سلامت جسم و روان درهم آمیخته است امروزه دیگر تأثیر عوامل جسمی بر روان و نیز عوامل روانی بر جسم، امری شناخته شده برای دانش بشر محسوب میشود. با این حال شاید هنوز میزان توجهی که به مشکلات جسمی میشود، بیشتر از توجه به مشکلات روانی باشد. به گزارش سیناپرس، پروفسور سایمون وسلی (Simon Wessely) […]
سلامت جسم و روان درهم آمیخته است
امروزه دیگر تأثیر عوامل جسمی بر روان و نیز عوامل روانی بر جسم، امری شناخته شده برای دانش بشر محسوب میشود. با این حال شاید هنوز میزان توجهی که به مشکلات جسمی میشود، بیشتر از توجه به مشکلات روانی باشد.
به گزارش سیناپرس، پروفسور سایمون وسلی (Simon Wessely) یکی از برجستهترین استادان روانپزشکی در دنیا است که تاکنون پژوهشهای زیادی را در این حوزه به انجام رسانده و کتابهای متعددی نیز منتشر کرده است. بیشتر فعالیتهای پروفسور وسلی به بررسی تأثیرات مسایل روانی بر سلامت جسمی بوده است. پروفسور وسلی در مصاحبهای با مجله نیوساینتیست به بیان دغدغههای خود در مورد لزوم اهمیت دادن به مسأله سلامت روان و نیز درهمآمیزی سیستم سلامت جسم با سلامت روان میپردازد.
چرا فکر میکنید روانشناسی باید با پزشکی عمومی در هم آمیخته شود؟
در انگلستان، روانپزشکان در بیمارستانهای معمولی حضور ندارند و در بیمارستانهایی ویژه سلامت روان فعالیت میکنند. این وضعیت به جدایی سیستم سلامت جسم و سلامت روان انجامیده است. با این حال، بسیاری از بیماریها به گونهای هستند که نمیتوان جنبه روانی آن را از علائم جسمی ناشی از آن متمایز کرد. همچنین شواهد روز افزونی وجود دارد که درمانهای روانشناختی میتوانند در درمان مشکلات جسمی مؤثر باشند.
ممکن است مثالی بزنید؟
برای نمونه، بیماریهای قلبی را در نظر بگیرید. با اینکه شاید این عارضه یک مشکل کاملاً جسمی به نظر برسد، ولی پژوهشها نشان داده که میزان تأثیر افسردگی در ادامه زندگی فرد پس از ۱۲ ماه حتی از تأثیر مصرف دخانیات هم بیشتر است. همچنین گاهی اوقات برخی افراد به کلینیکهای قلب و عروق مراجعه و فکر میکنند که دچار مشکلات قلبی شدهاند، حال آنکه مشکل آنها به خاطر حمله PANIC (وحشتزدگی) است.
به نظر شما چه چیزی باید تغییر یابد؟
باید بخشی به نام روانپزشکی را نیز در بیمارستانهای عمومی و پرتردد ایجاد کرد. این بخش باید به همه مشکلات روانشناختی و اجتماعی که در بیمارستانهای شلوغ روی میدهد، بپردازد. برای نمونه، افسردگی در بیماران سرطانی و یا فراموشی در افراد سالمند و مشکلاتی که در تصادفات و مراجعان به بخش فوریتهای پزشکی وجود دارد باید از نظر روانپزشکی نیز بررسی شود.
آیا واقعاً درصد زیادی از کسانی که به بخش فوریتهای پزشکی مراجعه میکنند، دارای مشکلات روانی هستند؟
حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد آنها این گونه هستند. یکی از دلایلی که در بخش فوریتهای پزشکی بیمارستان دچار مشکل هستیم این است که خدمات سلامت روانی به اندازه کافی در بیمارستانهای عمومی ارایه نمیشود. اینجا است که گنجاندن بخش روانپزشکی میتواند سودمند باشد.
آیا نمونهای از سودمندی این شیوه پیشنهادی هم دارید؟
مطالعات نشان داده که وقتی بیماران دیابتی در بیمارتسان تحت درمان روانشناختی هم قرار میگیرند، نه سلامت روانی آنها ارتقاء مییابد، بلکه حتی میتوانند کنترل بهتری بر دیابت خود داشته باشند. این نتیجه ممکن است شگفتانگیز باشد.
آیا برنامهای که توصیه میکنید، هزینهساز نیست؟
خیر. در حقیقت، این برنامه موجب صرفهجویی در هزینهها میشود. بررسی میزان سودمندی بخش روانپزشکی مستقر در بیمارستان عمومی اصلی شهر بیرمنگام انگلستان نشان داد که این بخش هر ساله هزینهای کمتر از یک میلیون پوند داشته ولی در عین حال موجب کاهش ۳٫۵۵ میلیون پوندی در استفاده از تختهای بیمارستان شده است.
آیا گسترش هر چه بیشتر از بخش روانپزشکی در بیمارستانهای عمومی را چاره کار میدانید؟
ما باید به فکر درهمآمیزی کامل سیستم سلامت جسم و سلامت روان باشیم. من در یک بیمارستان روانپزشکی کار میکنم و در آن طرف خیابان هم یک بیمارستان عمومی قرار دارد. این مسأله تداعیگر این است که گویی دو مقوله سلامت جسم و سلامت روان در برابر هم و متفاوت هستند.
با اینکه ما به بیمارانی که به بیمارستان ما میآیند خدمات روانپزشکی خوبی ارایه میدهیم، اما میخواهیم به بیماران آن سوی خیابان هم کمک کنیم، زیرا میدانیم که بیماران دارای مشکلات روانی، زودتر از سایر بیماران جان خود را از دست میدهند.
آیا به انجام این ادغام بین سیستم سلامت جسم و سلامت روان خوشبین هستید؟
این اتفاق مدتی است که آغاز شده است. تعداد روانپزشکان مستقر در بیمارستانها افزایش یافته و البته بر میزان آموزشهای آنها نیز افزوده میشود. با این حال هنوز باید تلاش بسیار بیشتری صورت گیرد تا بتوان روانپزشکی را درون پزشکی جای داد. در واقع جایگاه اصلی روانپزشکی نیز همان جاست.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.