هزینه زمان در اجرای پروژههای نفت، گاز و پتروشیمی راهکار اجرایی برای کاهش هزینه و زمان تدارکات پروژهها تورج اعتماد مسعود تدین طهماسبی چکیده: ایران دومین کشور دارنده ذخایر گاز و چهارمین دارنده ذخایر نفت جهان است. یکی از محورهای اساسی توسعه کشور ما توسعه و مدیریت انرژی است. سهم عمده توسعه و مدیریت […]
هزینه زمان در اجرای پروژههای نفت، گاز و پتروشیمی
راهکار اجرایی برای کاهش هزینه و زمان تدارکات پروژهها
تورج اعتماد
مسعود تدین طهماسبی
چکیده:
ایران دومین کشور دارنده ذخایر گاز و چهارمین دارنده ذخایر نفت جهان است. یکی از محورهای اساسی توسعه کشور ما توسعه و مدیریت انرژی است. سهم عمده توسعه و مدیریت انرژی با اجرای پروژههای نفت، گاز و پتروشیمی محقق خواهد شد. مطابق تعریف استاندارد، پروژه مجموعه تلاشهای موقتی برای تحقق محصول یا خدمت منحصر بهفرد است. با عنایت به پیچیدگی، ابعاد گسترده این پروژهها به توان مدیریتی بالا نیازمند است. در دهه اخیر، برای رفع این نیاز، کشورهای در حال توسعه و صاحب ذخایر نفت و گاز درصدد تأسیس شرکتهای پیمانکار عمومی GC برای اجرای پروژههای کلان برآمدهاند. در کشور ما برای طرحهای توسعه میدان گازی پارس جنوبی GCهای ایرانی فعالیت خود را آغاز کردند. شواهد حاکی از تأخیر پروژههای EPC کلان کشور است. مطابق برآوردها به ازای هر روز تأخیر در پروژههای میدان گازی پارس جنوبی کشور ما معادل ۴ میلیون دلار متضرر خواهد شد که عمده این تأخیرها از بخش تدارکات(P) پروژه ناشی میگردد. بخشی از این تأخیرها از دیرکرد تحویل تعداد معدودی تجهیزات با تحویل درازمدت LLI متأثر است. برای کاهش زمان و هزینههای اجرای پروژهها ناشی از اینگونه تأخیرها بایستی در محدوده پروژه تعیین فعالیتها و مسیرهای بحرانی توجه و بازنگری صورت پذیرد.
در این مقاله بررسی گامهای اجرایی پروژههای خشکی نفت، گاز و پتروشیمی از مرحله طراحی پایه تا مرحله راهاندازی، به عنوان مطالعه موردی دو راهکار عملی برای کاهش تأخیرها با اعمال تغییرات لازم در برنامه زمانبندی با تمرکز بر برنامه اقلام و تجهیزات با تحویل درازمدت پروژهها و استفاده از زمان «خواب پروژهها» با استفاده از تکنیک «قضاوت خبرگان» ارایه شده است. این راهکار براساس تجربیات پروژههای توسعه میدان گازی پارسجنوبی حاصل شده است.
