حرفهای خودی و بیخودی رابطه مدرک با کوزه! در خبر است که طبق آمار و ارقام و حساب و کتاب اهل فن، به قاعده نیمی از بیکاران جویای کار، تحصیلات عالیه دارند، یعنی از هر دو غیرشاغل دنبال شغلی، یک نفر مدرک گرفته از دانشگاه است. ایضاً آمارها معلوم میکنند که به قاعده یکچهارم […]
حرفهای خودی و بیخودی
رابطه مدرک با کوزه!
در خبر است که طبق آمار و ارقام و حساب و کتاب اهل فن، به قاعده نیمی از بیکاران جویای کار، تحصیلات عالیه دارند، یعنی از هر دو غیرشاغل دنبال شغلی، یک نفر مدرک گرفته از دانشگاه است.
ایضاً آمارها معلوم میکنند که به قاعده یکچهارم خلقا… صاحب شغل، دارای مدارک عالیه هستند و این هم به این معنا و مفهوم است که از هر چهار نفر شاغل مشتغل، فقط یک نفر مدرک دانشگاهی دارد! البته اینکه خیلی از مدرکداران گرانقدر بهخاطر نبود کار برای مدرک و سطح تحصیلاتشان، برای آنکه بیکار نمانند، خود را فارغ از مدرک و دانشگاه و مافیها اعلام کردهاند که لااقل کار از دستشان نپرد و بتوانند چهار ریالی کاسب بوده و خجالت سر و همسر را نکشند و یا دستشان جلو پدر و مادر دراز نباشد.
برای همین به آن آمار یکچهارمی شاغلان مدرکدار، کمی تا قسمتی اما و اگر وارد است که البته نهایتاً میرسیم به یک از سه، که آن هم در این دوران وانفسا با آنچه ما فکر میکردیم، خیلی توفیر دارد.
به هرحال اینکه جناب مرکز آمار میفرمایند چیزی نزدیک به نصف بیکاران تحصیل کرده، آن هم از نوع عالیاش هستند، معلوم است که رسماً و عملاً مدرک دانشگاهی آنقدرها هنری در اشتغال افراد ندارد و شاید هم اگر بخواهیم خیلی بدبینانه نگاه کنیم، خودش مشکلی است مضاعف و خوان جدیدی است بر سر راه اشتغال!
نمیدانم میزان دانشگاهها زیاد است یا خروجی مدرک بهدست، بیحساب، اما قدر مسلم میدانیم و عقل هوشنگخانی ما آنقدری قد میدهد که بفهمیم که کارآفرینی و اشتغالزایی، وضعش نابسامان و بیکتاب است! برای همین از فرط بیکاری و بهمنظور خالی نبودن عریضه یک دوری در آمار یک دهه اخیر زدیم تا ببینیم این ۵۰ درصد کذایی، قبلترها چند درصد بوده و آیا در آمار منفی رشد کردهایم یا در آمار مثبت به عقب رفتهایم! جالب است که بدانید، آنقدرها فرقی نکردهایم، حدود ۱۰ سالی هست که آش همین آش و کاسه همین کاسه است که البته در نوع خودش خبر خوبی است، همین که در این فقره به قهقرا نرفتهایم، ۳ بر هیچ جلو هستیم!
در زمانهای قدیم، آب را داخل کوزه میریختند و چیزی را هم بهعنوان در، رویش میگذاشتند تا آب کوزه خنک بماند و برای مصارف روزانه از آن استفاده کنند. در واقع درِ کوزه تنها فایدهای که داشت این بود که در خنک نگه داشتن آب کوزه کمک بیشتری میکرد. نمیدانم، نسبت کوزه با مدرک چیست که ظاهراً خیلی از مدرکها را حواله میدهند به نشستن بر در کوزه که لااقل آب خنکی را نصیب صاحبش بکند!
ما که میگوییم مسئولین و متولیان امر اشتغال و تسهیل و حمایت از کسبوکارها و ایضاً آن خلق الهی که به جای کارآفرینی، سراغ دلالی و سفتهبازی و خرید و فروش و شغلهای بیدردسر پرمنفعت رفتهاند و حواسشان نیست که بیکاری و بیشغلی جوانان کشور، همه را گرفتار میکند و ایضاً دیگرانی که دستی بر آتش دارند و به خود زحمت نمیدهند و قدم از قدم بر نمیدارند، علیالحساب کلاهشان را کمی بالاتر بگذارند، تا ببینیم بعداً چه میشود، اگر میخواستند کاری بکنند که تا حالا کرده بودند!
سالها دل طلب مدرک عالي ميکرد بعد از آن هم طلب کوزه خالي ميکرد
گرچه يک ذرهاي از سابقه نوميد نبود خواهش کار در اين دور و حوالي ميکرد
گه گداري دلش از رسم زمان پُر ميشد شکوهها در دل خود با گل قالي ميکرد
او که از راز تخيل خبر کافي داشت در خيالش همه شب بازي رالي ميکرد
وقتي از دود و دم شهر خودش دق ميکرد هوس جاده و درياي شمالي ميکرد
مادرش از سر حسرت به پسر زل ميزد و برايش طلب اهل و عيالي ميکرد
تا که يک شب بخرد شيريني و دست گلي در دعايش طلب مال و منالي ميکرد
او فقط طالب يک زندگي آسان بود پيش خود او چه خيالات محالي ميکرد (نسيم نژادجعفري)
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.