عضو سابق اتاق بازرگانی ایران دو شغل با هر کیلو قاچاق از دست میرود بر هیچکس پوشیده نیست که صنعت نساجی بعد از نفت میتواند منبع خوبی برای ارزآوری به کشور باشد. در واقع نساجی، صنعتی اشتغالزا است که در عین تأمین نیازهای کشور، توان بالایی برای صادرات دارد. اما نکته اینجاست که با وجود […]
عضو سابق اتاق بازرگانی ایران
دو شغل با هر کیلو قاچاق از دست میرود
بر هیچکس پوشیده نیست که صنعت نساجی بعد از نفت میتواند منبع خوبی برای ارزآوری به کشور باشد. در واقع نساجی، صنعتی اشتغالزا است که در عین تأمین نیازهای کشور، توان بالایی برای صادرات دارد. اما نکته اینجاست که با وجود ظرفیتی که وجود دارد، صنعتگران داخلی در شرایطی کاملاً نابرابر با برندهای خارجی و مهمتر از آن، قاچاق فعالیت میکنند.
براساس اعلام مسؤولان، سالانه ۲٫۵ میلیارد دلار پوشاک به کشور قاچاق میشود؛ این حجم قاچاق به گفته فعالان صنعت نساجی، توانسته بخش قابلتوجهی از بازار پوشاک کشور را از آن خود کند. در این خصوص، علیمردان شیبانی، عضو سابق اتاق بازرگانی ایران معتقد است که «ما باید بگذاریم بین تولید داخلی و کالای وارداتی رقابت سالم وجود داشته باشد و تعادل داشته باشیم.» به باور وی، «ما تا زمانی که نتوانیم قیمت تمام شده را منطقی کنیم، نه میتوانیم صادرات داشته باشیم و نه میتوانیم بازار داخل را داشته باشیم.» آنچه در ادامه میخوانید، مشروح گفتوگوی خبرآنلاین با علیمردان شیبانی است.
+آمارهای مختلفی از میزان قاچاق در صنایع نساجی مطرح میشود. به نظر شما، چه اتفاقی عامل این موضوع بوده که میزان قاچاق در صنعت نساجی تا این حد بالا باشد؟
بحث ما روی قاچاق، درباره قاچاق کولهبری و چمدانی نیست. بحث ما، تریلی تریلی قاچاقی است که از مرزها وارد کشور میشود. مشکل ما اینجاست که یکدفعه اعلام میکنند ۱۰ انبار کالای قاچاق در یکی از شهرها پیدا کردهاند. برای من سؤال است که این میزان کالای قاچاق چگونه وارد میشود؟ من بارها گفتهام که یک خودکار را میشود در جیب خود گذاشت و وارد کشور کرد، ولی متأسفانه موضوع یک خودکار نیست، موضوع ۱۲ تریلی کالای قاچاق است.
به نظر من در صنعت نساجی با هر یک کیلو کالای قاچاقی که وارد کشور شود، حداقل دو شغل را از دست خواهیم داد؛ شغلی که امروز بزرگترین بحران کشور است. همه ما هر چه در توان داریم، باید کاری کنیم که جوانان مشغول کار شوند؛ وگرنه بهکارهای زیرزمینی روی میآورند که هیچ ارزشافزودهای برای کشور ندارد.
صنعتگران همیشه گفتهاند که هیچ مخالفتی ندارند که کالایی وارد کشور شود، اما همان عوارض و مالیاتی که از صنعتگر خارجی گرفته میشود، از ما هم گرفته شود. در این شرایط به شما قول میدهم که کالاهای وارداتی قدرت رقابت با کالاهای داخلی را نخواهد داشت.
تولیدکننده داخلی باید ۹ درصد مالیات بر ارزشافزوده، ۲۵ درصد مالیات بر درآمد و چندین عوارض دیگر تحت عناوین مختلف پرداخت میکند. این قیمت تمام شده را بالا میبرد. این در حالی است که کالای قاچاق هیچکدام از این مالیات و عوارض را نمیدهد.
ما باید بگذاریم بین تولید داخلی و کالای وارداتی رقابت سالم وجود داشته باشد و تعادل داشته باشیم. ما نمیتوانیم از تولیدکننده داخلی بهره ۲۲، ۲۳ درصد بگیریم، اما قاچاقچی کالا را از جایی وارد کند که بهرهاش ۳ درصد هم نیست. برای مثال، در همین چندهفته پیش روز دوشنبه و چهارشنبه تعطیل بود، شما بگویید چگونه کارخانه را میشود تنظیم کرد؟ عملاً ۵ روز هفته تعطیل است. اینها عواملی است که قیمت تمام شده را بالا میبرد.
ما تا زمانی که نتوانیم قیمت تمام شده را منطقی کنیم، نه میتوانیم صادرات داشته باشیم و نه میتوانیم بازار داخل را داشته باشیم.
+یک نکتهای که در این میان وجود دارد، این است که تولیدکنندگان در به روز کردن ماشینآلات و تجهیزات خود تعلل میکنند.