۱-طرح مسأله
ایران دومین کشور دارنده ذخایر گاز و چهارمین قلمرو دارنده ذخایر نفت جهان است. یکی از محورهای اساسی در توسعه کشور ما، توسعه انرژی، مدیریت و اجرای پروژههای نفت، گاز و پتروشیمی است. این پروژهها از پیچیدگی و ابعاد گستردهای برخوردار بوده و اجرای آنها، توان مدیریتی بالایی را طلب میکند. برخی از ویژگیهای پروژههای صنایع نفت و گاز عبارتند از:
* هزینه سرمایهگذاری بالا
*گستردگی ابعاد کار و پیچیدگی فوقالعاده آن
*ورود طیف عظیمی از صنایع پشتیبان
*ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و…
*نقش دولتها و کاربست اهرمهای سیاسی
*کارآفرینی
بر این اساس، یکی از مهمترین راهبردهای وزارت نفت، استخراج، فرآوری، نگهداری و بهرهبرداری از میادین نفت و گاز مشترک با همسایگان کشور است. تغییر رویکرد وزارت نفت در سالهای اخیر، اجرای پروژهها با دیدگاه و محوریت توسعه و ارتقای سطح پیمانکاران ایرانی، دستاوردهای زیادی را در برداشت که تشکیل شرکتهای بزرگ پیمانکار عمومی(GC) در زمره آنهاست. شرکتهای پیمانکار عمومی یکی از حلقههای مفقوده توسعه صنعتی کشور و زنجیره اصلی پروژههای کلان صنایع نفت و گاز بودند. GCهای جوان و کمتجربه در رقابت با شرکتهای بزرگ و با تجربه جهانی، در زمینه اجرای پروژههای بالادستی صنایع نفت و گاز نیازمند بهرهگیری از زیرساختها و بنیانهای سیستمی یکپارچه مدیریتی و کیفیتی مبتنی بر دانش مدیریت پروژه هستند.
مطابق پیشنویس سند چشمانداز آینده صنعت نفت جمهوری اسلامی ایران در افق ۱۴۰۴ ه.ش، جایگاه زیر پیشبینی شده است:
*اولین تولیدکننده مواد و کالاهای پتروشیمی از لحاظ ارزش
*دومین تولیدکننده اوپک با ظرفیت ۷درصد از تقاضای بازار جهانی
*سومین تولیدکننده گاز در جهان با سهم ۱۰ درصد از تجارت جهانی گاز
یکی از راههای رسیدن به این جایگاه، اجرای پروژههای کلان صنایع انرژی است. با عنایت به حجم سرمایهگذاری و ارزش افزوده بالا در پروژههای کلان صنایع نفت، گاز و پتروشیمی، این پروژهها بایستی توجیه اقتصادی داشته باشند. عوامل زیادی در اقتصادی بودن این پروژهها مؤثر هستند که از مهمترین آنها میتوان به عوامل و فاکتورهای سیاسی، اجتماعی، فنی، مکانی، زمانی و قیمت محصول اشاره داشت. با توجه به ارزش افزوده بالای این پروژهها، زمان اجرای آنها مهمترین عامل در اقتصادی بودن است.
بررسیهای اولیه در خصوص پروژههای کلان صنایع نفت و گاز کشور، نشان میدهد که اجرای پروژهها با تأخیرهای زیادی همراه است. در بعضی از موارد این تأخیرها به حدی است که توجیه اقتصادی پروژه را تحتالشعاع قرار میدهد.
تأخیر در پروژهها اثرات نامطلوب بسیار زیادی بر توسعه و علیالخصوص توسعه صنعتی کشور میگذارد. از جمله این موارد عبارتند از:
*هزینه بالای اجرای پروژهها
*هزینه فرصتهای از دسترفته ناشی از عدم فروش محصولات پروژه
*عدم باور عمومی بر توانایی اجرای پروژهها
*ایجاد فرهنگ ناکارآمدی
*ایجاد باور موجهبودن تأخیر در پروژهها
با توجه به موارد فوق در پروژهها بایستی بازنگری کلی در خصوص حیطه عملکرد، زمان اجرا، ساختار شکست، قراردادها، هزینهها صرف شده و ترتیب و توالی عملیات در پروژهها صورت پذیرد. در این مقاله ضمن بررسی گامهای اجرایی پروژههای خشکی نفت، گاز و پتروشیمی از مرحله طراحی پایه تا مرحله راهاندازی، به عنوان مطالعه موردی دو راهکار عملی برای کاهش تأخیررها با اعمال تغییرات لازم در برنامه زمانبندی با تمرکز بر برنامه اقلام و تجهیزات با تحویل درازمدت پروژهها ارایه شده است.
