یک ناتمام دبش!

                                            حرف‌های خودی و بی‌خود یک ناتمام دبش! راستش را بخواهید می‌خواستیم راجع به کارهایی که در این چند ساله شروع شده ولی ناتمام مانده است، صحبت کنیم. دیدیم تعداد آن‌ها آنقدری هست که از حوصله من نویسنده و شمای خواننده خارج باشد، بنابراین تصمیم گرفتیم به سراغ کارهایی که سنگ‌بنایش در این چندساله گذاشته […]

                                            حرف‌های خودی و بی‌خود

یک ناتمام دبش!

راستش را بخواهید می‌خواستیم راجع به کارهایی که در این چند ساله شروع شده ولی ناتمام مانده است، صحبت کنیم. دیدیم تعداد آن‌ها آنقدری هست که از حوصله من نویسنده و شمای خواننده خارج باشد، بنابراین تصمیم گرفتیم به سراغ کارهایی که سنگ‌بنایش در این چندساله گذاشته شده و به خوبی جلو رفته و به خوشی پایان یافته است، برویم که از قضا از آنجا که اطلاعات ناقص ما همیشه مزاحم و دست و پاگیرمان شده است، این‌بار هم بر همان سیاق معمول، دست ما را در این بزنگاه خالی گذاشته و به‌خاطر اینکه ما سرافکنده و مغموم و ناراحت و شرمنده بشویم، کار اکمل و تمامی از جستجوی مفصل ذهن و مغزمان استخراج نشد که نشد که نشد!

البته این را بگویم که در مواردی که قرار بوده جیب خلق‌ا… و ایضاً اعصاب و روان ایشان و در نهایت معیشت، دچار داستان و گرفتگی شود کار‌ها به سنت معمول، عنایتی نداشته و تمام و کمال به اجرا درآمده و تکمیل گردیده‌اند، فی‌المثل همین قصه مردمی‌سازی اقتصاد که در آن قیمت‌ها به نحو شایسته و بایسته‌ای چند برابر شده و به پرواز درآمدند، یا همین حذف مستمر و شتابان آرد یارانه‌ای و رواج و فَت و فراوانی نان‌های آزاد که جوری برنامه‌ریزی و به نتیجه رسید که حتی قبل از آنکه مسئولین آن را تأیید و قبول فرمایند، به اجرا درآمد و چندصباحی بعد، جنابان متولی، مهر تأیید بر آن زدند!

افزایش سن بازنشستگی جهت جبران کم و کسری و نزدیک به ورشکستگی بودن صندوق‌های بازنشستگی و جبران مدیریت ناکارآمد و مصیبت‌افزای این صندوق‌ها، یکی دیگر از اقدامات تمام و کمال است که به خوبی شروع گردید و حتی مهر قانون برنامه هفتم توسعه هم در ذیل آن درج گردید تا کمترین احتمالی از عدم انجام آن خاطر هیچ عزیز دغدغه‌مندی را نیازارد و فقط عده‌ای معدودی کارگر و کارمند چند سالی بیشتر به مام‌میهن خدمت کنند و ایام پیری و بازنشستگی و رکود و احتمالاً افسردگی و دِپرسی کوتاهی را داشته و شیرینی زندگی را بیشتر و بیشتر احساس نمایند.

این سناریو عدم افزایش میزان حقوق و دستمزد به نسبت تورم رسمی و اعلامی (تورم واقعی و غیراعلامی را که کلاً کسی نه قبول دارد و نه گردن می‌گیرد) هم یکی دیگر از مواردی است که هیچگاه با خطا و مشکل مواجه نشده و هر ساله با بهترین شکل ممکن به انجام می‌رسد و حتی دیده شده است تلاش‌ها و تحرکات برخی افراد که می‌خواهند آن را در طول سال مورد هجمه قرار دهند هم با مانورهای مناسب و قدرتمندانه، خنثی شده و مر برنامه و هدف دستخوش هیچ تغییر نمی‌شود.

یا همین سقف معافیت مالیاتی که برای کارکنان و کارگران جوری طراحی شده است که عملاً حقوق در حول و حوش حقوق اداره کاری مالیات ندارد و اگر حقوق نسبت به هزینه‌های زندگی کمی تا قسمتی متناسب باشد، جناب مالیات از راه می‌رسد و از ۴۵۰ هزار تا چهارمیلیون و ۵۰۰ هزار تومان به نسبت حقوق دریافتی مالیات می‌گیرند که مبادا کارمند و کارگر جماعت بتواند به گرد پای تورم افسارگسیخته برسد و یا معیشت از پا افتاده را سرپا نماید وای به اینکه خدای‌ناخواسته فکر مسموم و مذموم پس‌انداز به خاطرش برسد!

البته این را هم بگویم که کارهای زیاد و منحصربه‌فردی در این کشور انجام شده است که آنقدر مهم و ارزشمند و زیاد بوده است که هیچ کسی را یارای برشمردن آن‌ها نیست و ما با این بضاعت اندک خود و عینک بدرنگی که به چشم زده‌ایم، فقط یاد گرفته‌ایم نیمه خالی لیوان را ببینیم که ماشالا حسابی رشد کرده و خودش برای خودش لیوان تمام قدی شده است!

داشتم در لغت‌نامه معنی دبش را جستجو می‌کردم، به معانی جالبی برخوردم که گفتم با شما هم در میان بگذاریم، تلخ وش، گس، تمام عیار، کامل، زبان گز و… هرچه فکر می‌کنم این تلخی و شوری و زهرماری و مصیبت فاجعه دلاری چای، با کامل و تمام‌عیار و آخر و رکوردداری بی‌مانند آن، در تطابق و تناظر و تناسب اقدام و عمل و نام و نشان هم خارق‌العاده و استثنائی است…!

هوشنگ‌خان