حرف‌های خودی و بی‌خودی ما خوبیم، چشم‌‌ها را باید شست! ما که از روز ازل می‌گفتیم که دو صد گفته چون نیم‌کردار نیست و ایضاً رنگ رخسار نشان می‌دهد از سِر ضمیر و از این قسم حرف‌های درجه یک و بی‌همتای قدیمی‌‌ها که از خیلی از حرف‌های جدید ما امروزی‌ها، نوتر و شنیدنی‌تر است. […]
حرف‌های خودی و بی‌خودی
ما خوبیم، چشم‌‌ها را باید شست!
ما که از روز ازل می‌گفتیم که دو صد گفته چون نیم‌کردار نیست و ایضاً رنگ رخسار نشان می‌دهد از سِر ضمیر و از این قسم حرف‌های درجه یک و بی‌همتای قدیمی‌‌ها که از خیلی از حرف‌های جدید ما امروزی‌ها، نوتر و شنیدنی‌تر است. برای همین باز هم عرض می‌کنیم، آن جناب کاسب و کارمند و فلان تعمیرکار و فروشنده آنلاین و آفلاین و حضوری و شاید هم بهمان پزشک و مهندس و وکیل و صاحب‌نظر، اگر می‌خواهند از کار خود، دانش خود، قیمت کالا و خدمات و یا هنر و کفایت خود تعریف کرده یا از آن دفاع کنند، بهتر است به این ضرب‌المثل‌‌ها التفات ویژه داشته باشند، و اجالتاً زور زیادی هم بابت اینکه با حرف و ادعا و حرافی و سخن‌درمانی و بزرگ‌نمایی و تبلیغات، حرف خود را به کرسی نشانده و خود را صاحب مهارت و انصاف و توانمند و همدل و همراه جا بزنند، نزنند! که خانه پرش اگر خلق‌ا… چهار صباحی آن را قبول کرد و اعتماد نمود، دیر یا زود معلوم می‌شود که هر کسی چند مَرده حلاج است و سره از ناسره باز شناخته خواهد شد!
البته این را بگویم که برخی از عزیزان پیش گفته خیلی زود، نکته را گرفتند و برای تثبیت هنر و کفایت و انصاف، ابزار حرف را کنار گذاشته‌اند و روش مؤثر و کاراتری را برگزیده‌اند که البته استفاده از آن مسبوق به سابقه بوده و همواره در کف اختیار مجریان و مدیران و متولیان بوده است!
اینکه وقتی به کیفیت و یا کمیت کالایی ایراد وارد می‌کنی و یا از هنر و مهارت فلان تعمیرکار گله و شکایت می‌کنی و یا قیمت را بر نمی‌تابی و به فروشنده شکایت می‌بری و یا از نبود کارتخوان و اخذ وجه نقد، گله و شکایت کرده و یا هنر و مهارت علمی و کاری آنقدری نبوده که نتیجه مثبت و ارزشمندی حاصل شود و لاجرم عارض می‌شوی و از وقت و انرژی و پولی که بدون بهره‌ای از دست رفته است شاکی و ناراحت می‌شوی، عزیزان طرف مقابل یعنی همان برخی از کسبه و ارائه‌کنندگان خدمات فنی و مهندسی و حقوقی و پزشکی و فروشندگان کف بازار و فضای مجازی، قیافه‌ای حق به جانب گرفته و فرمایشاتی می‌کنند بس بدیع و دهان پرکن که هرکسی را یارای گوش دادن و دَم بر نیاوردن، نیست!
فی‌المثل می‌فرمایند، همه مشتریان از ما راضی هستند، بروید در صفحه نظرات، ببینید که تا حالا صد‌‌ها کاربر و دنبال‌کننده نامه تشکر و رضایت و حتی فدایت شوم برایمان ارسال کرده‌اند، یک نفر از مخاطبین را نمی‌بینی که راضی نباشد و خلاصه از این قسم سخنان که همچین شفاف و گلدرشت به شما می‌گوید که مردم، نظری غیر از نظر تو دارند، مردم از کار ما راضی هستند و مردم قربان و صدقه ما هم می‌روند و اگر شما مشکل و معضل و کم و کسری و ناراحتی و معضل و کجی و نادرستی و بی‌هنری و بی‌انصافی و تندی و گرانی و اجحاف و کلی چیز دیگر می‌بینی، یا نشانه توهم جنابتان هست و یا به‌خاطر توقع بیجا و زیاده خواهی است، زیرا ظاهراً این عزیزان با این جملاتی که چون دُر و گهر است، انگار به این نتیجه رسیده‌اند که یا ما آدم‌های گیج و کم‌فهمی هستیم یا خدای‌ناخواسته با دسته کور‌‌ها طرف حساب هستند و ما امر واقع و در منظر همگان و کیفیت و قیمت و اخلاق و منش چون روز روشن را نمی‌توانیم ببینیم و عدل باید دل بدهیم و نادیده‌ها و ناشنیده‌هایی که ساخته و پرداخته ذهن مشوش این عزیزان است و صفر تا صدش تأیید و تمجید و تکریم و تعظیم است در مقابل شیوه کاسبی و روش برخورد و منش شخصیتی و مسیر هنرمندی و کاردانی این بزرگواران بر برج عاج نشسته است!
البته مردم بینوا خیلی مقصر نیستند به هرحال چندین و چند سال است که بزرگواران متولی با همین دست فرمان با هر ضعف و کاستی و نقد و نگرانی و دغدغه و مطالبه و کم و کسری، روبه‌رو شده و آموزش مبسوط داده‌اند!
هوشنگ‌خان
دیدگاه بسته شده است.