حرفهای خودی و بیخودی شناسایی خانوارهای پُردرآمد! در خبر است که یارانه برخی از خانوارهای پُردرآمد قطع شده است، زیرا که عزیزان وزارت کار براساس برنامه بودجه سالجاری مکلف شده بودند خانوارهای پردرآمد را شناسایی و از لیست یارانهبگیران حذف نمایند و از آنجا که عزیزان دولتی بهطور کلی علاقه شدیدی به گرفتن پول […]
حرفهای خودی و بیخودی
شناسایی خانوارهای پُردرآمد!
در خبر است که یارانه برخی از خانوارهای پُردرآمد قطع شده است، زیرا که عزیزان وزارت کار براساس برنامه بودجه سالجاری مکلف شده بودند خانوارهای پردرآمد را شناسایی و از لیست یارانهبگیران حذف نمایند و از آنجا که عزیزان دولتی بهطور کلی علاقه شدیدی به گرفتن پول از خلقا… دارند و در مواردی چون حذف یارانهها و دلار نیمایی برای واردات بسیاری از کالاها، افزایش مالیاتها و تعرفهها و سن بازنشستگی و… این هنر خود را بارها نشان داده و بر آن تأکید کردهاند، در این فقره هم بهخوبی وارد میدان شده و با شناسایی خانوارهای پردرآمد آنها را از لیست یارانهبگیران خارج کرده و وظیفه خود را بهطور کامل و اَتَم به انجام رساندهاند.
البته اینکه همچنان اعتراض به حذفشدنهای قبلی و ایضاً اردیبهشت ماه همین امسال که گروهی دیگر از یارانهبگیران از لیست حذف شدند و همچنین خانوارهایی که در این نوبت حذف شدند و به این حذف اعتراض دارند، محلی از اعراب نداشته و پاسخ و تعامل و بررسی و این قسم چیزها فیالحال در دستور کار نیست و عجالتاً سامانه حمایت بهروز نیست، خیلی چیز عجیبی نیست و این هم در راستای همان قصه آمادگی کامل برای گرفتن پول و حذف و کاهش هزینههاست و بهنظر طبیعی است!
حالا اگر شما خواننده گرامی مثل ما کمی خجستهحال باشی و برایتان سؤال پیش آمده که وقتی وزارت کریمه کار و رفاه، مأمور به شناسایی خوشدرآمدها و حذف آنها از لیست یارانهبگیران شده است، کدام وزارت جلیلهای مأمور شناسایی کمدرآمدها و بیدرآمدها و بردن آنها زیر سایه حمایتهای حداقلی شده است، کدام وزارت عریض و طویلی، مأمور به شناسایی خانوارهایی شده است که بهخاطر نداشتن پول جُل و پلاسشان وسط کوچه و خیابان ریخته شده و الان معلوم نیست که با چند خانوار دیگر زیر کدام سقف زندگی میکنند و یا اساساً سقفی بالای سرشان هست یا خیر، سؤال بیجایی است که پاسخ ندارد!
البته نمیدانم دستگاه و سازمانی هست که افرادی که از آلودگی هوا دچار مشکلات عدیدهای شدهاند را شناسایی کرده و ضمن پرداخت غرامت کمکاری و ترکفعلهای سازمان و وزارتخانهها و متولیان و ناظران و ضابطان، آنها را زیر پوششهای درمانی تا زمان بهبودی کامل قرار بدهد یا خیر. یا فیالمثل نهاد و مجموعهای هست که از یکطرف متولی آموزش و پرورش باشد و از طرف دیگر خیل عظیم افراد ترکتحصیلکرده را رصد کرده و با حل مشکل و مسائل آنها و یا برنامهریزی جهت تأمین مخارج ایشان، آنها را به درس و تحصیل برگرداند و یا خیر؟
بالاخره اینکه اگر چهار تا خانوار وضعشان خوب شد و یک وسیله و ملکی خریدند، فِرتی از لیست یارانهبگیران حذفشان کنیم، نه آنقدرها رصد کردنش سخت است و نه آنچنان هنر و کفایتی در آن دیده میشود، ولی اینکه مکلف شویم اثرات و نتایج برخی از ترکفعلها و بیبرنامگیها و تصمیمات اشتباه و کمتوانی ناکاردانیها را برطرف کرده و جبران مافات کنیم و فیالمثل بازماندگان و ترکتحصیلکردهها را به درس و مدرسه برگردانیم، مافیای کنکور و کلاسهای فوق برنامه و هزینههای افسارگسیخته معیشتی را رام کنیم، بیخانمانها را سرپناه بدهیم، افراد نیازمند و فقیر را حمایت کرده، بیماران و بدحالان را رسیدگی و مراقبت کنیم و…، بیشتر از آنچه فکرش را بکنیم بهصرفه و صلاح و قاعده و رسم انصاف و وظیفه و مسئولیت و تکلیف نزدیک است!
راستی اینکه اقلام زیادی آرامآرام و بعضاً چراغ خاموش از ذیل تخصیص دلار نیمایی خارج شده و قیمتشان با دلار آزاد سنایی گره خورده است و این وسط کلی آن به اصطلاح یارانه پنهان آزاد گشته است، نباید سهم خلقا… از یارانه آزاد شده پرداخت شود؟ یا آن افزایش یارانه اردیبهشت سال گذشته صرفاً به جهت آرامش خلقا… در پی مردمیسازی اقتصاد بود و حالا که مردم آنقدر در بدهی و قرض و گرانی و کم و کسری غرق شدهاند، این دو ریال یارانه را هم بیخیال میشویم تا مبادا به این فکر بیفتند که شاید دولت جوانبخت میانسال به فکر ایشان است!
خدا به دور…!
هوشنگخان
دیدگاه بسته شده است.