حرفهای خودی و بیخودی دستمزد! نمیدانم این اتفاق جدیدی که در زمینه اشتغال افتاده است را به فال نیک بگیریم و یا ادامه معضل قبلی ولی اینبار به صورتی دیگر! مسئله این است که در حالحاضر بازار کار بهگونهای شده که اگرچه شغلها کمتر از کارجوهاست، ولی هر کسی هم که اراده کند به […]
حرفهای خودی و بیخودی
دستمزد!
نمیدانم این اتفاق جدیدی که در زمینه اشتغال افتاده است را به فال نیک بگیریم و یا ادامه معضل قبلی ولی اینبار به صورتی دیگر!
مسئله این است که در حالحاضر بازار کار بهگونهای شده که اگرچه شغلها کمتر از کارجوهاست، ولی هر کسی هم که اراده کند به سرکار برود و با حقوق اداره کاری حقوق دریافت کند، از فردا صبح میتواند مشغول به کار شود، یعنی اوضاع جوری شده که دیگر کمتر کسی پیدا میشود که حاضر باشد با حقوق رسمی اداره کاری، مشغول به کار شود.
در شرکتها و صنایع مخصوصاً در کلانشهرها و بهویژه در تهران، اساساً کسی برای حقوق اداره کاری تره خرد نمیکند، و اینکه هر سال عزیزان متولی دور هم جمع میشوند و حقوقی مصوب میکنند و خیلی زحمت کشیده و حداکثر حدود نصف تورم اعلام شده رسمی، حقوق کارگران را بالا میبرند، نتیجهاش این میشود که شما به عنوان کارفرمای مستقر در شهرک صنعتی، یک فراخوان برای استخدام بدهید و حقوق پرداختی را مطابق با قانون اداره کار ذکر بفرمایید، ببینید چند نفر کارجو که مدرک و شرایطشان با آن چیزی که شما گفتهاید متناسب است، به شما مراجعه میکنند و همانها هم در پرسشنامه خود ذکر میکنند حقوق توافقی، یعنی شما یک چیزی برای خودت گفتهای، مهم ما هستیم که باید بپذیریم!
سال گذشته که در روزهای پایانی سال و در یک عملیات غافلگیرانه شبانه حقوق کارگری برای امسال مشخص شد و جوری موضوع در ساعات پایانی سال و شلوغپلوغیها شیر تو شیر شد که تا مدتها بسیاری از افراد اصلاً نمیدانستند که شورای مربوطه تشکیل جلسه داده و به جمعبندی رسیدهاند، قول و قراری هم که برای بررسی مجدد و ترمیم حقوقها گذاشته شده بود، آنچنان در پیچ و خم امروز و فردا و این هفته و آن هفته گرفتار شد که بنده خدا طاقت نیاورد و به دیار عدم شتافت!
اینجور که پیداست امسال هم برای تشکیل جلسه و تعیین حداقل دستمزد، روزها و هفتهها پشت سر هم خواهد گذشت و میترسیم باز عزیزان مسئول و متولی، سورپرایز جدیدی در آستین داشته باشند و همان افزایش نزدیک به ۲۰ درصد را دو مرتبه تکرار کنند و غائله را ختم به خیر نکنند!
وقتی تورم واقعی فاصله زیادی با تورم اعلامی و رسمی دارد و افزایش حقوق سنواتی هم فاصله عجیب و غریبی با همان نرخ تورم رسمی دارد و عزیزان مربوطه علاقهمندی زیادی به همین دست فرمان دارند، کار به جایی میرسد که کمکم، رسماً و عملاً برگزاری این جلسات و مصوبات و نرخها برای خلقا… و کارجو و شاغل و کارفرما، علیالسویه میشود چون دنیای واقعی چیزی است و دنیای مصوبات و نرخها چیز دیگری که هیچ خط و ربطی به هم نخواهند داشت!
به هرحال عجالتاً در کلانشهرها و شهرکهای صنعتی اطراف، کار برای افرادی که با حقوق اداره کاری، کنار میآیند، وجود دارد ولی بالا بودن هزینهها و اجاره خانه و سبد معیشت و سفره بخور نمیر، آنقدری هست که کمتر کسی خود را برای این اعداد و ارقام، متعهد کند.
یادش بخیر در چند سال پیش برخی از بنگاهها و کسب و کارها، حقوقی به مراتب کمتر از اداره کاری پرداخت میکردند ولی به حد کفایت نیروی آماده بهکار برای آنها موجود بود و بسیاری حاضر بودند با حقوقی کمتر از حداقل مصوب، مشغول بهکار باشند، چون همان حقوق هم میتوانست کمی تا قسمتی از پس زندگی برآید و هرچند نیمبند زندگی را بچرخاند ولی معلوم نیست عزیزان متولی و شورایعالی و نماینده دولت و کارفرما و کارگر، در این چند ساله چطور و چگونه عمل کردهاند که آن حقوق اداره کاری شیرین و دلچسب، مدتهاست که قافیه را به سیل بنیاد برانداز قیمتها و هزینههای زندگی، باخته است و اگر کسی هم با آن کنار میآید، از سرناچاری است و هر آن مترصد رفتن به شغل دیگری است که این برای کسب و کارهای مهارت و دانشمحور، یعنی از دست دادن ناگهانی نیروهای با کفایت و فاجعه، برای همین حقوق توافقی وارد عمل شده تا کم و کسری و ضعف و اشتباه دیگران، ختم بخیر شود!
هوشنگخان
دیدگاه بسته شده است.