قصه پرغصه برنج!

                                            حرف‌های خودی و بی‌خودی قصه پرغصه برنج! در خبر است که عزیزان واردکننده، آنقدر برنج وارد کرده‌اند که بخش زیادی از مصرف سالیانه برنج در کشور را جواب می‌دهد و اینجور که پیداست برنج تولید داخل که هنوز درست و درمان به بازار نیامده مازاد مصرف است! همچین شیک و مجلسی و به عبارتی […]

                                            حرف‌های خودی و بی‌خودی

قصه پرغصه برنج!

در خبر است که عزیزان واردکننده، آنقدر برنج وارد کرده‌اند که بخش زیادی از مصرف سالیانه برنج در کشور را جواب می‌دهد و اینجور که پیداست برنج تولید داخل که هنوز درست و درمان به بازار نیامده مازاد مصرف است!

همچین شیک و مجلسی و به عبارتی دیگر یک باند و یا به قول عضو کمیسیون کشاورزی مجلس، مافیایی دست‌اندرکار این رویه وارداتی است که به جای آنکه کم‌وکسری مصرف برنج کشور را وارد کنند، چند برابر آن و با دلار نیمایی، برنج به کشور وارد کرده‌اند و همین قضیه هم تبدیل شده به مصیبت برای شالیکاران که قیمت فروش امسال‌شان از سال گذشته کمتر شده تا جایی‌که قیمت بازار چیزی حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد ارزان‌تر از سال قبل شده است!

اولاً که جنابمان نمی‌داند این مافیا چیست و یا چه کسانی هستند که در همه بازار‌ها از چای و برنج و گوشت و مرغ و میوه و تره‌بار و خودرو و قس‌علیهذا هستند ولی کسی هم کاری به کارشان ندارد، راستش را بخواهید خیلی در کَت‌مان نمی‌رود که اصلاً مافیا و پافیایی باشد. همین ضعف و ابهام قانون و مقررات و امضای طلایی و از ما بهتران و ایضاً برخی از مقررات و قوانین و کار هیئتی و دورهمی و بی‌قاعده با حضور افراد خاص دلال و سفته‌باز مسلک و واسطه‌ها و برخی بچه‌زرنگ‌های حاضر در صنوف، نتیجه‌‌اش همین آشی می‌شود که یک وجب روغن رویش ریخته شده است. حالا می‌خواهیم اسمش را هرچه بگذاریم، دلال، رانتی، مافیا و باند، فرقی نمی‌کند. مهم این بساط درهم تنیده پر دردسر و قصه پر غصه است که باید فکری برایش کرد. وگرنه نام‌گذاری مافیا بر این بساط و غول‌سازی از آن، هیچ سود و فضیلتی ندارد جز آنکه آنقدر مسئله را بزرگش می‌کنیم که در نتیجه حل و فصل آن کاری عظیم و غیرممکن به‌نظر برسد!

البته از آنجا که ما هوشنگ‌خانی برای خودمان هستیم و نمی‌توانیم نصف و نیمه حرف بزنیم، این را هم عرض کنیم که درست است که ضعف و مشکل قانون و نظارت و قس‌علیهذا باعث شده برنج خارجی به‌صورت بی‌رویه وارد شود و قیمت برنج ایرانی را بشکند و ضرر و زیان به شالیکار زحمتکش وارد شده است ولی یک‌طرفه هم نباید به قاضی رفت. مشکل فقط واردات بی‌رویه و حضور مافیا و باند‌ها در داستان برنج خارجی نیست، بلکه از قضا این مشکل یعنی همین باند و سفته‌بازی و یا به‌قول دوستان مافیا در زمینه برنج ایرانی هم کارش بدفرم توی ذوق می‌زند که باید برای آن هم فکری کرد و از ما می‌پرسید ریشه مشکل فعلی واردات برنج، در همان خیل دلال و واسطه و منتفعان بر سر سفره برنج ایرانی نشسته قرار دارد که اگر کمر شالیکار شکسته است زیر سر همان‌هاست!

وقتی قیمت برنج ایرانی در کمتر از سه سال یعنی از اوائل سال ۹۹ تا اواسط ۱۴۰۱ حدود هفت، هشت برابر می‌شود که می‌دانید و می‌دانیم که سود اصلی‌‌اش در جیب دلال و سفته‌باز و خریداران گردن‌کلفتی می‌رود که حساب شده و هماهنگ برنج را به کمترین قیمت ممکن از شالیکار می‌خرند و به بالا‌ترین قیمت ممکن می‌فروشند، عجالتاً نباید خیلی گله از مافیای واردات برنج داشته باشیم، اگر قرار است شمشیری کشیده و دست افراد مفت‌خور را از این عرصه کوتاه کند، باید برای دو طرف باشد وگرنه خیل عظیم خلق‌ا… که پول همین برنج بی‌کیفیت خارجی را هم ندارند و مصرف برنج‌شان روبه کاهش گذاشته است، قطع به یقین نمی‌توانند برنج ایرانی را با قیمت‌های بر قله نشسته، خریداری کنند!

این وسط باید حواسمان از یک‌طرف به شالیکاری باشد که به دنبال کسب روزی حلال آن هم از طریق تلاش و زحمت است و با اُفت قیمت، خستگی بر تنش می‌ماند و دچار مشکل و معضل و چه بسا مصیبت می‌شود و از طرفی دیگر حواسمان به بخش زیادی از مردم کشور باشد که خیلی هنر کنند همین برنج‌های هندی ۱۱۲۱ را می‌خرند، اگر به سراغ برنج‌های ارزان‌تر هندی و تایلندی و شرق دور و باختر دورتر نروند!

 

هوشنگ‌خان