برای درک همسان از مشکلات پروژهها در این بخش به مشکلات فراوری اجرای پروژههای کلان صنایع نفت و گاز میپردازیم. برخی از مشکلات فراروی اجرای پروژهها به شرح زیر هستند:
*ریسک بالای سرمایهگذاری دولت در مکانیزم پروژههای EP+CوE+P+C
*عدم وجود مکانیزمهای لازم برای تولید و ذخیرهسازی دانش
*عدم وجود دیدگاه سیستمی(روابط علت و معلولی)
*عدم وجود مکانیزمهای ارزیابی و کنترل پروژهها و مدیریت آنها
*مکانیزمهای فرمحوری مدیران پروژهها
*عدم توجه به ملاکها و شاخصهای موفقیت پروژهها
*مشکلات عدم جمعآوری اطلاعات و عدم درسگیری از مشکلات پروژهها
*ساختار سنتی بهرهبرداری و ضعف قابلیتهای توسعهای و عدم تقویت شرکتهای مشاوره مهندسی و پیمانکاری
*نظام مدیریت دولتی و بوروکراتیک کمبود نیروهای کیفی، آموزشدیده، ماهر و باانگیزه
*عدم دسترسی کامل به فناوری روزآمد و ضعف بنیه علمی مورد نیاز برای جذب فناوری و تولید محلی آن
*محدودیتهای موجود قوانین و مقررات
*عدم امکان بهرهگیری از مزیت رقابتی شدن صنایع نفت و گاز و عدم رواج بازاریابی با روش بنگاهداری
*نبود یک شیوه یکپارچه مدیریت از اکتشاف تا توسعه و بازاریابی
حوزه نفت و گاز به عنوان بخش راهبر در توسعه صنعتی کشور، دارای ظرفیتها و پتانسیلهای فراوانی است که در صورت بهرهگیری کامل از آنها، نتایج زیر متصور است:
· *افزایش درآمد ارزی
· *ایجاد ظرفیتهای جدید اقتصادی
· *بسترسازی برای انتقال تکنولوژی
· *کسب تجربه مدیریت پروژههای کلان
· *سیستمهای یکپارچه مدیریت پروژه در پروژههای صنایع انرژی
کاهش تأخیرها در هر یک از بخشهای عمده پروژههای صنایع نفت و گاز به نتایج فوق کمک خواهد کرد.
۲-ادبیات تحقیق:
۲-۱)تعاریف
برای درک یکسان از تعاریف در این بخش، به ارایه تعاریف اساسی میپردازیم:
· *پروژه: مجموعه تلاشهای موقتی برای تحقق یک تعهد و تقبل در ایجاد یک محصول، یا ارایه خدمات مشخص است.
· *مدیریت پروژه: به کارگیری دانش، مهارتها، ابزار و تکنیکهای لازم در روند جریان اجرای فعالیتها برای رفع نیازهای پروژه است.
· *برنامهریزی: تعیین هدفها و معیارها، تهیه مقررات و روشها انجام کار، پیشبینی و طرحریزی رویدادهای آینده است.
· *پیمانکار عمومی GC: پیمانکاری که مسؤول آمادهسازی، هماهنگی، اجرا تکمیل تمامی کارهای یک پروژه است. در این مقاله GC را به شرکتهایی نسبت دادهایم که در هدایت و مدیریت طرحها و پروژههای صنعتی زیربنایی دارای تجربه و تخصص بوده و با تکیه بر دانش و ابزارهای مدیریتی خود، اجرای پروژهها را به صورت EPC یا Turn-key برعهده میگیرند.
· *قراردادهای کلید در دست Turn-key: پروژههایی است که در آن کل فعالیتهای لازم برای به ثمر رسیدن یک پروژه از مرحله طراحی تا ساخت به یک پیمانکار واگذار میشود. به تعبیر ساده، مقدار مشخصی پول در قالب یک قرارداد به پیمانکار پرداخت میشود تا کلید پروژه ساخته شده را به کارفرما تحویل دهد.
