همانطور که شما بهتر از بنده میدانید، این سؤال که اول تخممرغ بوده است یا مرغ، یکی از سؤالات مهمی است که از قدیم تا به امروز فکر بشر دو پا را به خود جلب کرده، ولی تا آنجا که ما فهمیدهایم، همچنان این معما به قوت خود باقی است و عجالتاً از آنجا که […]
همانطور که شما بهتر از بنده میدانید، این سؤال که اول تخممرغ بوده است یا مرغ، یکی از سؤالات مهمی است که از قدیم تا به امروز فکر بشر دو پا را به خود جلب کرده، ولی تا آنجا که ما فهمیدهایم، همچنان این معما به قوت خود باقی است و عجالتاً از آنجا که این موضوع خیلی هم برای جنابمان و احتمالاً برای شما خواننده گرامی مهم نیست، از کنارش میگذریم تا برسیم به پرسش اساسیتر و آن این است که فیالحال نوبت گران شدن کدام یک است، مرغ یا تخممرغ!
به هر حال اینکه در یک اقتصاد سالم و پویا، کاملاً معلوم و مبرهن است که نوبت کدام خوراکی و آشامیدنی و پوشیدنی است که ردای افزایش قیمت بر قامت بلند تا به فلک رسیدهاش، خوش بنشیند و کسی و یا چیزی هم معارض و مخالف نباشد، بسیار مهم است. اصلاً وقتی میخواهند عیار اقتصادهای دنیا را با همدیگر مقایسه کنند، ابتدا نگاه میکنند که ببینند آیا نوبت در گرانی و جهش و پرش قیمتی، رعایت میشود و یا همینجور کترهای و بینظم و دیمی یکدفعه همه چیز با هم گران میشود و برخی اوقات هم آب از آب تکان نمیخورد و هیچ چیز گران نمیشود!
در این بین قصه مرغ و تخممرغ، دارای اهمیت و ارزش خاصی است زیرا که نزاع این دو ماده غذایی در تقدم از یکدیگر، ریشه تاریخی و حتی پارینه سنگی دارد، بنابراین شاید بتوان گفت که شاخصترین مؤلفه اقتصاد یک کشور همین چگونگی تقدم و تأخر این دو عنصر گرانبها و تنظیم روابط قیمتی فیمابین ایشان است!
بنابراین و براساس آنچه ما طی مدتها مطالعه و تحقیق و پژوهش به دست آوردهایم. همزمانی افزایش قیمت این دو کالا، یکی از نشانههای عدم تعادل و نظم در اقتصاد یک کشور، مخصوصاً اقتصاد مرغی آن است. همچنین همیشه و همواره باید قیمت مرغ یک هوا بیشتر از قیمت تخممرغ باشد و هرگاه تخممرغ سنتشکنی کرده و قیمت خود را بیش از حد به قیمت مرغ نزدیک کرد، بر مسئولین و متولیان و تولید و توزیعکنندگان، فرض است که دست بجنبانند و این بلیه بزرگ را با افزایش قیمت مرغ، از سر اقتصاد مرتفع کنند. البته از آنجا که تخممرغ نسبت به مرغ کوچکتر و نحیفتر و دل نازکتر است، میتواند دفعات بیشتری در طول یک سال گران شود و مرغ باید حقتقدم گرانی را به ایشان بدهد تا آنجا که متخصصان مربوطه نسبت ۲بهیک در متورم شدن را، نسبتی منطقی، اخلاقی و مرغپسند دانستهاند!
یکی دیگر از اصول و قواعد تثبیت شده در اقتصاد مرغی این است که نه مرغ و نه تخممرغ هیچگاه نباید اجازه دهند که جاهایی مثل انجمن و سازمان حمایت از مصرفکننده و قرارگاههای مرغی و تخممرغی و فلان شورا و اتحادیه و بهمان کمیته و کارگروه، سررشته قیمت ایشان را در دست بگیرند و از راههای مختلفی جلو این دخالت غیرطبیعی در روند بازار و اقتصاد را بگیرند. همچنین تأکید موکد شده است که همواره فاصله قیمتی خود را با گوشت بهنحوی حفظ نمایند که اقبال و نگاه خریدارانه مردم از ایشان به سمت گوشت، برنگردد که در اینصورت هم مرغ و تخممرغ ضرر میکنند و هم خلقا… ناآگاه از مضرات گوشت قرمز!
به هر حال وظیفه هوشنگخانی ما ایجاب میکرد که تا حدی معمای ارتباط و تعامل مرغ و تخممرغ را مورد بررسی و مداقه قرار دهیم تا خدایناخواسته، امر بر کسی مشتبه نشود که این اقتصاد منظم و پویا، عیب و ایراد و خط و خالی دارد!
مرغ، آهنگ جدایی ساز کرد ناگهان از سفرهام پرواز کرد
از فراقش قلب بشقابم شکست قاشق و چنگال من در غم نشست
ناز کم کن پیش ماها هم بیا لطف کن، یک شام، اینجا هم بیا
دستمان از گوشت دور است ای نگار پس تو دیگر اشکمان را در نیار
ذهن يخچالم پُر است از ياد تو باز گرد اي خوشگل تو دلبرو
تخم خود را لااقل از ما نگير تا كه با خاگينهاش گرديم سير
هوشنگخان
–شاعر، شعر فوق به احتمال زیاد آقای کیان راد است.
دیدگاه بسته شده است.