تورم، این دلار در به در ! ما که خبر نداریم ولی اینطور میگویند که دلار زبان بسته چرک کف دست! اینقدر که در ایران تحت ظلم و ستم قرار گرفته است در هیچ جای دیگر با ایشان اینگونه رفتار نمیکنند، آنقدر بالا و پایینش میکنند و نرخش را دولتی و آزاد و شناور […]
تورم، این دلار در به در !
ما که خبر نداریم ولی اینطور میگویند که دلار زبان بسته چرک کف دست! اینقدر که در ایران تحت ظلم و ستم قرار گرفته است در هیچ جای دیگر با ایشان اینگونه رفتار نمیکنند، آنقدر بالا و پایینش میکنند و نرخش را دولتی و آزاد و شناور و رقابتی و بودجهای و رسمی و غیررسمی اعلام میکنند که خلقا… که هیچ، مسؤولین و مجریان هم وقتی میخواهند در رابطه با این عنصر غربی صحبت نمایند، ابتدا باید توضیح دهند که منظورشان کدام یک از انواع دلار است و بعد در رابطه با تغییرات نرخ و اثرات مثبت و منفی و دلایل رشد و کاهش و این قسم موارد صحبت نمایند.
خود ایشان هم مدتهاست که دچار عارضه سرگیجه دائمی گشته و هر روز تلوتلو میخورد و قیقاج میرود.
وقتی مینشیند و کوتاه میآید، آسمان دور سرش میچرخد و وقتی که میایستد و قد میکشد، به در و دیوار میخورد. دستش هم از همه جا کوتاه است و هر وزیر و رییسی که میآید، برایش نقشههای دورودراز و پر افتوخیز میکشد و وقتی میرود و بعدی از راه میرسد، روز از نو و روزی از نو!
چند صباحی بود که کمی با مسکّن و حمایت و فشار و…، کمی حال ایشان بهتر شده بود و بگینگی تکلیفش معلوم بود و با آنکه دچار بیماری دو شخصیتی شده بود، اما لااقل تکلیفش با خودش و حال وهوای دو شخصیتش معلوم بود، اما از وقتی که زعمای اقتصاد پس از سالها دستدست کردن و اما و شاید و باید و نباید کردن، دل به دریا زدند و حکم کردند که باید این بیمار دوشخصیتی، کلاً حالش مساعد شود و تکلیفش معلوم و نرخش هم واحد، دو باره آن عارضه کهنه عود کرده و سرگیجه و به در و دیوار خوردنها و بالا و پایین پریدنها شروع شده است.
یکی میخواهد فتیلهاش را پایین بکشد و یکی دیگر هوای آن دارد که نرخش را واقعی کند و آن یکی دیگر میگوید نرخ را حواله بدهید به کف خیابان و میدان فردوسی و برخیها هم پا در یک کفش کردهاند که ما دلار را با حرارتسنج بلوار میرداماد تنظیم میکنیم و انگارنهانگار که این زبان بسته، قاعده و قانونی دارد و نرخش باید با یک چیزهایی برابری کند و اینگونه هم نیست که یک دستوری بدهیم و بر طبل بکوبیم و نرخش را جار بزنیم و بشود آنچه ما میخواهیم.
البته اینکه این دلار مبهوت لنگ در هوا، سر و سامانی بگیرد و از چند نوعی و چند شخصیتی، برسد به تک نرخی و ثبات و آرام و قرار، حتماً کار خوبی است که اگر ایشان تکلیفش با خودش معلوم شود ملت هم تکلیفشان با خودشان معلوم میشود و اقتصاد و صنعت و واردات و صادرات هم خیالشان از بابت این یکی راحت میشود و حواسشان را میدهند به هزار ویک دغدغه و مصیبت دیگر!
اما اگر قرار گذاشتهاند که ۴ صباحی باز سراغ قفل و زنجیر و پای بند و حمایت و کنترل بروند و نرخش را بنشانند پایین مجلس و بعد با نوسانی، اما و اگری، تغییر رییسجمهور ینگهدنیایی، کسری بودجهای، شوک نفتی، چیزی یکدفعه فراموش کنند پایبند را محکم کنند و حمایت را پر رنگ و یا آنکه نتوانستند خریدار و دلال و تقاضا و عرضه را کنترل کنند، دوباره این فنر جمع شده رها شود نرخش بر بالای مجلس نشیند و سر مبارک، بخورد به بیخ طاق قیمت و مژده ۴۰۰۰ تومانیاش را برخی به هم بدهند، بهتر آن است که متولیان امر! از خیر این مقوله بگذرند و بگذارند دلار برای خودش کف بازار لول بخورد و بگردد و به قول اهل فن، شناور شود و خودش گلیم خود را از آب بکشد!
هوشنگ خان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.