اینکه عنوان یکی از مطالب خودی و بیخودی، راه و بیراه باشد که نوعی تناسب و هماهنگی را بین نام و عنوان به ذهن شما خواننده گرامی، متبادر میکند، اصلاً و ابداً عمدی نبوده و همینطور سهوی و یهویی دیدیم این عنوان خوب است آن را انتخاب کردیم، حالا شما بعد از خواندن ادامه مطلب […]
اینکه عنوان یکی از مطالب خودی و بیخودی، راه و بیراه باشد که نوعی تناسب و هماهنگی را بین نام و عنوان به ذهن شما خواننده گرامی، متبادر میکند، اصلاً و ابداً عمدی نبوده و همینطور سهوی و یهویی دیدیم این عنوان خوب است آن را انتخاب کردیم، حالا شما بعد از خواندن ادامه مطلب ممکن است برداشت دیگری بفرمایید، نظر شخصی شماست و بنده در امورات شخصی هیچ احدی از آحاد این ملک، دخالت و ورود و اظهارنظر نمیکنم!
بعله! جانم برایتان بگوید که این جناب ناترازی که در چند مطلب پیش عرض کردیم، عبارت سانتیمانتال و شیک و مجلسی ساخته و پرداخته شده برای بیان وضعیت نابهنجار و تأسفباری بهنام ورشکستگی و کم و کسری و بعضاً از همپاشیدگی است، ظاهراً بیش از حد فعالیتشان زیاد شده و به خیلی از گوشه و کنار اقتصاد و صنعت و تجارت و قسعلیهذا سَرک میکشند و خودی نشان میدهند از وضعیت آب و برق و گاز و بنزین گرفته تا بودجه و اعتبارات و منابع و مخارج، که در راستای همین حضور حماسی و بیبدیل خود در عرصه این ملک، چندین سال است که میهمان ویژه صندوقهای بازنشستگی خصوصاً صندوق بازنشستگی تأمیناجتماعی شده است و کار را جوری به خنس رسانده است که دوستان تصمیمساز و تصمیمگیر به جای آنکه فکری به حال آن کرده و مشکل را ریشهای و اصولی حل کنند، به سراغ افزایش سن بازنشستگی رفته و اینبار هم از جیب و هم از عمر و وقت و انرژی خلقا… برای حل مشکلاتی که بهواسطه مدیریت ناکارآمد و فشل و یله و رهاشدگی و… بهوجود آمده است، مایه گذاشتهاند و از قضا اینگونه بهنظر میرسد که دوستان خیلی هم به این تدبیر شایسته و بایسته افتخار میکنند و آن را تنها راه بیبدیلی عنوان میکنند که لابد ایشان کشف کرده و شاید هم اختراع فرمودهاند!
اینکه امید به زندگی افزایش یافته و منابع مالی تأمین نمیشود حرف درستی است ولی ظاهراً عزیزان مسئول فقط و فقط ششدانگ حواس خود را به افزایش سن امید به زندگی، نثار کرده و همین یک عامل را باعث و بانی عدم تأمین منابع مالی میدانند، بماند که همین چند ماه پیش بود که مسئولین تأمیناجتماعی اعلام کردند که نزدیک به دو میلیون بر تعداد بیمهشدگان اضافه شده است که این خودش نشانهای است برای افزایش درآمد این سازمان عریض و طویل.
به هرحال اینکه در هر مشکل و معضلی به جای تدبیر و برنامهریزی و پیدا کردنهای راهحلها و بهبود مستمر و افزایش بهرهوری و هزار و یک راه دیگر، اولین چیزی که بهفکر برخی از مسئولین میرسد، جبران مافات و کسریها از جیب خلقا… است، نتیجهاش این شده است که خلقا… بینوا هم هر روز ضعیفتر و نحیفتر میشود و رکود و تورم و اینگونه امور بهصورت همزمان و هماهنگ اوضاع بیریخت معیشت خلقا… را بهوجود میآورد.
از آنجا که بالاخره ما هم هوشنگخانی برای خودمان هستیم و دوستان انتظار دارند کما فیالسابق راهحلهای درجه یک و درستدرمان بدهیم، از همین تریبون عرض میکنیم که جناب تأمیناجتماعی، عجالتاً ششدانگ حواسش را بدهد به صدر تا ذیل بیش از ۱۶۰ شرکت زیرمجموعه شستا و برای هریک از آنها به فراخور حال و با استفاده از متخصصان و مشاوران کاربلد دلسوز و متعهد، نسخههای افزایش درآمد و عبور از بحران و بهبود و تحول و رشد و کاهش هزینهها و کم شدن زیان انباشته و افزایش سود سالیانه و حتی فروش برخی از آنها و… را بپیچد که از همین رهگذر بخش مهمی از این ناترازیها جبران شده و شاید هم بهطور کلی حل و فصل شود.
همین سرکوب دستمزد کارگری در هر سال که خیلی کمتر از تورم تأیید و مصوب و ابلاغ میشود، یکی دیگر از متهمین ردیفهای اول است که باید برایش فکری کرد که هم کمی آب زیر پوست کارمند و کارگر برود و هم حق بیمهها تا حدی تپلتر شده و بخشی از بار کم و کسریها را بر دوش بگیرد.
دیدگاه بسته شده است.