برخی از خلق‌ا… و ایضاً جنابان متولی و تکلیف معلوم‌کن، تازه و نوبرانه است، برای ما و خیل عظیم ملت در کسب وام درمانده، خاطره است و خیلی وقت است که کمتر کسی با شنیدن چنین پیام‌های دلنشین انگیزشی، راهی بانک شده و تقاضای وام می‌کند.

ایضاً اینکه حضرات بانکی و اعتباری، روش و سبک و سیاق خود را دلاری یک تومان (همان تومانی، صنار خودمان) با قبل‌تر‌ها و روزگار ذوق‌زدگی از وام بدون ضامن، عوض کرده‌اند و عجالتاً بحث ضامن و مانع و ملک مسکونی ارزنده و وثائق غیرمنقول و اسناد و سهام و اوراق بهادار، فرع ماجراست، و داشتن حساب پروپیمان و اعطای وام به نسبت گردش مالی و خُرد نبودن وام و گردن‌کلفت بودن متقاضی و نرخ سود شیرین و دلچسب در رقابت با تورم و این قسم چیز‌ها شده است اصل قصه گرفتن وام و تسهیلات، ضامن‌دار بودن یا بدون ضامن خان هفتم است که اگر کسی از قبلی‌ها سر به سلامت برد، برای این یکی هم گِلی به‌سرش می‌گیرد!

قبل‌تر‌ها که مسؤولین مربوطه از این دست فرمایشات شیک و مردم‌پسند می‌کردند وقتی سراغ بانک‌ها می‌رفتی و دستورات متولیان را به سمع و نظر مسؤول محترم تسهیلات می‌رساندی، اگر چشم‌ها را گِرد نمی‌کرد، بی‌محلی‌ات نمی‌کرد، کلاً نادیده و ناشنیده‌ات نمی‌گرفت و تکریم ارباب‌رجوع را نصب‌العین خود قرار داده بود، با زبان لین همراه با لبخندی مزین به نیش‌های جانسوز، می‌گفتند؛ تشریف ببرید و وام را از همان عزیزی که گفته‌اند بدون ضامن وام پرداخت می‌شود، بگیرید!       البته اگر تکریم ارباب‌رجوع محلی از اعراب نداشت، پاسخ‌ها به‌گونه‌ای دیگر بود و متقاضی را از اینکه چنین ساده‌دل و زودباور است شرمنده و نادم و سرخورده و دل‌مرده و افسرده می‌کرد!

به هرحال جای شکرش باقی است که وام‌ها همچنان ضامن دارند و ضامن‌ها هم سفت و سخت سرجایشان هستند وگرنه کافی است این ضامن را از دور خارج کنیم، جورناجوری کل وام و تسهیلات روی هوا رفته و از حیز انتفاع ساقط می‌شود که کشیدن ضامن نارنجک این همه خرابی به بار نمی‌آورد. نظر هوشنگ‌خانی ما این است که این تکرار مکررات پلیس بد و پلیس خوب و خبرهای خوش و تصمیمات طلایی و روزگار گل و بلبلی، دستورات موکد و طفره رفتن نظام بانکی و پیچش و دور زدن و هزار و یک راه نرفته دیگر، بالاخره کار خودش را می‌کند و مشکل وام و تسهیلات گرفتن خلق‌ا… را حل خواهد کرد. بالاخره آدمی، آه است و دم، گذران امور دیر و زود دارد ولی عمر انسان هم حدی و صبر و تحمل آدمی هم سقفی دارد، کافی است چارصباحی بگذرد، یا پیمانه عمر سر می‌آید و همه نیاز‌ها به‌طور کل رفع می‌شود و یا کاسه صبر لبریز می‌شود و از خیر هرچه تسهیلات و امکانات و لطف و مرحمت است می‌گذرد و متقاضی ارجمند و چشم و چراغ و ولی‌نعمت گرانقدر می‌رود که می‌رود و پشت سرش را هم نگاه نمی‌کند!

البته اینکه وقتی عزیزان مسؤول مژده وام بدون ضامن می‌دهند و متخلفین را به نظارت بانک‌مرکزی، بشارت می‌دهند، این خبر زیرپوستی را همچین زبر و گلدرشت، به خلق‌ا… عامی ایرانی جماعت مخابره می‌کنند که به کم و بیش احتمال پیچاندن و استنکاف و عدم تمکین و زیر بار نرفتن و بی‌محلی کردن، زور و بنیه‌‌اش بیشتر از پذیرش و قبول و تمکین و اطاعت و گوش دادن است و خبری هم از حضور ناظرین و بازرسین و نظارت میدانی و رصد و پیگیری از بالا نیست و زحمت این یک قلم را خود مردم باید بکشند تا گزارشات نوشته شود و توصیه و تذکرات مکتوب مخابره شود، بانکی‌های محترم پاسخ‌های مبسوط ارائه نمایند، و اگر پاسخ‌ها مسموع نبود، باز گزارش و توصیه و تذکر مکتوب و پاسخ، تکرار شود تا بالاخره یا مسموع شود و یا قانون جدیدی از راه رسیده و کل داستان کان‌لم‌یکن شود!

 

هوشنگ‌خان