سن بازنشستگی طول عمر!

                                            حرف‌های خودی و بی‌خودی سن بازنشستگی طول عمر! همین چند وقت پیش بود که مرکز رصد جمعیت کشور که زیرمجموعه سازمان ثبت‌احوال است، اعلام کرد که متوسط سن فوت‌شدگان در شش ماهه اول امسال، نزدیک به ۶۶ سال است، که البته تا آنجا که به خاطرمان می‌رسد، امید به زندگی در هفت، هشت سال […]

                                            حرف‌های خودی و بی‌خودی

سن بازنشستگی طول عمر!

همین چند وقت پیش بود که مرکز رصد جمعیت کشور که زیرمجموعه سازمان ثبت‌احوال است، اعلام کرد که متوسط سن فوت‌شدگان در شش ماهه اول امسال، نزدیک به ۶۶ سال است، که البته تا آنجا که به خاطرمان می‌رسد، امید به زندگی در هفت، هشت سال قبل به حدود ۷۵ سال رسیده بود که البته نمی‌دانیم این متوسط عمر فوت‌شدگان شش ماهه اخیر که حدود ۶۶ سال گزارش شده، چیزی از ارزش‌های امید به زندگی کم می‌کند و یا همچنان محکم و استوار سرجای خودش ایستاده و قصد پایین آمدن ندارد!

علی‌ایحال چند روز پیش تکلیف افزایش سن بازنشستگی به‌طور اکمل معلوم گشت و همین روزهاست که توسط رئیس‌الوکلا به دولت ابلاغ شود و منبعد سن بازنشستگی ۶۲ سال خواهد بود. که جنابمان همچنان در شوک این خبر به سر می‌بریم، البته فکر نکنید که مشکل شخصی داریم و برای ۲ سال بازنشستگی دیرتر، شاکی و شوکه هستیم، خیر. با این دست فرمانی که ما در پیش گرفته‌ایم، تا پاسی پس از فوت هم همچنان باید کار کنیم (که این یکی را باید مشروحاً در خودی و بی‌خودی دیگری شفاف‌سازی کنم) بلکه شکار بودن ما سر این مطلب است که مگر می‌شود یک قراردادی با یک نفر بنویسی و بگویی تو ۳۰ سال به من پول پرداخت کن تا من بعد از ۳۰ سال تو را بازنشسته کنم و بعد از گذشت بیست و اندی سال یکدفعه دبه کرد و بگوییم باید ۲ سال بیشتر پول بدهی و به‌قول ما اصفهانی‌ها میخای بِخا میخای نّخا! بگذریم…

عجالتاً قصد نداریم راجع به این مقوله حرف بزنیم که چطور یکدفعه می‌شود یک قرارداد را به هم زد و مگر قانون‌گذار می‌تواند در این نوع موارد عطف به‌ماسبق داشته باشد، بحث اصلی ما این است که طبق قانون جدید، سن بازنشستگی ۶۲ سال است و طبق آمار پیش گفته، میانگین سن فوتی‌ها ۶۶ سال و اگر با همین رویه امید به زندگی پایین بیاید، یحتمل دیر یا زود این ۲ سن به هم می‌رسند و شاید هم میانگین سن فوت به کمتر از سن بازنشستگی برسد!

البته علی‌الحساب با این پیش‌فرض‌ها کاری نداریم، فقط می‌خواهیم خدمت عزیزانی که هزار صغری کبری ذکر فرمودند تا ثابت کنند برای نجات صندوق‌های بازنشستگی و امکان پرداخت حقوق بازنشستگان، چاره‌ای جز افزایش سن بازنشستگی نداریم، عرض کنیم که اگر صلاح می‌دانند، یک بررسی مجدد بفرمایند، شاید با این افزایش جدید‌التأیید، باز هم آن ناترازی‌های عجیب و غریب جبران نمی‌شود و یا خدای‌ناخواسته، زبانم لال با ریخت و پاش و یا قیقاج‌های آتی، دومرتبه سر و کله ناترازی پیدا می‌شود (که البته با این زیان انباشته شستا بعید نیست چهار روز دیگر همین قصه پرغصه تکرار شود) بنابراین برای محکم‌کاری هم که شده، دومرتبه اسب را زین کرده و ادله و چرا‌ها را ردیف کنید تا سن بازنشستگی با یک زور دیگر به همنشینی متوسط سن فوت، مفتخر شود!

ما که می‌گوییم هرچند ممکن است اعصاب خط‌خطی کارمندان و کارگران به‌خاطر این افزایش سن بازنشستگی تأیید شده، حسابی درب و داغان باشد و با افزایش دو مرتبه ممکن است کلاً از مدار خارج شده و قات بزند و جوش آورده و سرریز شود، ولی شما خیلی خودتان را ناراحت این چیز‌ها نکنید، ممارست فرمایید تا هر اتفاقی هم که در صندوق‌های بازنشستگی بیفتد، هیچ اثری بر روی پرداخت حقوق بازنشستگان نگذارد، چون عملاً بازنشسته‌ای وجود نخواهد داشت تا پرداختی وجود داشته باشد.

به‌نظر حقیر بعد از این مرحله نوبت به خدمات درمانی می‌رسد که باید برای آن هم فکری کرد، چون اینجور که آمار نشان می‌دهد هزینه‌های سازمان‌های بیمه‌گر در این زمینه خیلی زیاد است و باید با سرانگشت تدبیری که در شما بزرگواران سراغ داریم، تدبیری در خور برای این معضل هم پیدا فرمایید، تا کمر هزینه‌های بیمه‌گر بشکند و فقط گرفتن پول باقی بماند که خیلی شیرین و مفرح است!

البته شخصاً فکر می‌کنم اگر قانونی وضع شود که هرکسی بیمار شد، از شمول خدمات بیمه خارج گردد، این مشکل هم خودبه‌خود، حل می‌شود!

 

 

هوشنگ‌خان