اصلاً اینطور نیست. من به جرأت میگویم بخش خصوصی در حد خاموش کردن یک چراغ اضافی کوتاهی نخواهد کرد، چون باید آخر ماه حقوق بدهد. این پول از جایی هم نمیآید، مگر از دسترنج خود کارگران و فکر مدیر. چطور یک مدیر به این مسایل فکر نمیکند؟ بهرهوری در جایی پایین است که بخش خصوصی در آن نقشی نداشته است. ما وقتی تحریم شدیم، به صنعتگر داخلی خیلی لطمه خورد؛ برخلاف گفته دولتمردان قبلی که اعتقاد داشتند تحریمها کاغذپارهای بیش نیست. من همه جا گفتهام که تحریمها از یک ورق فولاد آب دیده سنگینتر بود. ما تحریم شدیم، لوازم یدکی نتوانستیم وارد کنیم. مواد اولیه را نتوانستیم وارد کنیم. باید از ۱۰ جا دور میزدیم تا کالا را وارد کنیم. اسم نمیبرم، اما یکی از دوستان من دچار آنچنان مشکلی شده که خدا باید به او کمک کند؛ به خاطر اینکه بابت خرید مواد اولیه ناچار بوده پول خود را از طریق واسطه پرداخت کند. صحبت یک دلار و دو دلار نیست. میلیونها دلار پول این فرد رفته است. اینها دست تولیدکننده داخلی نبوده است.
در اتاق نشستن و دستورالعمل نوشتن و آییننامه صادر کردن، دردی از صنعتگر دوا نمیکنند. دست آدم باید زیر کوره داغ برود تا بفهمد داغی یعنی چه. اینکه ما بگوییم مالیات بر ارزشافزوده را از مصرفکننده نهایی بگیریم، چگونه ممکن است؟ مصرفکننده نهایی میرود کالای چینی و قاچاق میخرد. مشکل ما اینجاست.
+ در خصوص واردات مواد اولیه چه مشکلاتی وجود دارد؟
یک زمانی استدلال میشود که تعرفه روی کالایی که در کشور است، میگذارم که مردم کالاهای داخلی را بخرند. حتی این هم جای بحث دارد. ولی کل تولید پنبه ما در بهترین سال ۶۰ هزار تن نبوده است. امسال فکر میکنم ۳۰، ۴۰ هزار تن بوده است. در این شرایط، پنبه را باید از همه جای دنیا بتوانیم وارد کنیم. اما گفتهاند فقط از ازبکستان واردات پنبه داشته باشید و ورود پنبه از جاهای دیگر ممنوع است، چون کرم سرخ امکان دارد داشته باشد. چطور در ترکیه خطرناک نیست، اما در کشور ما خطرناک است. خب شما ماده اولیه را وارد کنید و یک سوبسید هم بدهید تا قیمت تمام شده پایین آید.
از سوی دیگر، نساجی یکی از صنایعی است که ارزشافزوده بالایی دارد. شما از یک کیلو پنبه ۸، ۹ هزار تومانی میتوانید یک کیلو لباس دو میلیون تومانی تولید کنید. در کدام صنعتی چنین ارزشافزودهای وجود دارد؟ همه اینها ایجاد اشتغال کرده است. من اگر جای دولتمردان بودم، دستور میدادم هر کسی میخواهد وارد یک سالن تولید کارخانه بشود، وضو بگیرد. چون یک چنین تقدسی در این محیطها وجود دارد. به نظر من، آنهایی که امروز با همه مشکلات اینگونه نمیگذارند صنعت کشور لطمه بخورند، افراد عاشقی هستند.
+ برای کمک به تولید داخل چه باید کرد؟
در بهترین حالت و در این شرایط سود کارخانههای نساجی به اندازه انگشتان یک دست نمیرسد. ما چگونه قادر خواهیم بود وامی بازپرداخت کنیم که حداقل ۳، ۴ درصد جریمه دارد.
شاید بد نباشد از یک منظر دیگر وارد این بحث شویم. من شخصا فکر میکنم این کشور از یک پتانسیلی برخوردار است که من فکر میکنم هیچکجای دنیا چنین پتانسیلی ندارد. ما کجای دنیا میتوانیم کشوری را پیدا کنیم که با یک ساعت و نیم پرواز، فصلهای مختلف را شاهد باشیم. از بندرعباس تا آستارا، شما ببینید ما چه نداریم! ما منابعی داریم که کشورهای دیگر ناچار هستند یک قاره را طی کنند. از سوی دیگر، نیروی انسانی و نیروی جوان کشور مانند طلا با ارزش هستند. ما کشور ثروتمندی هستیم.
من به شما قول میدهم اگر دلگرمی برای صنعتگر فراهم شود، روزهای خوبی را برای صنعت کشور میتوان دید. ما یک زمان نه چندان دور ۲۷۰ هزار تن تولید پنبه داشتیم. چه شد؟ چرا امروز ۳۰ هزار تن تولید پنبه داریم؟ اگر بذر خراب شده، بذر خوب بیاورید. اگر زمینها کوچک شده است، خب زمینها را بزرگ کنید. آقای ترامپ یک حرف جالبی زد. او گفت چرا سرمایهگذار آمریکایی برود در چین سرمایهگذاری کند که مالیات کمتری بدهد، خب ما مالیات کمتری میگیریم که بیاید در آمریکا سرمایهگذاری کند.
بر این اساس، ما باید قدر آنچه را که خدا به ما داده، بدانیم و با یکسری قوانین و مقررات دست و پاگیر، مشکلات ایجاد نکنیم. بخش خصوصی اگر یک کاری برایش حداقل سود را هم نداشته باشد، تمایلی به ادامه نخواهد داشت. نتیجهاش، بسته شدن واحدهای تولیدی و بیکاری است. قانون کار باعث شده که من از شریک خود (کارگر) بترسم. ما هنوز ابا داریم از اینکه بگوییم این قانون مناسب شرایط امروز نیست و لطمه آن را کارگر میبیند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.