حرفهای خودی و بیخودی اجاره لاستیک! در خبر است که برخی از مردم که از یکطرف لاستیکهای فرسودهای زیر ماشین خود دارند و از طرف دیگر برای اینکه بتوانند در معاینه فنی خودرو نمره قبولی بگیرند و از قضا از هیچ طرفی پول برای خرید خودرو ندارند! مجبور شدهاند که نسبت به کرایه کردن […]
حرفهای خودی و بیخودی
اجاره لاستیک!
در خبر است که برخی از مردم که از یکطرف لاستیکهای فرسودهای زیر ماشین خود دارند و از طرف دیگر برای اینکه بتوانند در معاینه فنی خودرو نمره قبولی بگیرند و از قضا از هیچ طرفی پول برای خرید خودرو ندارند! مجبور شدهاند که نسبت به کرایه کردن یک روزه تایر اقدام کنند که این اجاره در برخی از اوقات به اندازه دو برابر قیمت همان تایرها در سه، چهار سال پیش است، یعنی بلایی بر سر قیمتها وارد شده است که با پولی که چند سال پیش میتوانستی دو جفت تایر ایرانی درجه یک بگیری، امروز باید برای کرایه یک روز همان تایرها هزینه کنی تا موفق بشوی که سر خودت را کلاه بگذاری و پس از گرفتن گواهی معاینه فنی، با تایرهای فرسوده به جاده زده و رسماً و مشتاقانه و با سرعت خود را در دامان خطر و تصادف و خدایناخواسته مصیبت و فاجعه بیندازی!
راستش را بخواهید وقتی خبر اجاره یکی، دو میلیون تومانی تایر خودرو برای عبور از سد معاینه فنی را شنیدم، اول که باورمان نشد و بعد که باور کردیم، چندین بار با خودمان گفتیم، یعنی کار به اجاره کردن آن هم با این رقم سنگین کشیده است، یعنی اینقدر بیپولی و نداری بر مردم بینوا غالب شده که حتی حاضرند جان خود و دیگران را به خطر بیندازد، مگه میشه، مگه داریم….!
البته به زودی فهمیدم که بله هم میشه و هم داریم، تازه کجای کاریم این قسمت خوب قصه است که مربوط به افرادی است که لااقل خودرویی دارند و همین هم مایه حسرت بسیاری است که این را نیز ندارند!
دست روی هر چیزی که میگذاری، بهم ریختگی و شیر تو شیری و کم و کسری و دلالسالاری و سفتهبازی و شاید هم فساد و رانت و باند بیداد میکند، آخه باید اوضاع قیمتی و شرایط فروش تایر خودرو طوری باشد که مردم بینوا مجبور باشند مدتها با تایری که طول عمرش سپری شده و هر آن ممکن است ترکیده و خسارت و خسران بهبار بیاورد، سَر کنند و هزار و یک مشکل و خطر را به جان بخرند؟!
راستی تا یادمان نرفته بگوییم که در خبر است صنعت موتورسیکلتسازی ما که در چند سال پیش گفته میشد حدود ۶۰ درصد اقلام آن تولید داخل است، این روزها در حالی سیل تولید و فروش اقساطی آن به راه افتاده است که فقط تایر آن تولید وطن است و بقیه بهطور کامل از بلاد چشمبادامیها تشریف آورده و در داخل کشور مونتاژ میشود، یعنی اینطور بگویم که اگر اینکه ما شنیدهایم، درست و دقیق باشد، نتیجهاش این است که عجالتاً ما صنعتی بهنام موتورسیکلتسازی نداریم و الفاتحه…!
کار آنجا بدتر و خرابتر میشود که گفته میشود کل نیاز ارزی کشور برای تولید موتورسیکلت چیزی حدود ۲۰۰ تا ۲۵۰ میلیون دلار است ولی ظاهراً سالی یک میلیاردی برای این موضوع ارز نیمایی تخصیص داده میشود، ارزی که برای خیلی از اقلام اساسی مثل گوشت و روغن و… خطرناک تشخیص داده شده است!
به هرحال گفتیم این وسط قصه ارزهای بادآورده، بستر داستان و فساد را فراهم نکرده باشد و شاهد یک سفره موتورسیکلتی دبش رهوار شیرین و چرب نباشیم و چارصباحی دیگر معلوم شود که چای قندپهلو در خیلی از جاها، خواهان و علاقهمند داشته و هر چند وقت یکبار تلخی آن کام خلقا… را زهرمار خواهد کرد!
تا یادمان نرفته است این را هم بگوییم که وضع تایر و کرایه آن و قیمتهای افسارگسیخته لوازم یدکی و ایضاً مونتاژی و یحتمل رانتی شدن صنعت موتورسیکلت همهاش به جای خود، ولی این بساط تخصیص کالای یارانهای کالابرگی و ثبتنام و دهکبندی و صف و شیر تو شیری که برای ۲۲۰ هزارتومانی که به هر فرد اختصاص داده شده است، آنقدر پیچیده و درهم و مبهم و گیجکننده است که برای خودش بازار مکارهای درست کرده که تقریباً هیچ کسی از خلق … نمیداند که قواعد و چارچوب آن چیست و اینجور که مشاهدات جنابمان نشان میدهد دو مرتبه برخی بچهزرنگهای کاسبکار، سبیل خودشان را چرب میکنند و حظوافر میبرند!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.