· *قرارداد EP: در این نوع قرارداد، شخصیتی حقوقی مستقیماً به عنوان طرف قرارداد برای اجرای بخش مهندسی و تدارکات یک پروژه معین میشود. یک قرارداد EP میتواند شامل فازهای مختلفی باشد که هر کدام حدود و شرایط خاص خود را داشته باشد، اما نهایتاً کارفرما مسؤول مدیریت Interface های کل پروژه بین بخشهای EPوC خواهد بود.
· *قرارداد EPC: در این نوع قرارداد، شخصیتی حقوقی مستقیماً به عنوان طرف قرارداد برای اجرای کل کار در مراحل مختلف مهندسی، تدارکات و اجرای یک پروژه معین میشود. یک قرارداد EPC میتواند شامل فازهای مختلفی باشد که هر کدام حدود و شرایط خاص خود را داشته باشد، اما نهایتاً پیمانکار مسؤول مدیریت Interface های کلیه بخشهای پروژه خواهد بود.
· *قرارداد BOT: این نوع قرارداد، شرکت سرمایهگذار خارجی کلیه وجوه سرمایهگذاری و همچنین نصب تجهیزات و راهاندازی و انتقال تکنولوژی را برعهده میگیرد و پس از راهاندازی، به کشور میزبان واگذار میکند. بازگشت سرمایه و همچنین سود سرمایه از طریق فروش محصولات به دست میآید.
· *مدل کلاسیک اجرای پروژهها: در این مقاله مراد از مدل کلاسیک، روشهای معمول اجرای پروژهها شامل فازهای مطالعات مقدماتی، مهندسی پایه، مهندسی تفصیلی، تدارکات، ساخت و راهاندازی است.
· *قضاوت خبرگان: روش و متدولوژی است که بر استفاده از نظر و قضاوت خبرگان بر مبنای ایدهآفرینی، تبیین و تشخیص متغیرها، روابط علت و معلولی بین آنها و میزان تأثیرشان استوار است. پس از کسب اطلاعات لازم از ایدههای خبرگان با استفاده از تئوری گراف و یا استفاده از روشهای ISM,DEMATELو Cog.M میتوان از نظرات و ایدههای خبرگان، به راهکارها رسید.
· FEED*:اطلاعات اولیه مهندسی اولیه که پس از تعیین LLIها در پروژه، استخراج، تهیه و به اسناد مناقصه این تجهیزات اضافه میگردد. سازندگان تجهیزات LLIها از اطلاعات موجود در Feed package مانند ظرفیت ورودی، خروجی، فشار، دما، PFD و… اقدام به انجام عملیات مهندسی LLIها مینمایند.
۲-۲)پروژههای بالادستی Upstream
با توجه به پیچیدگی، گستردگی پروژههای صنایع نفت، گاز و پتروشیمی ترتیب، توالی و نحوه شکست قعالیتهای عمده میتوانند براساس شرایط و استراتژیهای کارفرما یا پیمانکار تعریف و ارایه شوند. در اینجا برای درک یکسان، اجرا و مراحل پروژههای بالادستی ارایه میشوند. اجرای کامل یک پروژه کلان در بخش بالادستی صنایع نفت و گاز میتواند شامل ۴ مرحله اصلی زیر باشد:
۱) اکتشاف
۲) بخش اکتشاف میتواند شامل ۳ مرحله زیر باشد:
· Reservoir Study(3D Molding- Reservior Engineering)*
· Appraisal Wells(Drilling-Geology)*
· Pre Study(Geo Science- Geo Seismic)*
۲)مطالعات پیش از پروژه
بخش مطالعات پیش از پروژه میتواند شامل موارد زیر باشد:
· Feasibility Study*
· EIA(Environment Impact Assessment)*
· Conceptual Design*
· Basic Design*
۳)توسعه/اجرا
بخش توسعه و اجرا میتواند به ۳ قسمت خشکی، فراساحل و حفاری به شرح زیر تقسیمبندی شود:
· *خشکی(Onshore Facilities,Temporary Facilities,Export Facilities)
· *فراساحل(Platform, jackets,Sub-sea Pipeline)
· *حفاری(Drilling Wells)
· *بهرهبرداری
بهرهبرداری شامل تولید و نگهداری و تعمیرات است.
