حرفهای خودی و بیخودی سود متعارف، کیلویی چند! بالاخره هرچی باشد همه ما در این ملک زندگی میکنیم و یکجورایی اخلاق و منش و رفتارمان به هم شبیه شده است، مخصوصاً در جاهایی که پای سود و منفعتمان در میان است که اصلاً شدهایم، کپی برابر اصل! فیالمثل در این فقره قیمتسازی و قیمتگذاریهایی […]
حرفهای خودی و بیخودی
سود متعارف، کیلویی چند!
بالاخره هرچی باشد همه ما در این ملک زندگی میکنیم و یکجورایی اخلاق و منش و رفتارمان به هم شبیه شده است، مخصوصاً در جاهایی که پای سود و منفعتمان در میان است که اصلاً شدهایم، کپی برابر اصل!
فیالمثل در این فقره قیمتسازی و قیمتگذاریهایی که بدفرم به مذاق برخی خلقا… کاسب جماعت و صنعتگر و تولید و توزیعکننده به سبک و سیاق مسؤولین اقتصادی، حرف از جهانیسازی قیمت و نرخ گذاری دلاری و فوب خلیجفارس و معادلسازی با کالای مشابه غیروطنی و قیمتها در فلان کشور و بهمان سرزمین، خوش آمده است و عجالتاً در نبود نظارت و کنترل و رسیدگی درست و درمان، گاز قیمتها را گرفتهاند و شانه به شانه شرقی و غربی و یانکی و چشمبادامی در نوک قله قیمتی حضور بهمرساندهاند!
عجیبتر اینکه وقتی به ایشان میگوییم چرا باید این دستگاه یا وسیله یا آن ابزار و مواد خوراکی و پوشیدنی به دو برابر قیمت تمام شده در بازار عرضه شود، پس سود متعارف و قانونی و منطقی و منصفانه و اخلاقی و انسانی و رقابت واقعی چه محلی از اعراب دارد؟ میفرمایند این کالا در کشور آنطرفی و یا بلاد اینطرفی، به همین قیمت و حتی گرانتر فروخته میشود و یا اگر همین را بخواهیم وارد کنیم، گرانتر درنیاید، ارزانتر نمیشود و از همین قصههای پرتکراری که آنقدر توسط برخی عزیزان مسؤول و غیرمسؤول و کاسبان محترم و متولیان و مونتاژکاران و سازندگان و دلالان و واسطهها و متولیان و تصمیمسازان و تئوریسینها گفته شده، که کمکم امر بر همه مشتبه شده که مثلاً وقتی فیالمثل یک دستگاه یا ابزار در ناف اروپا ۱۰۰۰ یورو قیمت دارد، اگر در کشورمان همین ۱۰۰۰ یورو قیمت بخورد، کار منطقی و درستی است و اگر گوشه هزار یورو ساییده شده باشد که نشانه اوج انصاف و مدارا، شاید هم ارزانی و مفتفروشی است! جلالخالق…
البته وقتی برخی عزیزان مسؤول گرانقدر، علاقه وافری دارند که نفت و گاز و بنزین و آب و برق و هرچیزی که بوی پول میدهد و تأمین و فروش آن در ید با کفایت دولت ارجمند است را با قیمت جهانی (اینکه این دیگر چه صیغهای است، نمیدانم!) و یا فوب خلیجفارس و برخی مواقع متوسط قیمت بازار منطقه و… محاسبه کنند و خلقا…. بینوا هم آن را برچشم گذاشته و تقدیم نمایند، معلوم و مبرهن است که آن تولیدکننده و صنعتگر و کاسب و تاجر و فروشنده هم که به دنبال سود بیشتر است، این روش و مدل قیمتگذاری را در هوا میقاپد و با صد توجیه و دلیل درست و غلط و نیمبند و تمامقد، کلاً بهای تمام شده و سود متعارف و قانونی را کنار گذاشته و کشش قیمتی بازار و میزان نیاز و اضطرار خریدار را سنجیده و تا آنجا که جا دارد و زورش میرسد، قیمت را بالا برده و به بازار عرضه میکند!
البته اینکه اگر حقوق ماهیانه مردم آن کشورها را با دلار و یورو حساب کنی درآمد سرانهشان چندین و چند برابر مردم کشور ماست و ایضاً فیالمثل یک خودرو لوکس درجه یک را میتوانند نهایتاً با سه تا چهار ماه حقوق خود بخرند و یا یک یخچال ساید را با چند روز از درآمد، ظاهراً برای عزیزانی که این روش قیمتگذاری را باب کرده و از آن به نحو احسن دفاع میکنند، خیلی مهم نیست و هدف وسیله را توجیه میکند، در اینجا هم که کسب درآمد و سود بیشتر، هدف خوشایند و بابمیل است!
به هرحال درآمد ریالی و هزینههای دلاری روزافزون، در حال شکستن کمر خلقا… ایرانی جماعت است و فقط نیمنفسی باقی مانده که احتمالاً این مصوبه اخیر صعود افتخارآمیز نرخ ارزنیماسی، تکلیف را یکسره خواهد کرد و عجالتاً طبقه متوسط از صحنه خارج شده و طبقه پر و پیمان و شلوغ پلوغ فقرا و طبقه خلوت و کم سر و صدا و لاکچری اغنیاء با رعایت فاصله اجتماعی و اقتصادی مناسب، روزگار خواهند گذراند!
هوشنگخان
دیدگاه بسته شده است.