راهی خواهم یافت!

                                            حرف‌های خودی و بی‌خودی راهی خواهم یافت! حتماً این جمله را شنیده‌اید که یا راهی خواهم یافت، یا راهی خواهم ساخت که اینجور که ما فهمیده‌ایم، به اشتباه آن را به مهندس‌ها ربط می‌دهند، بلکه اصل و اساس آن به‌صورت اختصاصی متعلق به برخی از راننده‌ها و صاحبان خودرو از شخصی و سواری و […]

                                            حرف‌های خودی و بی‌خودی

راهی خواهم یافت!

حتماً این جمله را شنیده‌اید که یا راهی خواهم یافت، یا راهی خواهم ساخت که اینجور که ما فهمیده‌ایم، به اشتباه آن را به مهندس‌ها ربط می‌دهند، بلکه اصل و اساس آن به‌صورت اختصاصی متعلق به برخی از راننده‌ها و صاحبان خودرو از شخصی و سواری و باری گرفته تا شرکتی و مسافربری و جاده‌سازی و… بوده است که با اقدام و عمل خود این جمله را خلق و به ظهور رساندند!

بعله، وقتی در خیابان و گذر و جاده و کوچه می‌بینی، فی‌المثل بخشی از نرده‌ها ناپدید شده، با مقداری خاک، بلواری را برای عبور خودرو همواره کرده، چند بلوک و نیوجرسی جابجا شده تا تقاطعی ایجاد و میانبری هموار گردد و از این دست تغییرات کار راه بینداز درجه یک، اینجا یکی از جاهایی است که آن برخی راننده‌های گرامی وارد عمل شده و به تأسی از جمله کلیدی فوق‌الذکر راهی یافته و چه بسا ساخته‌اند!

وقتی با ترافیک روبه‌رو می‌شوی، مخصوصاً در جاده‌های بین‌شهری و یا خیابان‌هایی که شانه خاکی کنار آن وجود دارد، باید هر آن منتظر باشی که سر و کله یکی از پدیدآورندگان راهی خواهم یافت، پیدا شود و استارت تشریف‌فرمایی دیگرانی که دو دل بوده‌اند که آیا به خاکی زده و یا مانند یک آدم متمدن حواسشان به رعایت قانون باشد، را می‌زند و از آن به‌بعد است که آنقدری ماشین در قسمت خاکی به حرکت در می‌آید که کل منطقه را گرد و خاک فرا گرفته و پس از مدتی هم حجم خودروهای علاقه‌مند به یافتن راه، باعث مسدود شدن همان مسیر خاکی هم می‌شود و این وسط فقط گرد و خاک و ناله و نفرین و احیاناً دعای سخت است که بازار پررونقی پیدا می‌کند.

اگر دقت کرده باشید، وقتی راهی که دچار ترافیک سنگین شده، به‌محض اینکه با حضور پرافتخار این بچه‌زرنگ‌ها روبه‌رو می‌شود سنگین و سنگین‌تر می‌شود، چونکه همین دردانه‌ها که با سرعت حرکت کرده و خاک در حلقوم خلق می‌کنند، در قسمتی که ترافیک تمام می‌شود، دوباره می‌خواهند وارد جاده شوند که همین باعث ایجاد ترافیک جدید و سنگین‌تر شدن ترافیک اصلی می‌شود. آنهایی هم که دیرتر از بقیه زرنگی‌شان گل کرده است که کمی جلوتر از جایی که به دل خاک می‌زنند، باید در صف طولانی جنابان تافته جدابافته متوقف شده و از کاردانی و تیزهوشی خود حظ‌وافر ببرند!

کلاً خلاقیت و نوآوری در گروهی از تاکسی و خودرو و وانت و کامیون و تریلی و اتوبوس، موج می‌زند، لاین سرعت خلوت است و لاین‌های دیگر شلوغ، خود را به آن لاین می‌رسانند و با سرعت مطمئنه خود هم برای بقیه خطر ایجاد می‌کنند و هم آن لاین را شلوغ و پُرازدحام می‌کنند، لاین کُندرو یا لاین وسط خلوت باشد، باز فرقی ندارد با آخرین سرعت مجاز و شاید هم غیرمجاز این لاین‌ها را در می‌نوردند که مبادا چند لحظه دیرتر برسند!

من نمی‌دانم ما خلق‌ا… با این همه وقت و فرصتی که بیهوده مصرف می‌کنیم و زمان تلف شده زیادی که داریم، چرا وقتی پای راه و جاده به میان می‌آید اینقدر، برای لحظه‌لحظه عمر گرانمایه، این همه ارزش قائلیم که یا راهی خواهیم یافت و یا راهی خواهیم ساخت!

قصه اینجاست که انگار مسئول و متولی هم وجود ندارد که وقتی قرار است بخشی از جاده آسفالت شود و یا چند بلوک سیمانی جابه‌جا شود یا برای جانمایی کابل یا لوله، جاده کنده شود، جایی تعریض و جایی دیگر حفاری شود، یک نفر هم پیدا نمی‌شود که برای اینکه جلو بچه‌زرنگ‌های شانه خاکی دوست گرفته شود فکری نماید، یا وقتی با تخریب بلوار و نرده‌ها یا خاکریزی و تغییر بلوک‌ها راه‌های ناپیدا، ظهور پیدا می‌کند، به فوریت آن‌ها را به حالت اول در بیاورند و اگر دوربینی در آن محدوده است، تخریبچی مربوطه را نقره‌داغ کنند که امر بر دیگران مشتبه نشود که شهر زیادی شلوغ و شیر تو شیر است وای به جاده‌ها و یله و رهاشدگی مزمن روی اعصاب آن!

                                                                                                         

هوشنگ‌خان