حرفهای خودی و بیخودی بخت کُشتی، کج افتاد! از همین تریبون عرض میکنیم که دست همه کُشتیگیران و مربیان تیمهای ملی کشتی آزاد و فرنگی، درد نکنه، خدا قوت و دستمریزاد، چه آنهایی که مدال آوردند و چه آنهایی که در میانه راه بازمانده و با دستان خالی به سوی ماموطن بازگشتند، اینکه حال […]
حرفهای خودی و بیخودی
بخت کُشتی، کج افتاد!
از همین تریبون عرض میکنیم که دست همه کُشتیگیران و مربیان تیمهای ملی کشتی آزاد و فرنگی، درد نکنه، خدا قوت و دستمریزاد، چه آنهایی که مدال آوردند و چه آنهایی که در میانه راه بازمانده و با دستان خالی به سوی ماموطن بازگشتند، اینکه حال و روز کشتی ما خیلی خوب نیست، بحث دیگری است که به ما هم ربط ندارد، ولی معلوم نیست چرا ما خودمان را زیادی به آن مربوط میدانیم و دلمان میخواهد چند غُر و چهارتا نقد همچین زبر و تلخ داشته باشیم تا شاید دلمان خنک شود، چون میدانیم آن شونصدتا دندانقروچه و به قاعده هر باخت بچههای ملی یک دست بر زانو زدن و آه حسرت کشیدن، هیچ دردی را دوا نمیکند و یحتمل تنها نتیجه این افعال ناخودآگاه یهوئی، چیزی جز سائیدگی و شکستگی زودرس دندانها و سرخ و دردناک شدن زانوان و سوهانکشی روح و روان، نیست!
علیایحال اینکه یک در میان کشتیگیران، در تاکتیک حمله و دفاع و برنامهریزی برای دو زمان ۳ دقیقهای و تحلیل و آنالیز رقبا و این قسم امورات تاکتیکی و دستپخت عزیزان مربیهای گرانقدر، آنقدرها چیز دندانگیری رو نکرده و بعید است عزیزان صاحبنظر و کشتی بلد و خیل عظیم علاقهمندان، نمره قابلقبولی به این فقره تاکتیک و برنامهریزی و پلن آ و بی بدهند، اگر نگوییم نمره گرفته شده اوضاعش از میلیمتری و لبه تیغی و ناپلئونی گذشته است!
از قدیمالایام یکی از برتریها و امتیازات کشتیگیران کشورمان، هنر قدرت بدنی و دیر خسته شدن و کم نیاوردن نفس و تا آخر کشتی جنگنده و قبراق کشتی گرفتن بود. که این داستان بدنهای آماده هم، دست کمی از آن امورات تاکتیکی که نداشت، به قاعده یک هوا و شایدم هم بیشتر در وخامت و ضعف و کسالت به سر میبرد و شاید تک و توک ورزشکاران از این امتیاز و برتری بهره بردند و مزد آن را هم به کم و بیش گرفتند! تکنیکهای ناب هم اگرچه همچنان گل سرسبد هنرنمایی ملیپوشان بود ولی آن اقتدار و تنوع و زیبائی گذشته را نداشت.
نمیدانم این را بگویم یا نگویم، ولی اینجور که پیداست آن زندگی حرفهای و تغذیه علمی و مراقبت و مواظبت از روح و روان و جسم و جان و مشاوران کار بلد، در حال خداحافظی کردن از روی تشک کشتی است و باید در دیگر ورزشها به دنبالش بگردیم که نظر هوشنگخانی ما این است که متهم ردیف اول این وضعیت، جناب استاد، پول است که آنقدرها نتوانسته است نفس کشتیگیران را چاق کند، چون اساساً بیمایه فطیر است و باید عزیزان متولی و دلسوز، فکری اساسی برای این چرک کف دست و موجود همهکاره بکنند تا بیشتر از این ریشه کشتی را نلرزانده است، البته همت و سعی و ممارست و قاعدهمند زندگی و تمرین کردن ملیپوشان هم متهم ردیف دوم است که بهنظر میرسد دلخوشی از برخی کشتیگیران نداشته و رفاقت دیرینه را بر هم زده است و به کنجی خزیده و در حال لذت بردن از افسردگی و پوچی مفرط است.
به هرحال این نشد که بشود و اینکه احساس میکنیم برخی از جنابان ملیپوش، یک نَموره از رقیب هراس داشته و حساب میبرند و یا برخی بهترین خودشان را به میدان نیاورده بودند، یحتمل توهمی بیش نیست و تَه دلمان میخواهد که چنین نباشد ولی بالاخره تعداد مدالها و مرغوبیت و عنوانهای فردی و تیمی در این دو رشته، خودش آنقدری حرف برای گفتن دارد که بهتر است همچو مائی که نه سوادی در کشتی داریم و نه آنقدرها دانشی در ورزش و فقط یک علاقهمند سرخورده شاکی هستیم، عجالتاً دندان روی جگر گذاشته، لب بگزیم و امید را به دلمان راه داده و با روزهای خوش، در خیال خود، کیفور شویم تا روزگار چون شکر آید!
در آخر برای اینکه حسابی دلمان خنک شود، از بزرگان کشتی و اساتید و استخوان خرد کردههای این رشته ملی، استدعای عاجل داریم، دست از ملاحظه و مماشات و تعارف و رودروایسی بردارند و آنچه شرط بلاغت است را با آنان که میشنوند و میتوانند، بگویند و بشنوند و چاره راه بیندیشند!
هوشنگخان
دیدگاه بسته شده است.