چرا دلال‌ها می‌تازند!

                   حرف‌های خودی و بی‌خودی چرا دلال‌ها می‌تازند!    نمی‌دانم که به این اوضاع شیر تو شیر قیمتی که علی‌الحساب سایه شوم خود را بر سر کالا‌ها و خدمات گسترانیده است چه نامی می‌توان گذاشت، اما با هر نام و عنوانی که صدایش کنیم، رسم و راهش از دو حال خارج نیست، یا همه‌‌اش زیر […]

                   حرف‌های خودی و بی‌خودی

چرا دلال‌ها می‌تازند!

   نمی‌دانم که به این اوضاع شیر تو شیر قیمتی که علی‌الحساب سایه شوم خود را بر سر کالا‌ها و خدمات گسترانیده است چه نامی می‌توان گذاشت، اما با هر نام و عنوانی که صدایش کنیم، رسم و راهش از دو حال خارج نیست، یا همه‌‌اش زیر سر دلال و واسطه و سفته‌باز است و یا میل و نظر مبارک صنف و اتحادیه و فروشنده و واحد فنی و صنفی!

   فرقی نمی‌کند کار دست دلال و واسطه است یا اتحادیه و کاسب و خدماتی و توزیعی، اصل قضیه نبود نظارت و کنترل درست و درمان و ضعف و بازدارنده نبودن قانون و بی‌حالی و عافیت‌طلبی برخی مسؤولین است که نتیجه‌‌اش شده بی‌پروایی و نترسیدن و بُراغ شدن و گردن‌کشی جنابان کم‌فروش و گران‌فروش و سفته‌باز و دلال‌هایی که کل بازار تولید و صنعت و توزیع و فروش و خدمات را در سیطره خود گرفته‌اند و ظاهراً کسی جرأت هم ندارد به ایشان بفرماید بالای چشمتان ابروست!

   هر چیزی را می‌بینی بی‌ضابطه و همین‌طور دل‌بخواهی و بسته به طبع و نظر بلند فروشنده و ارائه‌کننده خدمت و تولید‌کننده و غیره و ذالک، قیمت خورده است، اوضاع جوری است که انگار کسی به کسی نیست، همه چیز یله و رهاست و شعار و گفتار و آمار و ادعا و وعده درمانی‌های متنوع و متکثر و رنگارنگ شده است صفر تا صد همت مقابله با تورم و گران‌فروشی و آشفته بازار بی‌در و پیکر!

  هرچیزی هم که پای دلال و واسطه آنقدر‌ها در آن رؤیت نمی‌شود، جناب مستطاب دولت و ایضاً بزرگواران اتحادیه و صنف، تمام‌قد حاضر و آماده به اقدام و عمل هستند و با افزایش چند ۱۰درصدی قیمت‌ها اجازه نمی‌دهند همه معضل و مصیبت تورم کمرشکن به نام و هنر دلال‌ها سند بخورد، خودرو و انرژی و فلزات و نهاده و تعرفه و… فرقی ندارد، یک در میان هرچیزی که قیمتش در ید اختیار افراد و اشخاص و دلال و این دستگاه و آن شورای‌رقابت و فلان اتحادیه و بهمان سازمان حمایت و بخش دولتی و خصوصی و خصولتی است، پشت سر هم و به نوبت و یا به‌طور همزمان و موازی، در حال متورم شدن و باد کردن و فشردن گلوی مصرف‌کننده بینواست.

  فقط کافی است از روبه‌روی سوپری و میوه‌فروشی محل رد بشوی، یکهو و از اتفاق چشمت به کارگاه و تعمیرگاهی بیفتد، با مغازه‌دارهای محله و خیابان چشم در چشم شوی، کلاً کار حقوقی که سر ماه گرفتی تمام است، نیست و نابود شده و رفته پی کارش آن هم حقوقی که بعد از یکسال پر تورم، و ایضاً سالی که از بهارش پیداست چه خبر خواهد بود، خانه پُرش ۲۷ درصد افزایش یافته (علتش را نپرسید که جیغ می‌زنم!) و تو باید تا رسیدن ماه آتی سماق سق بزنی تا جگرت حال بیاید.

  من نمی‌دانم از خیل چند ۱۰ هزار مدیر و مسؤول و مدیرکل و معاون و رئیس و وکیل و وزیر و رابط و ضابط و ناظر و بازرس، چند نفر خودشان از بازار خرید می‌کنند و در جریان قیمت‌ها هستند، ولی اینکه کمتر التهاب و همت و دلواپسی و نگرانی و تلاش مضاعفی از این بزرگواران برای برچیدن این بساط بی‌در و پیکری دیده می‌شود، یحتمل ایشان هم از سرکوچه خودشان و شاید هم ارزان‌سراهایی که جنس‌ها را به قیمت شهریور ۱۴۰۰ می‌فروشند، خرید می‌کنند و یا طرف حسابشان ارائه‌کنندگان خدمات فنی و تعمیری و حمل‌ونقل و سازنده و قطعه فروش و… است که نذر کرده‌اند همه چیز را برای مدیران نیم‌بهاء حساب کنند، وگرنه عرض می‌کردیم این همه سکوت و همه چیز آرومه ما چقدر خوشبختیم، یا شوخی است و یا دوربین مخفیه و قرار است بعد از آنکه ما ملت همیشه درصحنه حسابی گیج و مصیبت‌زده و مستأصل و شاکی شدیم، یکدفعه کات داده شود و همگی برگردیم به شعارهای شیرین ثبات بازار و تک‌رقمی شدن تورم و ارزانی ارز و مهار سکه و خانه خراب شدن قیمت مسکن و پنچر شدن غول افزایش قیمت خودرو!

                                 هوشنگ‌خان