حرفهای خودی و بیخودی از نظر ما که خیلی بد است، نظر شما را نمیدانم ولی حدس میزنم شما هم با ما همنظرید که نظر بد ما نسبت به این اتفاق، خیلی خوب است، بنابراین بنده و شما بهتر است سعی کنیم منبعد خیلی در رابطه با بد بودن برخی چیزها حرف […]
حرفهای خودی و بیخودی
از نظر ما که خیلی بد است، نظر شما را نمیدانم ولی حدس میزنم شما هم با ما همنظرید که نظر بد ما نسبت به این اتفاق، خیلی خوب است، بنابراین بنده و شما بهتر است سعی کنیم منبعد خیلی در رابطه با بد بودن برخی چیزها حرف نزنیم و اگر هم حرف و سخنی شنیدیم که مثلاً آن بد، آنقدرها بد هم نیست و چه بسا که خوب هم هست و یا بدی اصلاً کجاست که ما نمیبینیم و از این قسم حرفها و قصهها، خیلی هم به بدی برداشت نکنیم، بالاخره ممکن است گفتن برخی حرفهای بد، برای برخی سود و منفعت و عایدات خوب داشته باشد، پس تنگنظر نباشیم و بگذاریم لااقل دیگران هم کاسبی کنند!
وای من! اصلاً یادم رفت بگویم این همه صغریکبری چیدنها برای چیست و اصل قضیه چه هست، راستش را بخواهید، حالا که فکرش را میکنیم، میبینیم آنقدرها هم چیز بدی نیست، و بهتر است به توصیه خودمان عمل کرده و بیشتر در موردش حرف نزده و فکر هم نکنیم، اگر شما هم با من همنظر باشید که خیلی عالی میشود و کلاً سطور بالا را بیخیال میشویم و میرویم سراغ چیزهای خوب خوب زیادی که دور و اطرافمان هست، هرچند عدهای قلیلی از خلقا… ایرانی جماعت که فقط ۸۶ میلیون و خردهای از نفوس کشور را تشکیل میدهند، برای نظر من و شما تره خرد نکنند.
البته از آنجا که به رسم مالوف و سابقه ملموس، نظر و رأی این اندک جماعت فوق، خیلی وقت است که پرسیده نمیشود و هر موقع هم که به حرف میآیند، با چند خبر و گزارش و آمار و نمودار، به ایشان و کل جهان هستی ثابت میشود که توهم ریشه در تخیل دارد و تخیل هم ناشی از این است که خوشی زیادی حال کسی را خراب کرده باشد و شکم سیر و جوجه و کباب اینستاگرامی و سفرهای آخر هفته و بنبست ترافیکی جاده شمال، هجوم برای خرید دلار و خودرو را ببینیم یا این زجهمویهها و نالههای بیشمار را! فکر میکنم عجالتاً به کسی برنمیخورد که ما هم نظر این گروه چند ۱۰ میلیونی شاکی از وضع معیشت و حقوق و فرهنگ و اخلاق و شیر تو شیری و یله و رهاشدگی اقتصاد و بساط سفره رانت و باند و خبرهای راه و بیراه کلاهبرداری و سفتهبازی و اختلاس و… را آنقدرها به حساب نیاوریم و همچنان عرض کنیم آن بدهای پیش گفته، کلی خوب و باحال هستند، حتی اگر قدر بدانیم میتوانند فرصتی برای رشد و بالندگی و سختکوشی و پیشرفت باشند.
کافی است زندگینامه افراد موفق در کشور خودمان و کشورهای دیگر را بخوانیم، خیلی زود میفهمیم که لااقل یکدرمیانشان از همین زیرساخت ارزشمند سختی و مشقت و فشار و کمبود و فشلی و بیپولی و گرسنگی و بیماری، به جاهای خوب خوب رسیدهاند و حتی تبدیل به الگو و مراد خیلیها و منشأ اثر خیر و رفاه و پیشرفت برای خود و دیگران شدهاند.
از آنجا که ابهام و غبار محلی و مه و آلودگی صوتی و تصویری و یکی بر نعل و یکی بر میخ زدن را نمیپسندیم، باید عرض کنم که از سنوات قبل و بهصورت آرام آرام و در برخی اوقات با سرعت و شدت و با کمک داخلی و خارجی و برخی از عزیزان برنامهریز و بودجهبند و سیاستگذار و مجری و دلال و سفتهباز و بینظمی و عدم تدبیر و قسعلیهذا، برخی از کالاها و خدمات، از سبد غذایی و نیازمندیها و حتی امید و آرزوهای مردم، حذف شده و کار تا آنجا جلو رفته است که دیگر سبدی باقی نمانده است و بسیاری از خوردنی و پوشیدنی و خریدنیها که از اتفاق خیلی خیلی مور نیاز و ضروری و عزیز بوده و هستند، در شمار اخراجیهای دوستداشتنی از سفره مردم قرار گرفتهاند و همچنان و هر روزه از رشد و ترقی و موفقیت در برنامهها و ضربه فنی تورم و مشکلات، قصیدههای جانسوز سر داده میشود! همین… .
دیدگاه بسته شده است.