۳-مطالعه موردی- راهکار اجرایی برای کاهش هزینه و زمان تدارکات پروژههای بخش خشکی
با توجه به گستردگی و وضعیت پروژههای صنایع نفت، گاز و پتروشیمی در این فصل بر بخش خشکی پروژهها تأکید شده است و طی مطالعه موردی اثرات راهکار پیشنهادی برای کاهش تأخیرها ارایه میشود، که در ابتدا به روند اجرایی پروژهها، وزن و اهمیت هر بخش از نظر مالی و بررسی تأخیرها و دو راهکار عملیاتی ارایه میشود.
به طور عام پروژههای کلان صنایع نفت، گاز و پتروشیمی در بخش خشکی، برای اجرا روند مشابهی را طی میکنند که عبارت است از:
· *فاز مطالعات مقدماتی (Pre-Study or Feasibility Study)
· *فاز مهندسی پایه(Basic Engineering)
· *فاز مهندسی تفصیلی(Detail Engineering)
· *فاز تدارکات(Procurement)
· *فاز ساخت(Cpnstruction)
· *فاز راهاندازی(Commissioning&Start-Up)
بررسیهای حاصل از آرا و نظرات خبرگان نشان میدهد تأخیر پروژهها ناشی از ضعف از بخشهای زیر است:
· *ضغف در طراحی
· *ضعف در تدارکات
· *ضعف در ساخت
ضعف در هر بخش، بر سایر بخشها نیز تأثیرگذار خواهد بود و باعث تأخیر کل پروژه میشود. به عبارت دیگر بین همه بخشها همبستگی مستقیم وجود دارد.
۱-۳) راهکار اول- تأسیسات موقت:
فراهم کردن امکانات و تسهیلات موقت پروژه یکی از فعالیتهای جنبی پروژههای کلان صنایع نفت، گاز و پتروشیمی محسوب میشود. این تسهیلات موقت عموماً توسط پیمانکاران اجرا میشود. این امکانات شامل موارد زیر است:
· *امکانات اسکان کارکنان پروژه(Camps)
· *امکانات اجرای پروژه
نظیر کارگاهها، انبارهای روباز و سرپوشیده، کارگاههای تولید بتن، کارگاههای قطعات پیشساخته، تأسیسات بهداشتی و درمانی، برق صنعتی(Workshops Warehouses, Lay down Areas, Batching plant, Construction Power plant, pre-cast Yard,Health Care Services,)و…
· *امکانات اداری(project Offices)
با توجه به حجم بالای قراردادهای پروژههای کلان صنایع نفت، گاز و پتروشیمی، تاکنون این پروژهها توسط شرکتهای خارجی و یا کنسرسیومی از شرکتهای داخلی و خارجی انجام شده و یا در حال انجام است. که سهم شرکتهای ایرانی در هر دو حالت کمتر بوده است. قیمت واحد این قراردادها براساس نرخهای بینالمللی محاسبه و به کارفرمایان شارژ میشود.
