حرفهای خودی و بیخودی اینجور که پیداست این جناب ارز ترجیحی، قرار نیست به این زودیها دست از سر اقتصاد کشور بردارد و اینکه عزیزان اجرایی از اشتباه و نادرست و بد و پرهزینه بودن آن میگفتند و برای حل و فصل مشکلات و جبران مافات، اعلام کردند آن را بهطور کامل از حیز […]
حرفهای خودی و بیخودی
اینجور که پیداست این جناب ارز ترجیحی، قرار نیست به این زودیها دست از سر اقتصاد کشور بردارد و اینکه عزیزان اجرایی از اشتباه و نادرست و بد و پرهزینه بودن آن میگفتند و برای حل و فصل مشکلات و جبران مافات، اعلام کردند آن را بهطور کامل از حیز انتفاع ساقط نمودهاند و قرار است مابهالتفاوت آن به جای آنکه در ابتدای زنجیره پرداخت شود، در انتهای آن و در موقع تحویل به مشتری پرداخت شود، ظاهراً آنقدرها هم که باید و شاید، مورد عنایت و رعایت قرار نگرفته است.
در خبر است در همین چند روز، ۱۲ میلیون دلاری برای خرید شیرخشک ارز ترجیحی تخصیص داده شده است که مشکل پیش آمده برای تأمین شیرخشک در داخل کشور عجالتاً حل شود. حالا اینکه چرا دو مرتبه سر و کله دلار ترجیحی پیدا شده است و یا در برخی دیگر از تخصیصها هم وجود دارد ولی خبر آن بیرون نیامده است و قرار است با کدام روش جواب پس داده و روش هوشمند، شیرخشکها با قیمت مناسب به دست خلقا… برسد، اطلاعی در دست نیست، البته عزیزان مسئول و متولی بارها (از روز اول استارت ارز ترجیحی و در زمان حذف آن در اردیبهشت ۴۰۱ تا به همین امروز) اعلام کردهاند که حواسشان به همه چیز هست و مثل عقاب همه فرآیندها را از ثبت سفارش و واردات و تخصیص ارز و تولید و توزیع و فروش، را رصد میکنند و نمیگذارند یک ریال جابهجا شود!
البته احتمالاً بعد از مدتی عزیزان مسئول دولت فقید و دولت جوانبخت، متوجه شدند که آن تیزبینی و نظارت هوشمند، در پیچ و خم سامانهها و دور زدنها و ملاحظات و استثنائات و ترفندهای برخی عوامل و دریافتکنندگان، هوش از سرش پریده و عجالتاً هیچ کاسبیای بهتر از این نیست که دلار ترجیحی را بگیری و با یک نیم دور و یا پیچش کوچک و شاید هم کمی تا قسمتی استفاده از خلأها سامانهای و ابهامات و اشتباهات و هماهنگیهای دوستان و مرتبطین و خدایناخواسته به اندازه نوک سوزن، زد و بند، محصول و کالا را به ارز آزاد و شاید هم کمی یله و رها و بیپرواتر، قیمتگذاری کرده و به خلقا… بینوا بفروشی و حالش را ببری!
به هرحال هرچه بود، خیلیها گفتند که این راه، ناراست است و نتیجهاش آنقدر با هدف فاصله دارد که دیگر امیدی به آن نیست و بهتر است از خیر آن که چه عرض کنم، از شر آن خلاص شویم و این همه زحمت نظارت و کنترل و بازرسی و مراقبت هوشمند و فراهوشمند را هم به جان نخریم و برای آنکه خلقا… هم دچار ضرر و زیان نشوند، آن مابهالتفاوت ارز ترجیحی و نیمایی را به مستقیماً در موقع فروش به آنها پرداخت کنیم تا ایشان هم حالش را ببرند.
با رفتن ارز ترجیحی، قیمتها خود را تا آنجا که میتوانستند چه بهصورت رسمی و چه بهصورت غیررسمی بالا کشیده و حسابی رشید و بزرگ شدند و به موازات عادت کردن مردم به قیمتهای جدید و از دست رفتن ارزش و تأثیر یارانه تخصیصی، کم کم فاز بعدی آغاز شد و همچین با چراغ نیمهخاموش و با کمترین سر و صدای ممکن، برخی کالاها از شمول ارز نیمایی هم خارج شدند و خود را به سامانههای دیگر و کف بازار دلخوش کردند و شیب تورم نقطه به نقطه و سالیانه هم تندتر و تندتر شد تا آنجا که رکورد جدیدی ثبت کرد و یکدانه زمانه و ایضاً تاریخ این ملک را به نام خود سند زد و این وسط کسی هم از خلقا… سراغی نمیگرفت که چه خبر، با یارانههای سنگین و افزایش قیمت تنها ۴ قلم کالا چه میکنید، خوشتان هست یا هنوز غُر میزنید و توقعات بیشتر دارید!
زیاده حرفی نیست، اینکه فیالحال به جای دو نرخی مذموم رسیدهایم به چندین نرخی معلوم و مبارک! و کسی هم خرده به آن نمیگیرد، زیباتر از آن است که بشود در موردش توصیفی کرد، به هرحال وقتی رنگینکمانی از ارزهای دولتی ترجیحی و نیمایی و ثنایی و آزاد وجود دارد، چه جای گله و شکایت است!
هوشنگخان
دیدگاه بسته شده است.