بارگذاری روی دوش مردم! خودمان هم در کار خودمان ماندهایم، البته منظور از خودمان، خلقا… ایرانی جماعت میباشد و نه خودمان به خودی خودمان! باورمان هم نمیشد که روزی هریک از ما بتوانیم این همه بار اضافی را یک تنه تحمل کنیم و گوشهای سنگین، صدایمان را نشنود! حالا نمیگوییم همه، ولی شکر خدا برخی […]
بارگذاری روی دوش مردم!
خودمان هم در کار خودمان ماندهایم، البته منظور از خودمان، خلقا… ایرانی جماعت میباشد و نه خودمان به خودی خودمان!
باورمان هم نمیشد که روزی هریک از ما بتوانیم این همه بار اضافی را یک تنه تحمل کنیم و گوشهای سنگین، صدایمان را نشنود! حالا نمیگوییم همه، ولی شکر خدا برخی از مسؤولین و رؤسای محترم یا بهدنبال دیوار کوتاه میگردند و یا خرج دم و دستگاهشان زیاد است و اعتباراتشان کم! شاید هم دلشان نمیخواهد از کیسه صدارت و وزارت و سازمان و نهادشان چیزی کم و کسر بشود. البته به هر دلیلی که هست، خیلی فرقی ندارد، مهم این است که جیبهای مفلس ما را با چاه نفت و یا شاید هم میدان نفتی اشتباه گرفتهاند که هر کسی تحمل باری را ندارد و یا زبانمان لال هنر کارکردن ندارد و یا زرنگ تشریف داشته و شلوغ پلوغی و شیر تو شیری چیزی را، غنیمت شمرده و بار و کار و مسؤولیتی را که خود باید به دوش بکشد، با هر ترفند و نقشه و قانون و لایحه و مقررات و یا با ضرب و زور و شاید هم تکریم و تعریف و از همه پرکاربردتر از روش «کی بود کی بود من نبودم» با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن، هر چیزی که دم دستش برسد و هر هزینهای را صلاح بداند، زحمتش را میاندازد روی کول خلق ا… همیشه حاضر یراق!
حال این بار اضافی و هزینه مضاعف هر چیزی میتواند باشد، از هزینه بیمه ۳۰ درصد حقوق گرفته تا هزینه کمکهای اجباری مردمی تحصیل رایگان فرزندان، پولهایی که به جای آن که جیب به جیب شود، کارت بهکارت میشود و سودش در جیب بانک محترم میرود و هزینهاش بهصورت پلکانی و نردبانی از جیب خلق درمیآید! هزینههای نو به نو که زحمت تراشیدنش را دستگاهها و نهادها میکشند و یکی پس از دیگری از راه میرسند، فقط مانده است پرداخت هزینه جواب سلام دادن به ارباب رجوع، که اگر ملت از خیر سلام کردن نمیگذشتند، لابد برایش ماده واحدهای، بندی یا نیمبندی دست و پا میکردند!
حکماً، دولت ندار است و بیمه بیمار و بانکها بدهکار و دستگاهها، گرفتار و خیلیهای دیگر، خیلی چیزهای دیگر! و این وسط هم کلی آدم بنده خدا هست که بهصورت خودجوش آماده هستند کم وکسریها را جبران کنند و دعاگوی ایشان باشند.
البته جای بسی خوشوقتی است که میل و رغبت وافر برخی مسؤولان به بارگذاری روی دوش خلقا…، بهطور قابل تقدیری در بین بخش خصوصی و نیمه خصوصی جاری و ساری است. از دادن تاوان نداشتن پول خرد گرفته تا هزینه نایلون و پاکت خرید فروشگاهها، از تعویض کار شدن تعمیرکارها، تا دادن پول قطعه اصلی و گرفتن قطعهای که اصلاً اصلی نیست! جماعتی که خرج ریخت و پاشهایشان را باید مشتری بیخبر از همه جا بدهد و هنگام گران شدن کالا در بازارهای جهانی، آنلاین هستند و بهنگام ارزانی دیسکانکت میشوند!
اینجانب، ضمن استقبال و تشکر از اینکه چون مایی را قابل دانسته و در هر شرایطی اعتماد کرده و جیب ما را جیب خودتان فرض کردهاید به عرض مبارک همه فعالان عرصه بارگذاری و کولیبگیر و حواسجمع، میرسانم که شک به دل نازک خود راه ندهید که ما همچنان آمادهایم و هیچگاه کمر خم نخواهیم کرد و اگر در گوشهکناری، پشت بند و تبصرهای یا لایحهای، هنوز میتوانید بار اضافی لود (Load) بفرمایید، مضایقه نکنید که جداً از دستتان دلخور میشویم… .
هوشنگ خان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.