حرفهای خودی و بیخودی چشممان روشن! بالاخره بعد از مدتها یک فوتبال دلچسب و درستدرمان از ملیپوشان دیدیم و یک نیمه جذاب و درجه یک و برد شیرینتر از عسل برابر ژاپن، به یکباره همه آن کم و کاستی و ضعف و سستی و اشتباه و خطاهای قبلی را شست و با خودش برد! […]
حرفهای خودی و بیخودی
چشممان روشن!
بالاخره بعد از مدتها یک فوتبال دلچسب و درستدرمان از ملیپوشان دیدیم و یک نیمه جذاب و درجه یک و برد شیرینتر از عسل برابر ژاپن، به یکباره همه آن کم و کاستی و ضعف و سستی و اشتباه و خطاهای قبلی را شست و با خودش برد!
نمیدانم دو روز دیگر قرار است چه نتیجهای در برابر قطر میزبان بگیریم، همچنین ضعف خط دفاعی و بازی پرمصیبت جلو سوریه و هنگکنگ و نوسانات زیاد بازیکنان، آنقدری شاکی و دلگیر هستیم که اجازه نمیدهد با خوشی برد، ساعتها خوش باشیم و نگران آن هستیم این بازی یکدست تمام و کمال، یک شهاب زودگذر و اتفاقی نادر و یهویی باشد و دو مرتبه روز از نو و روزی از نو و باید دومرتبه ماهها و بلکه سالها صبوری کنیم تا تیم ملی فوتبالمان لااقل در حد و اندازه بازیکنان و ستارههایش خوش بدرخشد!
علیالحساب که در آنطرف جدول، کرهجنوبی غولکشی خود را به اتمام رسانده و یحتمل مثل بلدوزر از روی اردن رد میشود و همچین قبراق و سرحال یک پای فینال خواهد بود، اینطرف هم که ما باید از سد قطریها بگذریم. ظاهراً اینکه فکر میکردیم از بدشانسی ماست که ژاپن در گروه خودش دوم شده، خوششانسی بوده، شاید هم … اصلاً چه کاریه که ما هم مثل برخی کارشناسان و مجریان فوتبالی، اینقدر تحلیل و استنتاج و موشکافی کرده و حتی با تخیل و حدس زدن، درصدد کشف رمز از صحبتهای فلان بازیکن و بهمان مربی باشیم، همینطور و علیالحساب آنقدر حاشیه و قصه و داستان در حول و حوش تیم ملی هست، همین مانده که آنقدر به هیچ بپیچیم که یک چیزی از داخل آن درآوریم، حتی شاعر در این خصوص فرمایش کرده است که حاشیه همه هیچ و اهل حاشیه همه هیچ ای حاشیه پیچ برای هیچ بر پیچ، نپیچ!
راستی تا یادم نرفته عرض کنم که صد بار مربی خارجی گرفتیم و دیدیم ثمرش را، یکبار داخلی شد و همه دیدند اثرش را، ولی باور بفرمایید، بگذارید این جام تمام شود، اگر از این مرحله جلوتر نرفتیم که واویلا، عزیزان مربی خارجی دوست (شایدم پورسانت و یحتمل سفر خارجی و حق مأموریت دوست) ساز خداحافظی با قلعهنوعی را کوک میکنند تا با از دور خارج کردن مربی داخلی، زمینه برای حضور پرفتوح یکی دیگر از مربیان خارجی خوشاشتها مهیا شود و دومرتبه بیفتیم در دور تسلسلی که فقط چند صباحی است از آن خارج شدهایم، اگر هم تیم به پای فینال برسه و حتی قهرمان هم بشود، اصلاً فکر نکنید که ساز ناکوک آوردن مربی خارجی، نواخته نشود، فقط چند صباحی به تأخیر میافتد تا هم رنگ و لعاب موفقیت تیم با مربی داخلی کمرنگ شده و احساسات فروکش کند و هم اینکه چهار تا بهانه درست درمان پیدا شود تا بتوانند با سمبه آنها، میخ مربی خارجکی را بکوبند و روز از نو روزی از نو!
البته جنابمان با داشتن مربی خارجی مشکلی نداشته و از اصل و اساس آن را رد نمیکند، ولی با این دست فرمانی که در این چندساله در جذب مربی خارجی پیش رفتهایم و نتایج مشعشعی که از حضور ایشان به دست آوردهایم (به غیر از مدتی که از روی ناچاری به سراغ دراگان اسکوچیچ بینوا رفتیم و از قضا بهترین نتایج را با همین مربی گرفتیم! ) بهتر است با مربیان نامآشنای وطنی طرف حساب باشیم که هم آنها زبان ما را بفهمند و هم ما زبان آنها را و هم اینکه تقی به توقی نخورده، سراغ فیفا نرفته و ۱۰ میلیارد ۱۰ میلیارد پول به جیب نزنند. البته اگر عزیزان مربی وطنی برای رفتن به دورههای پیشرفته مربیگری اهتمام بیشتری به خرج دهند راه دوری نمیرود!
بالاخره از قدیم گفتهاند یا مزد تمام یا منت! تا وقتی چشممان به دنبال درجه ۲و۳های خارجی است، همان بهتر که کفبُر بیخیال کلاس و پُز داشتن مربی خارجی بشویم، جذب درجه یکها هم که به غیر از پول و مایه حسابی، جاذبه کافی هم میخواهد که عجالتاً اگر دومی باشد که نیست، اولی که اصلاً وجود خارجی ندارد، بنابراین امیدواریم دوباره فیلمان یاد هندوستان نکند!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.