بی‌اثر‌سازی قانون!

                                            حرف‌های خودی و بی‌خودی بی‌اثر‌سازی قانون! خاطر مبارکتان هست که قرار بود با اجرایی شدن قانون واردات خودرو، گرانی عجیب و غریب قیمت خودرو پایان پذیرد و یکه‌تازی دوقلوهای افسانه‌ای، رنگ ببازد و خودرو از جرگه کالاهای سرمایه‌ای خارج شده و خلق‌ا… پس از مدت‌ها نفسی به راحتی بکشند! البته که خاطرتان هست و […]

                                            حرف‌های خودی و بی‌خودی

بی‌اثر‌سازی قانون!

خاطر مبارکتان هست که قرار بود با اجرایی شدن قانون واردات خودرو، گرانی عجیب و غریب قیمت خودرو پایان پذیرد و یکه‌تازی دوقلوهای افسانه‌ای، رنگ ببازد و خودرو از جرگه کالاهای سرمایه‌ای خارج شده و خلق‌ا… پس از مدت‌ها نفسی به راحتی بکشند!

البته که خاطرتان هست و همان موقع هم این حرف‌های شیرین و دلچسب را نه شما باور کردید و نه جنابمان ولی فکرش را هم نمی‌کردیم که خروجی آن همه بروبیا و تصویب و اصلاح قانون و طول کشیدن چندین و چند ماهه نوشتن و ابلاغ آیین‌نامه، بشود این داستان که با یک حساب سرانگشتی ارزان‌‌ترین خودرویی که عرضه می‌شود، عدد یک میلیارد ناقابل را رد کند، قیمت‌هایی که برای کمپانی‌های تولیدکننده هم چیزی شبیه رویاست!

آنقدر هم عزیزان متولی و مسئول از این شیرین‌کاری و فروش خودروی وارداتی حظ‌وافر برده و ذوق کرده‌اند و چنان شاخی از غول شکسته‌اند که هر کسی اطلاعی از قیمت تمام شده خودرو‌ها برای مصرف‌کننده و تعداد وارد شده و شرایط فروش و اثرگذاری این واردات در بازار خودرو نداشته باشد فکر می‌کند، که چه فتح‌الفتوحی کرده‌اند این بزرگواران و چه گلی به سر خلق‌ا… ایرانی جماعت گرفتار به دست‌بازی‌های روزگار کج‌مراد، زده‌اند که اینقدر هم آن را در بوق و کرنا می‌کنند!

اینکه قیمت‌ها هیچ خط و ربطی به قراری که گذاشته شده بود ندارد، تعداد واردات آنقدر محدود است که هیچ اتفاقی را در بازار خودرو‌ها برجا نخواهد گذاشت، عزیزان خودروساز همچنان در این فقره هم پیشتاز بوده و بازار در دستان مبارکشان قرار دارد و کاری که می‌شد در عرض نهایتاً پنج، شش ماه اجرا شده و به سرانجام برسد همچنان بعد از دو سال در قدم‌های اول در حال سعی و خطا و تزریق قطره‌چکانی است، همه به جای خود، حرفی هم نداریم و نخواهیم داشت که از اول هم معلوم بود که سالی که نکوست از بهارش پیداست و اگر غیر از این می‌شد، باید شگفت‌زده و شاید هم نگران می‌شدیم!

اما اینکه بعد از چندین ماه تأخیر و امروز و فردا شدن و تعلل و بلوکه کردن نزدیک به یک‌ساله پول‌های خلق‌ا…، یک دفعه فراخوان می‌زنند و فقط چند روز فرصت می‌دهند برای اقدام و پرداخت‌ها در چند مرحله و کلی خط و نشان می‌کشند که اگر و مگر و آخر کار هم معلوم می‌شود که کلی هزینه دیگر باید پرداخت شود تا خودرو تحویل شود و…، را نمی‌دانیم دیگر کجای دلمان بگذاریم، آخر دلمان را به کدام حسن‌تان خوش کنیم.

در خبر است که شخص خودشیفته‌ای قصد داشت به شهری دیگر برود و نیاز به چهارپایی داشت که وسایلش را حمل کند برای همین سراغ پیرمردی رفت که الاغ کرایه می‌داد و از آنجا که فکر می‌کرد با کرایه کردن الاغ و پرداخت پول لطف بزرگی به آن پیرمرد می‌کند، رو به ایشان کرد و گفت: بیا که شانس بهت رو کرده و فرشته نجاتت از راه رسیده، این پول را بگیر و یکی از الاغ‌هایت را در اختیار من بگذار تا به شهر مجاور بروم، زود باش و تکانی به خودت بده که وقت تنگ است و اعمال بسیار، آن پیرمرد نگاهی به مبلغی که در دست آن شخص بود کرد و نگاه عاقل اندر سفیهی به ایشان کرد و گفت واقعاً فکر می‌کنی باید الاغم را به چه دلیلی به تو بدهم، به روی خوشت، پول زیادت و یا راه نزدیکت؟

این هم شده است حکایت واردات خودروی ارزان‌قیمت قشر آسیب‌پذیرپسند و متعادل‌کننده بازار، با رعایت حقوق و تکریم مشتری و عدم معطلی و روان و ساده‌سازی امور جهت حفظ منافع جمعی! یکی هم نیست به عزیزان مربوط بفرماید حال اگر بعد از این همه از بین بردن وقت و بلوکه کردن پول، چهار روز بیشتر وقت بدهید، فرصت نفس کشیدن داده و ایضاً تکلیف بقیه هزینه را هم به‌طور شفاف مشخص بفرمایید، آسمان که به زمین نمی‌‌آید، هیچ، لااقل دلمان به اخلاق خوشتان، خوش می‌شود!

 

هوشنگ‌خان