آینده‌انگاری یا آینده‌نگاری!

آینده‌انگاری یا آینده‌نگاری!  قبل از هر چیز باید معروض دارم که: اگر، هوشنگ‌خان بعضی مواقع حرف‌هایش حساب و سخنانش جدی از آب در می‌آید، دست خودش نیست، نا پرهیزی می‌کند، اگر حرفش به دلتان نشست، شما این نا پرهیزی‌ها را به دل نگیرید! و اما بعد…      از قدیم‌الایام گفته‌اند که آرزو بر جوانان عیب […]

آیندهانگاری یا آینده‌نگاری!

 قبل از هر چیز باید معروض دارم که: اگر، هوشنگ‌خان بعضی مواقع حرف‌هایش حساب و سخنانش جدی از آب در می‌آید، دست خودش نیست، نا پرهیزی می‌کند، اگر حرفش به دلتان نشست، شما این نا پرهیزی‌ها را به دل نگیرید!

و اما بعد…

     از قدیم‌الایام گفته‌اند که آرزو بر جوانان عیب نیست، خب ما هم از آنجا که قبول داریم، قدیمی‌ها حرف‌هایشان بی‌حساب و کتاب نبوده و اگر چیزی گفته‌اند و نوشته‌اند، حتماً حکمت و ظرافت و وجه تسمیه‌ای داشته‌است، بنابراین به برخی جوانان جویای نام و کار حق می‌دهیم که کلی آرزوهای دور و دراز داشته باشند و برای خودشان نقشه‌ها بکشند و در خیالشان پست و مقامی داشته و پولشان از پارو بالا رفته و ریخت و پاشی داشته باشند. اما براساس همان اصل قبول داشتن حرف قدیمی‌ها، باید به ایشان عرض کنم که اگر قرار باشد دلتان را به مدرک و هوش و تعریف و تمجید دیگران، یا زور و زر پدر و عقل‌کلی خودتان یا شانس و بخت و اقبال بلند و این قسم چیز‌ها خوش کنید و گوشتان به همت و سخت کوشی و گرفتن مشاوره و قاعده و قانون و نردبان پله‌پله، بدهکار نباشد، همان قدیمی‌ها همچنین فرموده‌اند که: باش تا دولت بختت بدمد!

    اگرچه از بدو تولد همه برایتان دست به‌ سینه ایستاده‌اند و هرچه گفتید و خواستید، دو دستی تقدیم کردند و اگر هم نتوانستند و یا نخواستند اوامر جنابتان را اجرا نمایند، چنان آتشی سوزاندید و شر و شوری به پا کردید که با هر مصیبتی شده، اسباب آرامش و راحتی شما را فراهم کردند و همواره با همت بلندی که در فشار و تهدید و بعضاً مظلوم‌نمایی و آه و شیون داشتید، به مراد دلتان رسیدید؛ ولی، زین پس، اما دارد! باید حواستان را ششدانگ جمع کنید که آدم‌های خارج از خانه و خانواده، این حرف‌ها حالیشان نیست و اگر صناری برایشان سود و منفعت نداشته باشید، دیناری کف دستتان نمی‌گذارند، اگر کلی هم سواد داشته باشید و روز و شب هم زحمت بکشید و برایشان کارهای شاق بکنید ولی باز حواستان ششدانگ جمع نباشد، آن موقع هم‌، چیزی عایدتان نمی‌کنند! آنقدر نور چشمی و آقازاده و آشنا و روشنا و صنم هست که شما این میان یا سمن هم نباشید.

از ما می‌شنوید اول از همه کلاه مبارک را قاضی کنید و خودتان را نسبت به فضای جامعه و کسب و کار، آپ‌تو‌دیت نمایید، بعد که دو ریالی‌تان افتاد که این تو بمیری از آن تو بمیری‌ها نیست، به‌طور اساسی و کف بر هوای کارمندی و کارشناسی و میز و صندلی اداره و سازمان‌های دولتی و شبه‌دولتی را از سر بیرون کنید، دست بر زانو زده و از جا بلند شوید و از گرفتن مشاوره و گوش دادن به حرف بزرگ‌ترهایی که دستی در آتش دارند، غافل نشوید و در روزگاری که همه و خصوصاً هم‌دوره‌ای‌های شما از کار فنی و صنعتی، رویگردانند، شما بهتر است بر خلاف موج حرکت کنید، که با همه اوضاع بیکاری و رکود، کار همیشه برای آدم کارکن آن هم تحصیلکرده باهوش و حرف گوش کن، وجود دارد.

    البته لطفاً عجله نفرمایید، نمی‌خواهد پله‌ها را سه تا یکی طی نمایید، از حواس جمعی و نوآوری و حل مسایل سخت نترسید و جلو بروید، هر چه تلاش و صبر داشته باشید، جای دوری نمی‌رود، کم‌کم برای خودتان ارج و قربی به هم می‌زنید و حرفتان پیش اهل فن خریدار پیدا می‌کند و عیارتان قیمت پیدا می‌کند، آنگاه می‌توانید برای خود که هیچ برای دیگرانی هم که چون شما، دست از آینده‌انگاری برداشته‌اند و تکلیفشان را با خودشان و اطرافشان معلوم کرده‌اند، آینده‌نگاری هم بکنید.

 

 هوشنگ خان