در ستایش ناترازی!

                                            حرف‌های خودی و بی‌خود در ستایش ناترازی! باور بفرمایید این عبارت ناترازی از آن اختراعات ناب بشری و ابداعات عالی مدیریتی و نشان از چشمه‌های خلاقیت بی‌بدیلی است که همین‌ طور و دم به ساعت در حال جوشش است و بدون تعارف باید گفت؛ در مقابل آن باید به احترام ایستاد، کلاه از سر […]

                                            حرف‌های خودی و بی‌خود

در ستایش ناترازی!

باور بفرمایید این عبارت ناترازی از آن اختراعات ناب بشری و ابداعات عالی مدیریتی و نشان از چشمه‌های خلاقیت بی‌بدیلی است که همین‌ طور و دم به ساعت در حال جوشش است و بدون تعارف باید گفت؛ در مقابل آن باید به احترام ایستاد، کلاه از سر برداشت و تا کمر خم شد!

میزان تولید بنزین با مصرف آن، جور نیست و کم و کسری دارد، نامش را می‌گذاریم ناترازی، چون هم عبارت شیک و مجلسی است و هم اینکه اساساً آنقدر‌ها منفی و توی ذوق‌زن نیست، تولید گاز و برق که هر سال در فصل زمستان و تابستان قول افزایش آن برای سال آینده را می‌دهیم، همیشه و طی سالیان، کمتر از مصرف است و ابتدا از صنایع بزرگ شروع کردیم و کم‌کم کار به شهرک‌های صنعتی و قطب‌های صنعتی کشیده شد و هر سال در تابستان برق ایشان را یک روز و حتی دو روز در هفته و در برخی اوقات کل هفته و برای چند هفته، قطع شد و در زمستان هم همین سیاق برقرار بود، فقط گاز جای برق را گرفته بود تا جناب برق مدتی استراحت کرده و خستگی از تن به در کند و نام این شرایط را ناترازی گاز و برق گذاشتیم تا مبادا کسی خدای‌ناخواسته فکر کند، کم و کسری و عدم تحقق و وعده و شعار‌ها و کم‌کاری و این قسم چیزها، کار را به اینجا کشانده است!    میزان برداشت از منابع آبی و زیاده‌روی در اختصاص آن به فلان صنعت و شهر و فرستادنش به کوه و تپه‌ها برای تولید بهمان میوه و کشت محصولات آب‌بر و یا انتقال آن از یک حوضه پرتنش به حوضه بدون مشکل دیگر و عدم اختصاص حقابه محیط‌زیست و خشک شدن رود‌ها و دریاچه و تالاب‌ها و سرزمین‌های مختلف و خالی شدن سفره‌های زیرزمینی از آب و فرونشست زمین و هزار و یک مشکل دیگر را بدون آنکه خم به ابرو بیاوریم و از هیبت و عظمت معضل و فاجعه پیش آمده ترسی در دل راه بدهیم و تره‌ای برای قول و وعده‌هایمان خرد کنیم، می‌فرماییم دچار ناترازی آبی شده‌ایم!

کلاً این جناب ناترازی چیز خوبی است، حتی برای ورشکستگی‌های برخی مؤسسات اعتباری و بانکی هم از آن استفاده می‌کنیم، تا معلوم شود که چه لغت پرمفهوم و کاربردی است، کلاً هر جا نتوانیم از کمبود، کسری، ورشکستگی، ناتوانی، ضرر و زیان، کن‌فیکونی، بی‌نظمی، بی‌مدیریتی، عدم کاردانی و… صحبت کنیم و نخواهیم حرفی از آن‌ها بزنیم، با همین یک عبارت کل موضوع را فیصله می‌دهیم برود پی کارش!

مثلاً همین بودجه سنواتی را نگاه کنید، در قدیم به کمبود درآمد‌ها نسبت به مخارج و یا عدم تحقق درآمدهای پیش‌بینی شده در مقابل اعتبارات متعهد شده، کسری بودجه می‌گفتند و یا اینکه وقتی که تخصیص بخشی از اعتبارات به جای آنکه از درآمدهای پیش‌بینی شده دولت باشد، ناچار به‌وسیله استقراض از بانک‌ها تأمین می‌شد، نامش تأمین کسری بودجه و یا استقراض از بانک‌ها بود، ولی همه این‌ها این روز‌ها نام ناترازی بر روی خود گذاشته‌اند، ناترازی بودجه، ناترازی منابع و مصارف، ناترازی مالی بین‌ بانک‌ها و دولت و…!

از این دست مثال‌ها زیاد است، از آب و گاز و برق و اعتبار و سرمایه و گاز مایع و سوخت و بانک و بودجه و صندوق‌های بازنشستگی گرفته تا آبخوان و محیط‌زیست و هوا و مازوت‌سوزی و تولید و توزیع و واردات و صادرات و بیمه و مالیات و… در هر کجا اوضاع قمر در عقرب می‌شود، حساب‌ها جور در نمی‌آید و وعده و قول و شعار‌ها محقق نمی‌شود و یا ما حرفی می‌زنیم ولی عمل و فعل و بازار و اقتصاد راه خودشان را می‌روند، جناب ناترازی از راه می‌رسد و خود را در پیشوند و یا پسوند امورات ذکر شده جای می‌دهند و همچین بفهمی نفهمی، همه چیز ختم بخیر می‌شود! چون همگان متوجه می‌شوند که نهایت کار یک ناترازی است که با کمی دستکاری در ریگلاژ و نمودار و آمار و غلظت وعده و شعار و این قسم چیز‌ها به سرعت بهبود پیدا کرده و تراز و گل و بلبل می‌شود!

هوشنگ‌خان