بررسیهای صورتگرفته نشان میدهد، مابهالتفاوت نرخهای بینالمللی و داخلی، در انجام پروژههای مشابه بین ۲۰ تا ۵۰ درصد تفاوت دارد. با توجه به مصالح مورد نیاز در اجرای تأسیسات موقت، عدم به کارگیری تکنولوژی بالا، توان اجرای اینگونه فعالیتها در داخل کشور، میتوان با خارج نمودن این بخش از حیطه عملکرد(Scope) پیمانکار EPC و انعقاد قرارداد با شرکتهای داخلی هزینه کل پروژه را کاهش داد. طراحی و مهندسی تأسیسات موقت ارتباط تنگاتنگی با طراحی و مهندسی پروژه مجتمع پالایشگاهی ندارد، لذا میتوان بلافاصله بعد از مرحله Feasibility Study اقدام به اجرای این بخش نمود تا پیمانکار EPCتوانایی شرنوع عملیات اجرایی را به محض «ابلاغ قرارداد» اصلی پالایشگاه داشته باشد. زمان لازم برای تجهیز کارگاه و تأسیسات موقت را در جهت اجرای بخش اصلی پروژه صرف نمود. فاکتورها(عوامل) مدل کلاسیک و مدل پیشنهادی در مرحله Feasibility Study تفاوت دارند. در مدل کلاسیک، کارفرمایان در ابتدای پروژه، توجه زیادی بر روی تعداد نیروی انسانی مورد نیاز پروژه و «حد بالایی نیروی انسانی ندارند، ولی در مدل پیشنهادی، میبایست میزان و حد بالایی نیروی انسانی با تقریب ۱۰ درصد مشخص شود. مدل پیشنهادی با تأکید و اهمیت افزایش سهم داخل در پروژههای نفت، گاز و پتروشیمی طراحی و ارایه شده است، که در آن سهم صنایع داخلی در اجرای تأسیسات موقت افزایش یافته و در هزینه و زمان پروژه صرفهجویی خواهد شد.
۳-۲)راهکار دوم- تجهیزات با تحویل درازمدت:
در اجرای مدل کلاسیک پروژههای کلان صنعت نفت، گاز و پتروشیمی سفارش تدارکات، اقلام اصلی پروژه پس از انتخاب پیمانکارEPC و اندکی پس از شروع فعالیتهای مهندسی انجام میشود. بخشهای مهم تدارکات پروژه شامل سفارش، ساخت، حمل، تحویل، نصب و راهاندازی تجهیزات و ماشینآلات است.
بررسیها نشان میدهد در بخش تدارکات، اقلامی در فهرست تدارکات پروژهها، نیازمند زمان نسبتاً زیادتری برای انجام عملیات مهندسی، ساخت، حمل، تحویل، نصب و راهاندازی هستند که به آنها LLI یا «تجهیزات با تحویل درازمدت» اطلاق میشود. عموماً این تجهیزات از پیچیدگی طراحی و تکنولوژی بالا برخوردارند، تعداد شرکتهایی که توانایی ساخت آنها را داشته باشند، محدود بوده و معمولاً از زمان عقد قرارداد LLIها با این شرکتها، اینگونه تجهیزات مدتی را در صف خالیشدن کارگاه سازندگان تلف میکنند. در مدل کلاسیک عملیات مربوط به طراحی، انتخاب پیمانکار LLI، ثتبت سفارش، ساخت، حمل، نصب و راهاندازی، توسط پیمانکار EPCانجام میشود و تأخیر در هر یک از اقلام LL، میتواند کل زمان اتمام پروژه را دچار مشکل سازد. در پروژههای کلان صنایع نفت، گاز و پتروشیمی، تعیین تجهیزاتی که در زمره LLI قرار میگیرند، دشوار است. به طور کلی میتوان اقلام زیر را جزو ثابت LLIها قرار داد:
· Power Generation Packages or GTGs*
· *کمپرسورها و درایورهای مربوط به آنان
· *دیگهای بخار(Boilers)
· *پکیجهای آبشیرینکن (Desalination packages)
· MEG Regeneration Packages*
· Turbo Expanders*
· Deaerators*
· Nitrogen packages*
· Manual&sdv valves32*
· Sulphur Recovery Unit*
· برخی انواع پمپها
در مدل پیشنهادی، این اقلام در مرحله Feasibility Study پروژه با استفاده به روش قضاوت خبرگان انتخاب و مشخص میشوند. سپس در قرارداد مهندسی پایه، انجام عملیات اولیه مهندسی و تهیه «مدارک مناقصه» این اقلام در Scope قرارداد مهندسی پایه اضافه شده که از نظر مالی، مهندسی پایه طرح را حدود ۱۵ درصد و کل پروژه را حدود ۰٫۱درصد افزایش خواهد داد. با استفاده از این راهکار، ارزیابی و انتخاب پیمانکاران و انعقاد قرارداد LLIهای پروژه، از نیمه زمان مهندسی پایه حداقل ۱۲ ماه زودتر از تاریخ شروع به کار پیمانکار EPC آغاز خواهد شد. اگر کارفرما میتواند در زمان انتخاب پیمانکاران EPC اصلی پروژه، وظیفه نظارت و پیگیری مراحل ساخت و حمل این تجهیزات را به پیمانکار EPC اصلی یا GC محول نموده و او را به پذیرش ریسک تأخیرهای احتمالی مقید نماید که با توجه به شروع زود هنگام کار بر روی این تجهیزات و در صورت بروز تأخیر در تحویل این اقلام، این مسأله تأثیر چندانی بر روند اجرای پروژهها ایجاد نخواهد کرد.
