چرا نامزد حزب سوم آمریکا برای بازشماری آرا اصرار دارد؟

    روزی دیگر و یک درخواست بازشماری دیگر از جیل استین. نامزد حزب سبز ۲۰۱۶ روند نظارت بر بازشماری آرا در ویسکانسین را آغاز کرده است. او به میشیگان نیز خواهد رفت پس از این که در پنسیلوانیا به او گفته شد، مهلت برای بازشماری آرا به پایان رسیده است.به گزارش سایت دیپلماسی ایرانی، […]

    روزی دیگر و یک درخواست بازشماری دیگر از جیل استین. نامزد حزب سبز ۲۰۱۶ روند نظارت بر بازشماری آرا در ویسکانسین را آغاز کرده است. او به میشیگان نیز خواهد رفت پس از این که در پنسیلوانیا به او گفته شد، مهلت برای بازشماری آرا به پایان رسیده است.به گزارش سایت دیپلماسی ایرانی، استین در این تلاش دون‌کیشوت‌وار امیدوار است چه به دست بیاورد؟ شانس برای تغییر نتایج در ایالت‌ها وجود دارد. به صورت معمول نامزدهای شکست خورده ممکن است چند صد رأی در بازشماری به دست آورند. این یکی از دلایلی است که ال‌گور در سال ۲۰۰۰ در فلوریدا تقاضای بازشماری کرد. در آن سال ال‌گور رقابت در فلوریدا را تنها با اختلاف ۵۳۷ رأی به جورج دبیلیو بوش واگذار کرد در حالی که هر کدام ۶میلیون رأی داشتند. هرچند حاشیه امنیت پیروزی ترامپ در ویسکانسین به اندازه کافی است و اعداد چندان نزدیک نیست.۲۲هزار و ۱۷۷ رأی بیش‌تر از کلینتون در ویسکانسین و ۱۰هزار و ۷۰۴ رای بیش تر در میشیگان.

بسیاری از دموکرات‌ها در سال ۲۰۱۶ شکست را پذیرفته‌اند. تیم کلینتون نشان داده که بخشی از فرایند درخواست بازشماری آرا توسط استین خواهد بود اما از نظر آن‌ها انتظاری برای تغییر وجود ندارد. به هر حال آن‌ها تنها کمپین انتخاباتی هستند که می‌توانند از شمارش مجدد آرا نفع ببرند و فشاری هم برای این موضوع وارد نمی‌کنند.

جدا از این واقعیت که این کار آب در آسیاب چه کسی می‌ریزد دلایل اندکی وجود دارد که بازشماری را برای استین و حزبش منطقی جلوه دهد. اول به خود حزب سبز فکر کنید: استین بیش از دو برابر پولی که در جریان مبارزات انتخابی توانست جمع کند در تلاش برای بازشماری آرا به دست آورد. درست است که از نظر فنی، استین نمی‌تواند از این پول در مقاصد دیگری جز بازشماری آرا استفاده کند اما او می‌تواند از این اعتبار برای ترویج خود و حزب سبز بهره ببرد بدون این که از خطوط قانونی عبور کند. شاید مهم تر از همه گسترش فهرست کمک‌کنندگان استین برای آینده باشد.

ترکیب این عوامل شوکه‌کننده با بحث‌های ویکی لیکس مبنی بر دخالت روسیه در انتخابات آمریکا و تئوری‌های توطئه عمومی در مورد دستگاه‌های رأی‌گیری که هر ۴ سال در بین حزبی که شکست می‌خورد معمول می‌شود، تقاضا برای مداقه و بررسی مجدد نتایج را بیش‌تر کرد. حقیقت این است که کلینتون با کناره‌گیری و اذعان سریع بر پیروزی حریف تأیید کرد که دموکرات‌ها در دل خود ترس‌هایی از شکست داشتند. اگر کلینتون حقیقتاً پیروز شده بود باید دورتادور ترامپ را می‌گرفت و او را به جرم خیانت عظیم تسلیم می‌کرد. اگر او واقعاً شکست خورد این روح عدم مبارزه طلبی برای چیست؟ استین موقعیت خود و حزب سبز را به عنوان نیرویی شجاع در این سناریو تثبیت کرده است.

بی‌اعتمادی لیبرال‌ها از کلینتون و خشم از کنار گذاشته شدن ضلع سوم مبارزات انتخاباتی برنی ساندرز در انتخابات مقدماتی حزب دموکرات به نفع کلینتون، به استین کمک کرد که از آستانه یک میلیون رأی در ماه نوامبر عبور کند. این عدد از نامزد آزادیخواه گری جانسون کم‌تر است اما بهترین عملکرد حزب سبز از سال ۲۰۰۰ و زمان رالف نادر را رقم زد. عملکرد نادر در سال ۲۰۰۰ به عنوان فردی مدافع حقوق مصرف‌کنندگان به شکست دموکرات‌ها در برابر جورج دبیلیو بوش انجامید. در آن سال نیز بوش آرای عمومی را از دست داد اما با توجه به آرای الکترال به پیروزی رسید.

استین آن قدری رأی در ویسکانسین و میشیگان به دست آورد که می‌توانست حاشیه پیروزی ترامپ بر کلینتون را خراب کند. می‌شود او را همان قدر برای انتخاب شدن ترامپ سرزنش کرد که نادر را برای انتخاب شدن بوش سرزنش کردیم. نامزدی او بالانس سودمند به نفع دموکرات‌ها را برهم زد.

شناخته شدن استین به عنوان رهبر بازشماری آرا، تبدیل او را به یک نادر دیگر برای بهره‌کشی توسط دموکرات‌ها را مشکل می‌کند. استین یک ایده‌آلیست است و طرفداران او غیرقابل انکار هستند. اما حتی یک ایده‌آلیست هم می‌تواند گاهی اوقات یک فرصت طلب باشد.