حرفهای خودی و بیخودی ساعت خواب! با عرض پوزش از خوانندگان گرامی، خواستیم عرض کنیم که این شماره از خودی و بیخودی، حرف زیادی برای گفتن ندارد و مثل بقیه مطالب خودی و بیخودی که حرفهای زیادی برای گفتن نداشته است، نیست! بنابراین اگر وقت و فرصت تکرار مکررات و غرولندهای همیشگی و حرص […]
حرفهای خودی و بیخودی
ساعت خواب!
با عرض پوزش از خوانندگان گرامی، خواستیم عرض کنیم که این شماره از خودی و بیخودی، حرف زیادی برای گفتن ندارد و مثل بقیه مطالب خودی و بیخودی که حرفهای زیادی برای گفتن نداشته است، نیست! بنابراین اگر وقت و فرصت تکرار مکررات و غرولندهای همیشگی و حرص خوردنهای الکی و مفتی را ندارید، این نوشتار را هم مثل بقیه با حوصله و دقت بخوانید، اگر چیزی عاید و واصل نشود، چیزی هم از دست نمیدهید!
در خبر است که زمزمههای کمبود گاز امسال زودتر از بقیه سالها به گوش میرسد و انقریب است که مازوتسوزی که نهایتاً چهل، پنجاه روز در سال سهم نیروگاهها و آلودگی سمی و پرمصیبت آن سهم برخی کلانشهرهاست و بیگازی یک یا حتی دو روز در هفته شهرکهای صنعتی، امسال هم زودتر از بقیه سالها تشریف میآورند و هم دیرتر تشریف خواهند برد، حالا این احتمال و پیشبینی است، شاید هم شایعهای بیاساس باشد و بعید نیست که امسال برخی از نیروگاهها از اواسط آبان تا اواسط اسفند روی شاخ جناب مازوت بچرخد و حضور پررنگ آلودگی این روزها در شهرهای اصفهان و تهران که حتی در بخشهایی پا را از قرمز هم فراتر گذاشته است، حکایت سالی که نکوست از بهارش پیداست، باشد و بنابراین باید به جمیع عزیزان و متولیان و مدیران و برنامهریزان و هر کسی که در سالهای گذشته قول رفع آلودگی و وعده پایان کمبود گاز را داده بودند، عرض کنیم که ساعت خواب، صبح عالی، متعالی!
صادرات فرش ایران که روزی در رتبه اول جهان قرار داشت و بیش از نیمی از فرشهای دستباف صادراتی دنیا را به خود اختصاص میداد، در یک عملیات و پروژه چند ۱۰ ساله و با تلاش و کوشش و همچنین تداوم خستگیناپذیر قوانین و مقررات و مدیریت و برنامهریزی و سیاستگذاری و ایضاً تحریم و فشار و مهمتر از همه زیر سایه بلند یله و رهاشدگی و فقدان تدبیر و تأمل و کاردانی بسیاری از عوامل داخلی و خارجی به گفته یکی از بزرگان این عرصه، آنقدری کم و کوچک و نحیف شده است که بهتر است بگوییم چیزی از او باقی نمانده و عمر دور و دراز و با افتخار این هنر بیبدیل، روبه پایان است که وقتی رتبه اول و دوم و سوم صادرات فرش در دنیا به هند و پاکستان و نپال رسیده است، معلوم است با خودمان و فرش و صادرات و برنامهریزی و سازماندهی چه نسبت و تناسبی داریم و بهتر است یک ساعتِ خواب غلیظ و صبحبخیر لطیف هم به همه دوستان و سروران و همراهان از تاجر و دلال و واسطه و بقیه بزرگان بالادستنشین مربوطه در این حوزه، عرض کنیم که مبادا کسی فکر نکند خدایناخواسته قدرناشناسی کردهایم!
لوازم خانگی هم که به یمن حمایتهای بیدریغ از تولید داخلی هر روز بر قیمتهایش افزوده میشود، چند روز پیش نمایشگاه بینالمللی هر ساله خود را برگزار کرد و حضور پررنگ و قدر قدرت شرکتهایی که همه چیز بودند غیر از تولیدکننده و سازنده واقعی، آنچنان بود که بهنظر میرسد اساساً دو، سه تولیدکننده (آن هم خدا میداند!) در این صنعت وجود دارند و بقیه یا کالاهای خود را به ایشان سفارش میدهند و اصطلاحاً فقط برند هستند و یا صرفاً زحمت برچسب و نام و پلاک ایرانی و ساخت ایران را میکشند و بقیه را به دستان با کفایت خاوردوریهای چشمبادامی و یا غربیهای مو قشنگ میسپارند! به هرحال نبود برخی برندهای مطرح بازار در این نمایشگاه و نمایان شدن ادامهدار بودن ارهکشیهای فیمابین و اینکه این بازار انحصاری هر روز یک قیمت هم، نتوانسته دلهای بزرگان مدعی را به هم نزدیک کند و حضور پررنگ قطعهسازان همان کشورهای خاور دور که تقریباً یک نیم سالن بزرگ را در دهها غرفه به خود اختصاص داده بودند، کاملاً مهر تأییدی بود بر ساخت صفر تا صد لوازم خانگی در کشور عزیزمان و اینکه حمایت تمامقد از کالای ایرانی میتواند چه نتایجی در پی داشته باشد و فقط این میان سازندگان و صنعتگران واقعی هستند که باید سنگ زیرین آسیا باشند!
هوشنگخان
دیدگاه بسته شده است.