برخی از این تجهیزات، جزو قسمتهای اصلی تأسیسات جانبی پالایشگاهها هستند، لذا رسیدن این اقلام در پیش راهاندازی و راهاندازی به تسریع پروژه کمک خواهد کرد. زیرا آب، بخار و برق، اجزای لاینفک پیش راهاندازی و راهاندازی هستند. در نهایت تسریع در پیش راهاندازی و راهاندازی به تسریع در Sttart-Upو تولید زودهنگام پروژه کمک شایانی خواهد کرد.
۴- نتایج
با توجه به مدل کلاسیک اجرای پروژه در پروژههای نفت و گاز که بر محصول و اجرای پروژه تأکید دارند، به همین دلیل نتایج حاصل از بهکارگیری مدل و راهکارهای پیشنهادی به شرح ذیل خواهد بود.
· *استفاده از زمان خواب پروژهها در جهت تسریع در انجام فعالیتهای پروژه
· *کاهش ریسک اتمام به موقع پروژه با تسریع درشروع فعالیتهای طویلالمدت و ایجاد شناوری مناسب برای این اقلام
· *کاهش هزینه کل پروژه
· *ایجاد باور اجرای پروژهها در زمان قراردادی و کمتر از زمان موعد
۴-۱) نتایج حاصل از سیستم، براساس استاندارد PMBOK:
در استاندارد PMBOK، ملاکهای موفقیت یک پروژه را براساس زمان، هزینه، کیفیت و راندمان طبقهبندی کرده است که در اینجا به نتایج مدل پیشنهادی براساس دو عامل زمان و هزینه میپردازیم:
۴-۱-۱)زمان:
· *دارا بودن قالب و چهارچوب مناسب برای تعیین معیارهای لازم برای ارزیابی زمان
· *کاهش زمان تصمیمگیری با توجه به وجود استراتژیها و چهارچوبهای از پیشتعیین شده
· *قابلیت اندازهگیری تحقق اهداف کلان پروژه از بعد زمان
· *کمک به شناسایی تخمینها و نرمهای لازم برای پیشبینی منابع مورد نیاز برای انجام پروژه
۴-۱-۲)هزینه:
· *دارا بودن چهارچوب و قالب مناسب برای تعیین معیارهای ارزیابی هزینه پروژه
· *قابلیت اندازهگیری تحقق اهداف کلان پروژه از بعد هزینه
· *تفویض اختیار به بخشهای مختلف و مشخصکردن حیطه وظایف و اختیارات بخشهای مختلف پروژه و کمک به نظاممند کردن مدیریت سازمانی پروژهها (مانند جلوگیری از تداخل در کارها، دوبارهکاری و…)
در پایان ذکر این نکته ضروری است که این تنها راه و بهینهترین راهحل در بهبود و بهسازی اجرایی پروژههای کلان نفت، گاز و پتروشیمی نیست. این تحقیق ضرورت بازنگری، بازبینی در پروژههای کلان استفاده از درسآموختههای پروژهها، تکنیکهای بهینهسازی مانند مدیریت و مهندسی ارزش VE و… اثبات میکند. امید است با تحکیم ارتباطات بین صنعت و دانشگاه به این مهم پرداخته شود.
منبع: مستندات علمی – حرفهای نظام اجرای پروژهها(جلد۳)
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.